#راه_زندگی
#سیره_علوی
#مشاوره_مشورت
👌👌 وَ الِاسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ، وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَی برَأْیِهِ،
📣📣 مشورت نمودن چشمه هدایت است و کسی که [به خاطر رای شخصی] خود را مستغنی از دیگران بداند، خویشتن را به خطر می افکند .
📜📜 نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۱
#مشورت
#مشورتِ_پیامبر
در جنگ #احد نیز پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پس از شنیدن خبر تهاجم سنگین قریش بهسوی پیامبر با سپاه فراوان و تجهیزات کامل تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانههای شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند.
◀️ بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر همرأی شدند و در مشورت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله این استراتژی را تأیید کردند.
👌👌 اما اصرار جوانان، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد؛ لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت بهسوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرارکننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند.
📣 رسول خدا فرمود: تصمیم دیگر عوض نمیشود، اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت؛ با اینکه رأی خودش بهتر از همه نظرات بود.☺️
📜📜 تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۸
#مشورت
📣 مشورت هنری است که به کمک آن می توانید همه را به همکاری با خود وادارید.
✔️ رالف والدو امرسون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤭 میگه اگه ایران جنگ بشه رهبر کجا فرار میکنه ⁉️
🚫 مخفیگاه رهبر لو رفت😳😳
✅ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
49.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_سید_الشهدا
📣 به یاد شهدا مخصوصا شهدای شاهچراغ، اموات و پدر مادرا ؛مهمان روضه سیدالشهدا بشیم در شب زیارتیش ⬇️ ⬇️
روضه روز #عاشورا حاج محمود کریمی در #منزل سردار سلیمانی در حضور همسر و فرزندان سردار
آخرای روضه #حالات سردار سلیمانی در مجلس حضرت و ارادتش به #حضرت_علی_اصغر علیه السلام بیان میکنه 😔😔
👌👌 حتما ببینین.....
#راه_زندگی
#سیره_علوی
#امام_زمان_عج
#آخر_الزمان_ظهور
❤️ امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
✅ أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً
🖍🖊 بدانيد، كه از ما هر كه آن را دريابد با چراغ روشنى كه در دست دارد، آن تاريكي ها را طى كند و پاى به جاى پاى صالحان نهد، تا بندهايى را كه بر گردنهاست بگشايد و اسيران را آزاد كند و جمعيت باطل را پريشان سازد و پراكندگان اهل صلاح را گرد آورد.
📜📜 نهجالبلاغه خطبه ۱۵۰
🚩@sireh110
#داستان_کوتاه
#امام_زمان_علیه_السلام
👌علاّمه مجلسیرحمه الله :
مرد شریف و صالحی را میشناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرّف شده است، و در میان مردم مشهور است که طی الارض دارد. او یک سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
◀️ او گفت: یک سال با کاروانی به طرف مکّه به راه افتادم. حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلّل کرده از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمیشد.
✔️ راه را گم کردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آنچنان بر من غالب شد که از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.
✅ ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمانعلیه السلام افتادم وفریاد زدم:
یا اباصالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت کند!
❤️ در همین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارم ایستاد، جوانی بود گندمگون و زیبا با لباسی پاکیزه که به نظر میآمد از اشراف باشد. بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
☺️سلام کردم. او نیز پاسخ مرا به نیکی ادا نمود.
فرمود: تشنهای؟
گفتم: آری. اگرامکان دارد، کمی آب ازآن مشک مرحمت بفرمایید!
او مشک آب را به من داد و من آب نوشیدم.
آنگاه فرمود: میخواهی به قافله برسی؟
گفتم: آری.
او نیز مرا بر ترک شتر خویش سوار نمود و به طرف مکّه به راه افتاد.
من عادت داشتم که هر روز دعای «حرز یمانی» را قرائت کنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من برمیگشت و میفرمود: اینطور بخوان!
چیزی نگذشت که به من فرمود: اینجا را میشناسی؟
نگاه کردم، دیدم در حومه شهر مکّه هستم، گفتم: آری میشناسم.
فرمود: پس پیاده شو!
🌸 من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجّه شدم که او قائم آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از این که او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز، کاروان ما به مکّه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین کرده بودند که من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که من طی الارض دارم.
