اما به هر حال منطقی که رهبر انقلاب درباره روضه و مجلس امام حسین (ع) دارند محور منطق هست. ایشون می فرمایند روضه ای بخوانید که معقول باشه. حالا اگه بزرگواری اومد توی روضه حضرت قاسم بحث عروسی ایشان را وسط کشید این میشه روضه غیر معقول.
واقعهخوانى، تا حدّ ممكن، بايد متقن باشد. مثلاً در حدود «لهوفِ» ابنطاووس و «ارشادِ» مفيد و امثال اينها ـ نه چيزهاى مندرآوردى ـ واقعهخوانى و روضهخوانى شود. (بيانات در ديدار روحانيون و وعاظ، در آستانهى ماه محرم ۱۳۷۴/۰۳/۰۳)
دنبال اين نباشيد كه چيزى كه در متن تاريخ اثبات شده است، آن را بخوانيد؛ چون هيچچيز نمىتوانيد بخوانيد. تازه آنچه كه در «لهوف» ابنطاووس هست، خبر واحد است ديگر. توجه كنيد، چيزى را بخوانيد كه #معقول باشد.
(سخنرانى در ديدار با مداحان اهلبيت(ع)، به مناسبت ميلاد مبارك صديقه كبرى فاطمه زهرا(س) ۱۳۶۹/۱۰/۱۷)
از همه دوستانی که با نظرات مثبت یا نفی خودشون به ما لطف کردند خیلی تشکر می کنم و امیدوارم تلخی کلامم را عفو بفرمایید.
اگر نکته ای هست که هست سراپا گوشم.
@boreshha_ir
نمونه روضه های دروغ 1
یكی از قضایایی كه همه ی ما شنیده ایم [این است كه ] راجع به روابط حضرت أبو الفضل و حضرت سید الشهداء می گویند:
روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین علیه السلام فرمود: من تشنه ام، آب می خواهم، حضرت فرمود: كسی برای فرزندم آب بیاورد. اول كسی كه از جا برخاست، كودكی بود كه همان حضرت أبو الفضل العباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یك كاسه آب گرفتند و آمدند (آن هم با چه طول و تفصیلی) . در حالی وارد شد كه [آن را] روی سرش گرفته بود و آب هم می ریخت. امیر المؤمنین علی علیه السلام چشمشان كه به این منظره افتاد، اشكشان جاری شد.
به آقا عرض كردند: آقا شما چرا گریه می كنید؟ فرمود: بله، قضایای #كربلا یادم افتاد. معلوم است كه این #گریز به كجاها منتهی می شود
حاجی نوری در اینجا بحث عالی ای دارد، می گوید: شما می گویید علی در بالای #منبر بود و خطبه می خواند. علی فقط در زمان خلافتش بود كه منبر می رفت و خطبه می خواند، پس در كوفه بوده است. خلافت حضرت امیر در كوفه در چه سالی بود؟ بین سال 36 و 41. در آن وقت امام حسین در چه سنی بود؟ مردی بود تقریباً 33 ساله. می گوید: آیا اصلا این حرف #معقول است كه یك مرد 33 ساله در حالی كه پدرش دارد مردم را موعظه می كند، خطابه می خواند، یك دفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه ام، آب می خواهم؟ ! اگر یك آدم معمولی این كار را بكند، می گویید: چه #آدم_بی_ادب بی تربیتی است! و تازه #حضرت_ابوالفضل در آن وقت كودك نبوده، یك جوان در حدود پانزده ساله بوده است. یك چنین جعلی، تحریفی [كردند. ] حالا غیر از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آیا این شأن امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟ مسلم است كه پایین می آورد. یك دروغی به امام نسبت دادیم و آبروی امام را بردیم، طوری حرف زدیم كه امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم تنزل دادیم كه در حالی كه پدری مثل علی دارد حرف می زند تشنه اش می شود، طاقت نمی آورد كه جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع می كند: من تشنه ام، بگویید برای من آب بیاورند!
