eitaa logo
منتظران ظهور "تولید دارو تختی"
775 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
34 فایل
#منتظران_ظهور_تولید_دارو_تختی https://eitaa.com/shhdMoezGholami_Jahadi مدیریت کانال @Tasbih1361
مشاهده در ایتا
دانلود
تشکراز خیرمحترم 🔴🔴🔴 ۱۰۰ هزار تومان واریزی برای پویش یلدای مهربانی قبول حق🙏 ۹۹/۹/۲۲ 🥀 @shahed_zolfaghari
🦋بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟ 🌷 از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـریـن بنـدگـان سـوال شـد. فـرمـود: 1⃣ آنان که هر گاه نیکـى کنند خـوشحال شوند، 2⃣ و هرگاه بدى کنند استغفار می کنند، 3⃣ و هر گاه خداوند به آنها عطایی کرد شکر و سپاسگزاری می کنند، 4⃣ و هر گاه بلا بینند صبر می کنند، 5⃣ وهر گاه خشمگین شوند، عفو می کنند. 🌹 رُوِیَ اَنَّهُ سُئِلَ عَنِ عَلِیٍّ ابنِ مُو سَی الرِّضا (ع) عَن خِیارِ العِبادِ، فقال (ع): اَلَّذینَ اِذا اَحسَنُوا أَستَبشَروُا وَ اِذا اَسائُوا اِستَغفَروُا وَ اِذا اُعطوُا شَکَروُا وَ اِذَا ابتَلَوا صَبَرُوا وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا 📗تحف العقول، ص 445. زندگی اسلامی https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟥 سلام علیکم: ✅ازبین شما خواهران عزیز کسی هست که بتونه ما را در کار جهادی کمک کند؟؟؟ ⭕به شدت به کمک شما نیاز داریم لطفا پیوی مراجعه کنید !!! @Zolfagari313
📎 🔻 از وقتی که مصاحبه روح‌الله زم رو دیدم و اینکه گفت روزی هجده ساعت واسه کانال آمدنیوز فعالیت می‌کرده انگار کسی کنج ذهنم نشسته و مدام یه جمله‌هایی رو تکرار می‌کنه... ➖ زمستان شما را به جنگ فرا می‌خوانم می‌گویید هوا سرد است... ➖ تابستان شما را به جنگ فرا می‌خوانم می‌گویید هوا گرم است... ➖ ای مردنمایان نامرد! کودک صفتان بی‌خرد... ➖ چقدر دوست داشتم شما را هرگز نمی‌دیدم و هرگز نمی‌شناختم... 🔹 به خودم فکر می‌کنم و اعتقادات و ادعاهام، به امثال زَم فکر می‌کنم و اعتقادات و ادعاهاشون. البته الان مسئله من قضاوت‌شون نیست؛ که هر آدمی مسئول رفتار و کردار خودشه و برای اونچه که مسئوله باید پاسخگو باشد. چیزی که ذهنم رو درگیر خودش کرده همون هجده ساعته! 💢 باز به خودم فکر می‌کنم و به زَم... نگاهم به زاویه‌ای می‌مونه که از تفکر و اعتقاد من تا تفکر و اعتقاد اون در ذهنم شکل می‌گیره و دوباره صدایی در گوشم نجوا می‌کنه و تمام وجودم رو ویران می‌کنه. ➖ به خدا دوست داشتم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من معامله می‌کرد. ده نفر از شما می‌گرفت و یک نفر از آنها به من می‌‌داد. 🕗 هر بار که به خودم فکر می‌کنم چیزی در من نهیب می‌زنه که تو برای چیزی که اعتقاد و ایمان و تفکرته چند ساعت از روزت رو وقت میذاری؟ ❓ از این منظر امثال زَم کجای زندگی‌شون ایستادند و تو کجا...؟ ⚠️ نکنه کسی که دم از حُب و عشق و ولایتش می‌زنی آرزو کنه ده نفر مثل تو را با یکی مثل زَم عوض کنه... کجای این معامله ایستادی...؟ و تا کجا پای امام زمانت می‌ایستی...؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
” خدایا ” تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم اما… تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟ 🕋
يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت ي
ک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آیت الله ره: بالاترین ذکر، ذکر عملی است. یعنی نیت کند اگر خداوند به او صد سال عمر داد، یک دقیقه عالما، عامدا و مختارا معصیت نکند . 🕋
✅تلنگر ✍️درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد. از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی... از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...! 🕋
