eitaa logo
حکایت‌های شِیخ عَبدُالرَّحیم
621 دنبال‌کننده
958 عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
─═༅🕯📜﷽📜🕯༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ " مِلَتی کِه تاریخِ خود را نَدانَد، مَحکوم بِه تِکرار آن خواهَد بود ... " . . استفاده از مطالب کانال (حکایات)، بدون درج لینک کانال شیخ عبدالرحیم، منع شرعی دارد 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ قسمت نهم اما بعد : پس از اینکه نخست وزیر از یاغیگری نایب حسین و پسرانش در کاشان مطلع شد ، سپاه پانصد نفره معروف به مجاهدین را به کاشان فرستاد تا نایبیان را سرکوب کنند . آنها پس از رسیدن به کاشان ، سحرگاه در زمان بین الطلوعین توسط یک راهنمای نابلد از دروازه دولت خارج و در تاریکی به فضای جلو زیارت حبیب ابن موسی آمدند . ( در قدیم دیواری دور کاشان بود که برای خروج از شهر ، چند درب بزرگ وجود داشت که یکی از آنها دروازه دولت بود . دروازه و درب خروجی همین نقطه ای بود که هم اکنون خیابان بین بازار مسگرها و بازارچه سردار است ) وقتی سپاه مجاهدین جلو زیارت حبیب بن موسی رسیدن ، نایبیان از صدای شیهه اسبان بیدار شده و متوجه شبی خون شدند . سپس در پشت بام ها و گلدسته های زیارت سنگر گرفته و ناگهان صدای تیر و تفنگ غریبی به هوا خواست و تمام دلهای اهالی کاشان و پشت مشهد به لرزه در آمد و تزلزل به ارکان شهر افتاد ، به طوری که بعضی خیال میکردند صیحه آسمانی برخاسته است . بارش گلوله ها از دو طرف تا نزدیک ظهر ادامه داشت ، تا اینکه مجاهدین شکست سختی متحمل شده و به جز تعداد کمی از آنها ، بقیه مجاهدین از جمله فرمانده آنها بنام ( حامدالملک ) کشته شده و سپس همه جنازه ها را در صحن زیارت به خاک سپردند . در این معرکه جنگی ، از طرف اشرار نایبی تنها دو نفر کشته شدن ، یکی (حسن شیرخباز) داماد نایب حسین و دیگری اکبر پلنگ بود که بر حسب اتفاق این دو نفر همانهایی بودند که روسای طائفه عربها ( غلامرضا بیک و سه نفر از پسرانش ) را سم داده و کشته بودند . وثوق الدوله از شکست سپاه وابسته به دولت بسیار عصبانی شد و اینبار نایب حسین نراقی را مامور سرکوب اشرار کاشان نمود . نایب حسین نراقی مردی دلاور ، جسور ، جنگی و در عین حال مسلمان و مقید به فرائض دین بود . نایب حسین نراقی با سپاهی به استعداد هفتصد نفر برای سرکوب نایب حسین کاشی به کاشان حمله کرد . (در اینجا ذکر سه نکته لازم به توضیح است که موفقیت های پی در پی نایب حسین و فرزندانش مرهون چند علت بود . ۱ - اولین علت این بود که آنها مثل آمریکای امروز استراتژی ( بزن در رو ) را پیشه کرده و دقیقا مثل آمریکا ، هنگام ضعف و ترس از شکست ، از فرار کردن هیچ ننگ و عاری نداشتند . ۲ - چون مرکب های قدیم اسب بود ، نایبی های کاشان راههای فرار زیادی در اطراف کاشان تدارک دیده بودند ، به همین واسطه هیچ حمله کننده ای موفق به غافلگیری و به دام انداختن آنان نمیشد و به محض احساس خطر ، از راههای مخفی شهر به سوی کوه و دشت اطراف کاشان فرار میکردند . ۳ - مورد دیگر اینکه با آنهمه نفرات جنگی که برای خود فراهم کرده بودند ، بسیار جسور و باهمت بوده و در همه حملات ، فرزندان نایب حسین در نوک پیکان عملیات حضور داشتند و کارها را به امید دیگران رها نمیکردند . بنابر این وقتی نایب حسین نراقی با سپاه هتصد نفره خود به کاشان حمله کرد ، اشرار کاشی از سوی دیگر شهر فرار کرده و به روستای نشلج رفتند . روستای نشلج از لحاظ سوق الجیشی منطقه