صفحه سیاه و سفید عاشورا
حادثه ی عاشورا و تاریخچه ی كربلا دو صفحه دارد: یك صفحه ی سفید و نورانی، و یك صفحه ی تاریك، سیاه و ظلمانی كه هر دو صفحه اش یا بی نظیر است و یا كم نظیر. اما صفحه ی سیاه و تاریكش از آن نظر سیاه و تاریك است كه در آن فقط جنایت بی نظیر و یا كم نظیر می بینیم. یك وقت حساب كردم و ظاهراً در حدود #بیست_و_یك نوع پستی و لئامت در این جنایت دیدم، و خیال هم نمی كنم در دنیا چنین جنایتی پیدا بشود كه تا این اندازه تنوّع داشته باشد.
از این نظر حادثه ی كربلا یك جنایت و یك تراژدی است، یك #مصیبت است، یك رثاء است. این صفحه را كه نگاه می كنیم، در آن كشتن بی گناه می بینیم، كشتن جوان می بینیم، كشتن شیرخوار می بینیم، اسب بر بدن مرده تاختن می بینیم، آب ندادن به یك انسان می بینیم، زن و بچه را شلاّق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار كردن می بینیم. از این نظر قهرمان حادثه كیست؟ واضح است، وقتی كه حادثه را از جنبه ی جنایی نگاه كنیم، آن كه می خورد قهرمان نیست، آن #بیچاره_مظلوم است. #قهرمان_حادثه در این نگاه یزید بن معاویه است، عبید الله بن زیاد است، عمر سعد است، شمر بن ذی الجوشن است، خولی است و یك عده ی دیگر.
لذا وقتی كه صفحه ی سیاه این تاریخ را مطالعه می كنیم، فقط جنایت و رثاء بشریت را می بینیم.
اما آیا تاریخچه ی عاشورا فقط همین یك صفحه است؟ آیا فقط رثاء است؟ فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست؟ #اشتباه ما همین است. این تاریخچه یك صفحه ی دیگر هم دارد كه قهرمان آن صفحه، دیگر پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، پسر سعد نیست، شمر نیست. در آنجا #قهرمان_حسین است. در آن صفحه، دیگر جنایت نیست، تراژدی نیست، بلكه #حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حق پرستی است. آن صفحه را كه نگاه كنیم، می گوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد. اما وقتی صفحه ی سیاهش را مطالعه می كنیم می بینیم كه بشریت سرافكنده است.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 20-18.
#شهید_مرتضی_مطهری
#مصیبت_و_حماسه_عاشورا
.
روضه "روضه های دروغ"
مرحوم حاج میرزا حسین نوری (اعلی اللّه مقامه) مرد فوق العاده ای بوده است، مُحدّث است، ولی در فن خودش فوق العاده متبحّر است، عجیب متبحّر است. این مرد بعضی از كتابها نوشت كه شأن او نبود و علمای وقت هم ملامتش كردند، ولی معمولا كتابهایش خوب است. مخصوصاً كتابی در همین موضوع منبر نوشته است به نام «لؤلؤ و مرجان» . این مردِ بزرگ، در همین كتاب خودش نمونه هایی، آن هم نمونه هایی از دروغ هایی كه معمول است و اینها را به این حادثه ی بزرگ، حادثه ی تاریخی كربلا، نسبت می دهند، ذكر كرده است.
این مرد بزرگ صریحاً می گوید: امروز باید عزای حسین را گرفت، اما برای حسین در عصر ما یك عزای جدیدی است كه در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغ هاست كه درباره ی حادثه ی كربلا گفته می شود و احدی جلو این دروغ ها را نمی گیرد.
امروز بر این #مصیبت حسین بن علی باید گریست، نه بر آن شمشیرها و نیزه هایی كه در آن روز بر پیكر شریفش وارد شد. و در مقدمه ی كتاب نوشته است كه فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامه ای به من نوشته است و از روضه های دروغی كه در هندوستان خوانده می شود شكایت كرده و از من خواهش كرده است كه یك كاری بكنم، كتابی بنویسم كه جلوی #روضه_های_دروغ در آنجا گرفته بشود.
بعد مرحوم حاجی به این عبارت ذكر می كند، می نویسد: این عالم هندی خیال كرده كه روضه خوان ها وقتی به #هندوستان می روند دروغ می گویند، نمی داند كه آب از سرچشمه گل آلود است، #مركز روضه_های_دروغ ، كربلا و نجف و ایران است. همان مراكز تشیع مركز روضه های دروغ است.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 64-63.
#شهید_مرتضی_مطهری
.