🟥 سلام علیکم: ✅ازبین شما خواهران عزیز کسی هست که بتونه ما را در کار جهادی کمک کند؟؟؟ ⭕به شدت به کمک شما نیاز داریم لطفا پیوی مراجعه کنید !!! @https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
🦋 ✅انواع حجاب در قرآن 1. حجاب و عفاف در پوشش: این همان چیزی است که توده مردم از آن مطلع هستند و بسیاری از بانوان متدیّن بر آن تاکید دارند. (نساء:59) 2. حجاب و عفاف در گفتار: طرز سخن گفتن با نامحرم (چه سخن گفتن زن با مرد و چه بالعکس)، طوری که موجب عشوه، شوخی و سخنان زننده نباشد. (احزاب:32) 3. حجاب در رفتار: همانطور که بر زن و مرد، پوششی از جانب خداوند واجب گردیده است، همانطور نیز، حفظ چشم از هر نگاهی بر مرد و زن مومن واجب گردیده است. (نور:31) 4. حجاب در پندار: طوری که انسان خود را در افکار پلید و کثیف، غرق نگرداند و همیشه با توکل بر خدا، خود را از افکار سخیف، دور کند. (آل عمران:8) https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
❣﷽❣ 6⃣ ✨ 🌤🎪 تا امام زمان «عج»، چقدر فاصله داریم؟! ⬇️⬇️⬇️ استاد اخلاق، مرحوم حاج اقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه↘️ « اگر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب درآید , صورتش می شودقرآن کریم 📖👇 همانگونه که امیرالمومنین علیه السلام، قرآن ناطق بودند. 💖حال اگر این ، قرائتش و تفکر در آیاتش، قلوب مارا متحول نمی کند! شک نکنید که زیارت انسان کامل , یعنی حضرت حجت ع هم قلوب مارا متحول نخواهد کرد ⚠️. اگر می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت عج بدانید , ببینید الان در ملاقات با قرآن چه حالی دارید!! 👈اگر مشتاق قرآنید , می توانید امیدوار باشید که مشتاق حضرت حجت حقیقی هم هستید وگرنه↘️ 🚶اگر قرآن نزد شما مهجور است , وبا آن انس ندارید , و فکر می کنید که مشتاق حضرت حجت هستید , آن شخصِ امام زمان , زاده ی وهم و خیال خودتان است🚨 🍂با این حساب👆، چقدر فاصله گرفته ایم از فرزند فاطمه! از مولایمان! از پدر و ولی نعمت مان! 😔 🌺 💯 ... https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
نیروی خدمه خانم جهت شیفت ظهر نیازمندیم ۶۶۶۲۹۹۷۴ (۶ یا ۴ ساعته میخواهیم همه چیز طبق وزارت کار ) https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
••• به " خدا " که وصل شوی🔗 آرامش وجودت را فرا می گیرد!🕊 نه به ‌راحتی می‌رنجی،🙁 و نه به ‌آسانی می ‌رنجانی…😑 آرامش🌱 سهم دل‌هایی است که💗 به سَمت خداست….💫 💛 🌱 @shahed_zolfaghari
💢معنای دلیری و شجاعت به این است که... پیامبر اکرم(ص): كمال دليرى آن است كه كسى خشمگين شود و خشمش شدّت گيرد و چهره اش سرخ شود و موهايش بلرزد، امّا بر خود چيره گردد. 📚نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1872 @shahed_zolfaghari
🔴 پیشنهاد منع تردد و تعطیلی مشاغل در شب یلدا از ساعت ۱۸/ افزایش قدرت انتقال کرونا 🔸 سخنگوی قرارگاه ستاد ملی مقابله با کرونا: پیشنهاد دقیق ما برقراری ممنوعیت تردد از ساعت ۱۸ و همچنین تعطیلی اصناف از ساعت ۱۸ است در ۲۹ و ۳۰ آذر است. 🔸 این محدودیت‌ها پس از تصمیم‌گیری‌های بیشتر در تمام شهرهای قرمز، نارنجی و زرد اجرای خواهد شد. 🔸 از خیز مجدد بیماری در دی و بهمن نگرانیم. @shahed_zolfaghari
🔴 | چه کسانی نباید واکسن کرونا را آزمایش کنند؟ @shahed_zolfaghari
(خیابان تختی ،کوچه شهید مهرابی ) یک عدد بخاری گازی اهدایی به خانواده تحت پوشش 99/9/23 قبول حق🙏 @shahed_zolfaghari
عکسِ قرن! سرکار خانم راضیه طاهری پرستار بیمارستان ریفرال رازی اهواز و دخترش. به افتخارشان...