ای است که در دو طرف کوه های سر به فلک کشیده احاطه اش کرده اند و انتهای آن بن بست است که تنها یک راه (مال رو) برای فرار نایبی ها وجود داشت . لذا نایبی ها به تعداد بسیار کم میتوانستند در بالای کوههای اطراف این روستا سنگر گرفته و تمامی سپاه نایب حسین نراقی را نابود کنند . اما نراقی دست اشرار کاشانی را خوانده و به تاکتیک آنهاواقف گردیده و به دام آنها نیفتادند . نایب حسین نراقی ، شب وارد روستای جوشقان استرک شده و خود نراقی برای استراحت در منزل کدخدا ساکن و مابقی سپاه متفرق شده تا صبح بخوابند . مخبرها از محل استقرار نایب نراقی و سپاهیانش به نایب حسین خبر دادند و آنان نیز برای غافلگیری نراقی ، جوشقان را به محاصره در آوردند . اشرار کاشان در تاریکی صحرا از خود صدای شغال در آوردند و همین صدا باعث شده نایب حسین نراقی از عدم وجود انسان در اطراف روستا مطمئن شده و با خیال راحت بخوابد . در همین ساعات نیمه شب ، نایب علی ( شجاع لشکر ) خود را به خانه کدخدا رسانده و نایب حسین نراقی را در رختخواب به گلوله بسته و او را در حال خواب کشت . سایر سپاه نراقی هم پس از اطلاع از کشته شدن فرمانده ، همگی فرار کردند که بسیاری از آنان هنگام فرار توسط افراد نایب حسین کشته شدند . بار دیگر خبر شکست فرستادگان دولت به دربار رسید و وثوق الدوله از این امر بسیار خشمگین و این بار سپاه پرقدرت بختیاری و مسلح به توپ و تفنگ را مامور قلع و قمع نایبیان کاشانی کرد . ادامه دارد .... https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
🌙دعای روز دوم 🤲 اللَّهُمَّ قَرِّبْنِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ، وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِرَاءَةِ آيَاتِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. ❣خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم‌دار در این روز بخواندن آیات قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری: قرآن را بخوانید حتی شده روزی یک یا نیم‌صفحه... در دنیای اسلام هیچ‌کس نباید پیدا شود که یک روز بر او بگذرد و آیات قرآن را تلاوت نکند. https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ روزمون را زیبا و قشنگ کنیم با سلام بر ارباب ❣عادت سلام کردن به امام حسین (علیه السلام) را نشر دهیم... https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ قسمت دهم سلام علیکم قبل از ادامه حکایات ، خوانندگان محترم یک نکته را مستحضر باشید و آن اینکه ، نایب حسین و بچه هایش درگیری های ریز و درشت زیادی در کاشان و اطراف کاشان داشته اند ، اما بخاطر اینکه نوشتارمان طولانی نشود ، از اتفاقات کوچک آن صرفنظر و آخرین درگیری بزرگ اشرار کاشان را حکایت میکنیم . آخرین درگیری نایبی ها با نیروهای دولتی با چند سپاه پی در پی صورت پذیرفت که در ادامه خواهد آمد . پس از غلبه اشرار کاشان بر نایب حسین نراقی ، قلمرو تاخت و تاز نایب حسین و پسرانش بسیار گسترده و شاید بتوان گفت به اندازه سه چهار استان کشور وسعت یافت . مرکز حکمرانی و یاغی گری نایب حسین در کاشان و مشخصاً زیارت حبیب بن موسی بود . اما گستره سلطه آنها از طرف جنوب تا بادرود و نطنز و طرق و اردستان و نایین و خوربیابانک بود . از طرف غرب تمامی روستاهای نزدیک کاشان ، همچون برزک و نیاسر و اردهال ، جوشقان و نراق تا دلیجان و محلات و گلپایگان ... و از شمال تا شوراب قم و امتداد آن تا پشت دروازه های تهران بود . و