📜📜 بحار الانوار، ج 52، ص 175
#شعر
#امام_زمان
غم مخور، ایام هجران رو به پایان می رود
این خماری از سر ما میگساران می رود
پرده را از روی ماه خویش بالا می زند
غمزه را سَر می دهد، غم از دل و جان می رود
بلبل اندر شاخسار گُل هویدا می شود
زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود
محفل از نور رخ او، نورافشان می شود
هر چه غیر از ذکر یار، از یاد رندان می رود
ابرها، از نور خورشید رُخَش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان می رود
وعده ی دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش می رسد، ایام هجران می رود
📜📜 دیوان امام خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌸 به خدا روز خوش رسیدنی است.......
#ستاره_ها
#امام_زمان_عج
🌸 شهید سیدمرتضی آوینی :
◀️ نتیجه نهایی را باید در سرنوشت موعود جهان جستجو کرد.
ما مرده و شما زنده. خواهیم دید که بلاخره چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی زمین را به ارث خواهد برد❓
حق یا باطل ، امام حسین علیه السلام یا یزید، حزب الله یا صدام، حضرت امام و یا غرب و شرق، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا دجال❓❓
✅ ما به وعدههای خدا یقین داریم که ((ان الارض یرثها عبادی الصالحون)) این ماییم که زمین را به ارث خواهیم برد.
🔷 امام خامنه ای : با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد.
🚩@sireh110
#راه_زندگی
#سیره_علوی
#عوامل_برکت
❤️ امير المؤمنين امام على عليه السّلام
🌸✔️ بَرَكَةُ اَلْمَالِ فِي اَلصَّدَقَة
📣 برکت مال،در صدقه دادن است.
📜📜 غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص ۵۲۰
🚩🚩کانال سیره ۱۱۰ ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f
#تلنگر
#برکت
#روزی_زیادِ_با_برکت
📣 یکی از صالحان دعا میکرد :
« پروردگارا ، در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید : چرا نمیگویی روزی ام ده ❓
❇️ گفت : روزی را خداوند برای همگان ضمانت کرده است .
اما من برکت را در رزق طلب میکنم . چیزی است که خدا به هر کس بخواهد میدهد
( نه به همگان ) .
✅ اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر در فرزند بیاید ، صالحش میکند .
اگر در جسم بیاید ، قوی و سالمش میکند .
و اگر در قلب بیاید ، خوشبختش میکند .
🚩@sireh110
#پدرانه
#برکت_مهمه
حجة الاسلام حاج أقا قرائتي :
🌷 به یکی گفتم خدا طول عمرت را زیاد کند ، گفت : خدا عرض عمرت را زیاد کند😂
👌 فکركردم دیدم راست است طول عمر مهم نيست. عرض عمر مهم است.
◀️ آدم ممكن است هشتاد سال عمر داشته باشد، هيچ قدم خيري برندارد. اينقدر سرمايهدار داريم مسلمان است قبر پيغمبرش را زيارت نكرده است
✅ مال با بركت، علم با بركت، وجود با بركت، بركت هم به داشتن نيست. افرادي هستند يك استكان ارزان ميخرند ولي در حسينيهها و مسجدها و عروسيها هزارها بار از اين استكان چاي ميخورند..........
🚩@sireh110
nf00725325-1.mp3
2.27M
📣 از مهمترین عوامل برکت در زندگی😊💐
✅ حتما گوش بدیم👌👌
شیخ عبدالحسین (سیره ۱۱۰)
📣📣 تنها دیدار امام خمینی و عارف بزرگ ایت الله سیدعلی آقا قاضی 👌👌 بیان اسراری از انقلاب و ایران در
مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی :
ما در خدمت مرحوم آیت الله حاج سید علی #قاضی (که استاد اخلاق بزرگانی مانند آقای #بهجت، مرحوم آقای قوچانی، مرحوم آقای میلانی و… بودند ) حاضر بودیم. هر روز به محضر ایشان می رفتیم و استفاده می کردیم.
👌 یک روز دو نفر از شاگردهایی که هر روز به محضر مرحوم قاضی مشرف می شدند خبر دادند که آقای #حاج_آقا_روح_الله_خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده اند و می خواهند با شما ملاقات کنند.
