─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ #به_گیلان_بگو قسمت نوزدهم در مورد شروع زندگی سعادتمند و پر شور و طراوت شیخ عبدالرحیم در قسمت های قبل به تفصیل توضیح داده شد ، تا رسیدیم به پدیدار شدن آثار حمل در وجود عروس خانه شیخ عرب ... اما در اواخر دوره بارداری عروس جوان ، برای شیخ عبدالرحیم اتفاق ناگواری افتاده که لازم شده برای مدتی ترک همسر و خانه گوید و به شهر و دیار خود ( خوزستان ) سفر کند . اتفاق ناگوار ، بیماری ناگهانی و شدید مادر سالخورده و نابینای شیخ عبدالرحیم است . در این شرایط حساس عروس جوان توقع و نیاز دارد ، در ماه های پایانی دوران بارداری ، همسرش در کنارش باشد ، خصوصا اینکه پس از گذشت چند ماه از ازدواج ، احساس وابستگی بین این زوج جوان صد چندان شده و تاب دوری یکدیگر را ندارند . از سوی دیگر مادر بیمار و رنجور شیخ هم توقع و نیاز دارد فرزند ارشدش برای نجات از درد و آلام خود ، در کنارش باشد . لذا پس از اطلاع عروس جوان از قصد همسر ، به شدت نگران و گلایه مند شده و بنای بی تابی و ناسازگاری گذاشت . با دیدن این وضعیت شیخ دچار یک پارادوکس عجیب و نگران کننده شده و قدرت باز کردن این گره کور از او ساقط شده است . شیخ جوان هرچه تلاش میکند در آرامش و با توضیحات منطقی همسر تازه عروس خود را متقانع کند ، اثر نمیکند و همسر جوان همچنان بر انصراف از سفر اصرار و پافشاری میکند . البته در کنار زندگی شیخ عبدالرحیم حضور یک خانم فهیم ، مدیر و مدبر دیگر هم از نعمت هایی است که شیخ برای داشتن این نعمت بزرگ الهی ، شاکر خداوند است ، و آن مادر زن باتجربه و اهل صلح و سازش و اصلاح طلب ( از نوع واقعیش ! ) است . همسر حاج محمد ... سالها زندگی پر فراز و نشیب شوهر خود را اداره و از کوره راه های حوادث عبور داده و هم اکنون در بین فامیل و همسایه ها یک خانم مجلله و مصلح و با تجربه شناخته میشود که در اختلافات زن و شوهری مورد مشورت اطرافیان قرار میگیرد . ( الهی اینجور خانم ها که مظهر آرامش و سکون و گره گشائی اند ، در هر خانه ای هستند ، خدا حافظ شان باشد ) پس از اینکه مادر همسر ، در جریان ماجرای اختلافی داماد و فرزند خود قرار گرفت ، برای حل موضوع وارد بحث شده و با دختر خود گفتگو کرد . ایشان خیلی کوتاه و مختصر به عروس خانم جوان گفت ، یک مرد گاهی بین همسر و مادر خود در مخمصه قرار میگیرد ، در اینگونه مواقع اگر مادر و همسر برای به کرسی نشاندن حرف خود ، رقابت کنند و مرد بیچاره را با لجاجت های خود در تنگنا قرار دهند ، نتیجه ای جز عصیان مرد نخواهد داشت ، که این امر میتواند بن بست های مهلکی در زندگی ایجاد کند . و از سوی دیگر در چنین ایامی اگر زن ها با همسر خود همراهی کنند ، وفا داری و ارزش های خود را در نظر شوهر افزون میکنند . خلاصه با دوپینگ مادر زن ، عروس خانم رضایت خود را با مسافرت شیخ اعلام کرده و او به سوی سفری دور و دراز عازم شد . اما وقتی پس از یک ماه و اندی به منزل باز گشت دختر کوچولوی خود را بغل کرده و با کادویی زیبا همسر خود را خوشحال نمود . اما دختر کوچولوی شیخ هنوز شش ماهه نشده ، دوباره آثار حمل در وجود عروس خانم هویدا شد . ادامه دارد ... https://eitaa.com/sheykhabdolrahim

❣ازدواج پسر تاجر و دختر رفتگر با واسطه گری امام رضا (علیه السلام) #حجت_الاسلام_قرائتی https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310