نمونه روضه های دروغ 2
درباره ی این ماجرا كه قاصدی از قاصدهای كوفه برای أبا عبداللّه نامه آورده بود این طور نقل كرده اند- یعنی این طور بسته اند، تحریف و جعل كرده اند- كه آمد خدمت آقا جواب خواست، آقا فرمود: سه روز دیگر بیا از من جواب بگیر. سه روز دیگر كه سراغ گرفت، گفتند آقا امروز عازم به رفتن اند. این هم گفت: پس حالا كه آقا بیرون می روند، من بروم جلال و كوكبه ی #پادشاه_حجاز را ببینم كه چگونه است؟ رفت دید آقا خودشان روی یك #كرسی مثلاً مرصّعی نشسته اند، بنی هاشم روی كرسی های چنین و چنان نشسته اند، بعد محمل ها و عَماری هایی آوردند، چه حریرها، چه دیباجها، چه چیزها در آنجا بود! بعد مخدرات را آوردند با چه احترامی سوار این محملها كردند. اینها را می گویند و می گویند، بعد می گویند اما عصر روز یازدهم اینها كه چنین محترمانه آمدند، آن وقت دیگر چه حالی داشتند! .
حاجی نوری می گوید: این حرفها یعنی چه؟ ! این تاریخ است، #امام_حسین در حالی كه بیرون آمد این آیه را می خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ» یعنی خودش را در این بیرون آمدن تشبیه می كرد به موسی بن عمران در وقتی كه از فرعون فرار می كرد و [از شهر] بیرون می آمد «قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ اَلسَّبِیلِ». یك قافله ی بسیار بسیار ساده ای حركت كرده بود. مگر عظمت ابا عبد الله به این است كه یك كرسی مثلا زرّین برایش گذاشته باشند؟ یا عظمت خاندان او به این است كه سوار محمل هایی شده باشند كه آنها را از دیباج و حریر پوشانده باشند، اسبهایشان چطور باشد، شترهایشان چطور باشد، نوكرهایشان چطور باشند؟ ! كجا بوده یك چنین چیزهایی؟ !
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 68-66.
#شهید_مرتضی_مطهری
#روضه_های_دروغ
.
#مدح_خورشید؛ چند و چون مدح اهل بیت (ع) از نگاه رهبر معظم انقلاب
یکی از برادران گفتند که اگر غلط است، بگویید تا نخوانیم. بنای مان این نیست که هرچه را در آن شک داریم و یا قبول نداریم، بگوییم نخوانند؛ والّا اگر ما بخواهیم همینطور بگوییم این غلط است و نخوانید، می ترسیم که برادران در خواندن خیلی محدود بشوند! دنبال این نباشید که چیزی که در متن تاریخ اثبات شده است، آن را بخوانید؛ چون هیچچیز نمی توانید بخوانید. تازه آنچه که در #لهوف ابنطاووس هست، خبر واحد است دیگر.
توجه کنید، چیزی را بخوانید که #معقول باشد. البته، نه اینکه انسان هرچه معقول است، از خودش بسازد و بخواند! نه، آن را به اصول و واقعیت هایی متکی کنید. البته گزارهی هر حدیثی، وقتی که هنری باشد، با پیرایههایی همراه خواهد بود. آن پیرایهها ایرادی ندارد؛ منتها به شرط اینکه آن پیرایهها همه چیز نشود. اصل را بایستی از واقعیتهایی که هست، گرفت؛ منتها آن را با بیان هنری پیرایهی لازم بخشید و گفت.
در دعاها و زیارتهای ما، تعبیرات عاشقانه و خیلی خوبی هست که حقایقی را نشان می دهد؛ اینها را محور باید قرار داد. آنچه را که مثلاً شیخ و ابنطاووس و مفید و دیگر بزرگان در کتاب هایشان گفتهاند، اینها را بایستی محور قرار داد. بعد آنها را در یک ارایهی هنری، به شکل زیبا و شایستهیی بیان کرد. حالا در آن شکلِ بیان، هر کسی سلیقهیی دارد؛ آن ایرادی ندارد. نقش شما، نقش بسیار مهمی است.
(بیانات در دیدار جمعی از مداحان 17/10/1369)
#مقام_معظم_رهبری
رسالت مداحان؛ مداحی مستند هنرمندانه
یک شاخصه از #هیئت_ایده_آل
#روضه_معقول
.