ما که سمت شاگردی امام را داشتیم خوشحال شدیم که در این ملاقات استاد ما (حضرت امام) در حوزه قم معرفی می شود. چون اگر شخصی مثل مرحوم قاضی ایشان را می پسندید برای ما خیلی مهم بود. روزی معین شد و امام تشریف آوردند ما هم در کتابخانه آقای قاضی نشسته بودیم وقتی امام به آقای قاضی وارد شدند به ایشان سلام کردند . روش مرحوم آقای قاضی این بود که هر کس به ایشان وارد می شد جلوی او هر کس که بود بلند می شد و به بعضی هم جای مخصوصی را تعارف می کرد که بنشینند ولی وقتی امام وارد شدند آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند امام هم در کمال ادب دو زانو دم در اتاق ایشان نشست.
طلاب و شاگردان امام که در آن جلسه حاضر بودند ناراحت شدند که چرا مرحوم آقای قاضی در برابر این مرد بزرگ و فاضل و وارسته حوزه قم بلند نشدند. آن دو نفری که معرف امام به آقای قاضی بودند هم وارد شدند و در جای همیشگی خودشان نشستند. بیش از یک ساعت مجلس به سکوت تام گذشت و هیچ کس هم هیچ صحبتی نکرد. امام هم در تمام این مدت سرشان پایین بود و به دستشان نگاه می کردند. مرحوم قاضی هم همینطور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند
✅ بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودند آقای حاج شیخ عباس (قوچانی) آن کتاب را بیاور. من به تمام کتابهای ایشان آشنا بودم چون بعضی از این کتابها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم. تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور من دستم بی اختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم حتی از آقای قاضی نپرسیدم کدام کتاب. مثلا کتاب دست راست، دست چپ، قفسه بالا . همانطور بی اراده دستم به آن کتاب برخورد آن را آوردم و آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحه ای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد من هم همین طوری کتاب را باز کردم دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم. چون طی چند سالی که من در خدمت آقای قاضی بودم این کتاب را حتی یک مرتبه هم ندیده بودم حتی جلد آن را هم ندیده بودم کتاب را که باز کردم دیدم اول صفحه نوشته شده حکایت. گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود، باشد بخوان.
📣📣 مضمون آن حکایت آن بود ⬇️
👌👌که یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می کرد. این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آنجا رایج شد عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد. این مرد روحانی هر چه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجه ای نرسید لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند. پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد. بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می برد آن سلطان مجددا او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه (قبور ائمه اطهار) در آن بودند تبعید کرد. این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا اینکه اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمان آن مملکت به دست آن عالم جلیل القدر افتاد و به تدریج به مدینه فاضله ای تبدیل شد و دیگر فساد تا ظهور حضرت بقیه الله به آن راه نخواهد یافت.
مطلب که به اینجا رسید حکایت هم تمام شد. عرض کردم آقا حکایت تمام شد، حکایت دیگر هم هست فرمود: کفایت می کند کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش. گذاشتم. همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند بیشتر متعجب شدیم و پیش خود گفتیم که چرا به جای اینکه ایشان یک مطلب عرفانی، فلسفی و علمی را مطرح کنند که آقای حاج آقا روح الله آن را برای حوزه قم به سوغات ببرند فرمودند حکایتی خوانده شود. نکته مهمی که در برخورد آقای قاضی با امام خیلی مهم بود این است که آن دو نفری که امام را همراهی می کردند وقتی از جلسه بیرون آمدند چون این برخورد آقای قاضی با امام برای آنها خیلی سنگین بود به امام عرض کردند: آقای قاضی را چگونه یافتید؟ امام بی آنکه کوچکترین اظهار گله ای حتی با اشاره دست یا چشم بکنند، سه بار فرمودند: من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم .
شیخ عبدالحسین (سیره ۱۱۰)
مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی : ما در خدمت مرحوم آیت الله حاج سید علی #قاضی (که استاد اخلاق
📣📣 تنها دیدار امام خمینی و عارف بزرگ ایت الله سیدعلی آقا قاضی
👌👌 بیان اسراری از انقلاب و ایران در دهه چهل !!!!
👌👌 رابطه امام خمینی و سیدعلی آقای قاضی😔
👌👌 نظر عارف و فقیه بزرگ ایت الله کشمیری در مورد انقلاب🤔😐
📣📣📣 حتما ببینین خیلی جالبه ⬆️ ⬆️