eitaa logo
شیخ عبدالحسین (سیره ۱۱۰)
3.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
زندگی برتر؛ زندگی ایمانی و سیره علوی #نقشه_راه ( نکات قرآنی) #راه_زندگی ( احادیث معصومین علیهم السلام) #احکام #ستاره_ها (سیره و وصایای شهدا) #تحلیل_مسائل_روز #سبک_زندگی 👌👌 ارتباط با ما ⬇️ https://eitaa.com/hoseiiinnn
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3
◀️ مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی سیستانی در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ✔️ ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. 👌 وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم. 🌸📣 بعد فرمود: این، است که در (دوران رضا خان پهلوی)، از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📘📘 شيفتگان حضرت مهدى(عج) ، ج 3 ، ص 158 🚩🚩بفرمایید در جمع عاشقان سیره علوی ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1239351419Cb7602132f3