🤲 اللّهم! أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ... فِي إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَینِ... خدایا! من رو شبیه متقین کن تا... روابط بین مردم رو اصلاح کنم... 📘دعای بیستم #صحیفه_سجادیه https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310

❣ تا به حال به معنای بسم الله الرحمن الرحیم فکر کرده‌اید؟ ✨صفات خداوند آنقدر معانی گسترده‌ای دارند که مسلما با یک ترجمه کوتاه، نمی‌توان ذات و عمق آن صفت را به طور کامل گفت، پس باهم بشنویم درباره معنی دقیق‌تر «الرحمن» و «الرحیم»... #استاد_میرباقری https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310

─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ #به_گیلان_بگو قسمت بیستم در بخش گذشته عرض کردیم ، هنوز شش ماه از تولد دختر کوچولوی شیخ عبدالرحیم نگذشته بود که مجددا آثار حمل در وجود عروس خانم پدیدار شد . پس از طی دوران بارداری ، این بار خداوند خانواده شیخ عبدالرحیم را به نعمت وجود یک پسر شیرین و دوست داشتنی متنعم کرده و این زوج جوان ، زیباترین ، شیرین ترین و مشهورترین نام جهان را برای مولود عزیزشان انتخاب کردند . تاکه پرسیدم ز قلبم عشق چیست ؟ در جوابم اینچنین گفت و گریست . لیلی و مجنون فقط افسانه اند . عشق در دست حسین بن علیست . آری ، حدس تان درست است ، آنان برای فرزند تازه متولد شده را به یاد مظلوم دشت کربلا ، نام زیبای حسین را انتخاب کردند . خلاصه دردسرتان ندهیم ، اکنون که در حال نگارش این مطالب هستیم ، پس از گذشت دوازده سال از ازدواج داماد خوزستانی و عروس کاشانی هم اینک دو پسر بچه بازیگوش به نام های حسین و عباس و چهار دختر بچه دوست داشتنی از نسل شیخ عبدالرحیم و عروس جوانش در میان خانه بزرگ حاج محمد ... در حال بازی و جست و خیز هستند . امان از وقتی که روزگار روی خوش به زوج های جوان مومن نشان بدهد . شیخ عبدالرحیم و همسر عزیزش از نعمات و برکات فراوانی برخوردار بودند . آنها در محیطی گرم و صمیمی و کانونی مملو از عشق و دوستی روزگار میگذراندند . اما آیا همیشه درها روی یک پاشنه میچرخد ؟ خیر ، در این دنیا گاهی بهترین انسان ها از جمله امامان معصوم هم گرفتار برخی ابتلائات غمگین و طاقت فرسا میشدند . اما بشنوید از خبر تاسف باری که همین چند وقت پیش برای این زوج جوان اتفاق افتاده است . خبری بس غم انگیز و اسفناک گریبانگیر این خانواده محترم شد و حاج محمد ... پس از تحمل یک دوره درد و رنج حاصل از بیماری صعب العلاج به رحمت خدا رفت و روح بلند این انسان والا و پاک سیرت و خیر به آسمان ها پر کشید . حاج محمد ... یک عمر درب خانه اهلبیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم مداحی و ذاکری کرد و با ثروت و مکنت خود ، فریادرس بیچارگان و درماندگان بود . او به رحمت خدا رفت و تک دختر جوانش در ماتم عزای پدر مهربانش رخت سیاه بر تن کرد . اما تاسفبار تر اینکه همسر جوان شیخ عبدالرحیم پس از چهار ماه هنوز لباس عزای پدر از تن در نکرده بود ، مجددا در غم عزای مادر نشست . مادری مهربان و مومنه که برای همه اهالی فامیل و محله و دوست و آشنا ، محور صلح و صفا و دوستی بود . روح پاک این دو شریک زندگی که هم در حیات ، هم در ممات همپای و همراه بوده و برای همه اسوه و الگوی زندگی بودند ، شاد ... لطفا نثار روحشان صلواتی هدیه بفرمایید . ادامه دارد ... https://eitaa.com/sheykhabdolrahim

❣آیا به هر قانونی باید احترام بگذاریم؟!!! #استاد_رحیم‌پور_ازغدی https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310