از طرف شرق تا طبس گسترش داشت . نیروهای نایب حسین کاشی اکنون از دو هزار نفر تجاوز کرده و در تمام شهرها و روستاهایی که نام برده شد حاکم نصب کرده و رفته رفته ندای جدائی طلبانه سر دادند جالب اینکه نایب حسین برای خود نام سلطان حسین برگزیده و دستور ضرب سکه بنام خود را صادر کرده و روی سکه اینگونه نوشتند . سکه بر زر زند به آسانی - شاه سلطان حسین کاشانی نکته دیگر اینکه نایب حسین و پسرانش بخوبی میدانستند عنقریب درگیری های بزرگ و وحشتناکی در پیش دارند ، به همین علت خارج از کاشان سه دژ مستحکم ساخت . یکی نزدیک بادرود بنام قلعه کرشاهی . دیگری در غرب کاشان ، لابلای کوههای اطراف خنب و دره . و سومی هم مزرعه ملکی خود بنام دوک که در نزدیکی نیاسر واقع شده است . البته بنّاها و معمارها و مردم شهر را هم بسیج کرده برای مرمت و مستحکم سازی دیوار دور شهر تا قوای اعزامی به کاشان توفیق ورود به شهر را نداشته باشند . ناگفته نماند دیوار دور شهر بسیار قطور و مرتفع و نفوذ ناپذیر بوده ، به شکلی که با اسب بالای آن تردد میکردند ، بقایای این دیوارها هم اکنون در انتهای خیابان علوی قابل مشاهده است . خلاصه آنچه نمیباید میشد ، شد و قوای عظیم و تا دندان مسلح بختیاری ها پشت دیوارهای شهر ، در منطقه لتحر اردو زده و آماده حمله به شهر و قلع و قمع نایبی ها شدند . اما در این اوضاع ، حال و احوال ساکنین شهر بسیار فجیع و غم انگیز است . مدت ها کسب و کاسبی ها تعطیل ، حجره و دکان های بازار بسته ، ادارات شهر تحت سیطره نایبی ها و مردم گرسنه و محروم از همه چیز ، جرئت خروج از منازل را نداشتند . مردم کاشان در آن مقطع ( ۱۲۰ سال قبل ) به معنای واقعی کلمه بدبخت و بیچاره بودند . به گفته مرحوم آیه الله ملاعبدالرسول مدنی ( باعرض معذرت ) ثلث زنان شهر بی سیرت شده بودند . ادیب بیضائی شاعر نامور کاشانی در اشعار خود مکرر از اوضاع خراب کاشان و ناامنی آن سخن رانده از جمله شعر زیر : نیستی آگه ای رفیق شفیق -- که چه هنگامه ها به شهر کاشان است از لر و بختیاری و اکراد -- شهرماپایتخت دیوان است در ادارات جمله تعطیل است -- هرکه را بنگری هراسان است شهرمغشوش و خلق بی تکلیف -- خاطر مرد و زن پریشان است روی هرکس که بنگری گوئی -- بااجل دست بر گریبان است برجمال عروس گلگونه است -- یاکه خون دوام دیوان است مردم مستبد،کاشان را -- مهرنایب سرشته در جان است صاحبان نفوذ را در شهر-- دل بدان تیره جان گروگان است آنکه فارغ زید زمحنت نوع -- کافرم من اگر مسلمان است از تلگراف و نامه و پیغام -- متواصل به مرکز افغان است بود از حال زار ما غافل -- آنکه آسوده دل به تهران است گر نمردند اولیای امور -- از چه در گله گرگ چوپان است باتهمتن چرا به پهنه رزم -- اشکبوس دغل رجز خوان است به وزارت خوشند و غافل از آن -- که لیاقت جمال ارکان است ای خوشا مرگ کآمدبا حس -- سخت از این زندگی پشیمان است در آن اوضاع وحشتناک عده ای از معمرین و تجار در مدرسه سلطانی ( مدرسه امام خمینی کنونی در بازار ) تجمع کرده و از علمای بزرگ کاشان ، ملاحبیب الله شریف ، ملاعبدالرسول مدنی ، میرسیدمحمدرضا پشت مشهدی ( یثربی) و میرزا حسین رضوی ( مدفون در حسینیه چهل تن ) ، دعوت کرده تا اوضاع را بررسی و برای آنهمه بلای خانمانسوز راه چاره ای اندیشه کنند . در این نشست ، حضرات گزارشی از وضعیت اسفناک و ناله های جانسوز مردم و خانواده های گرسنه ، بیمار ، عزادار و صدمه دیده به علما داده و از آنها راه چاره خواستند . ادامه دارد ...