💙🍃
🍃
.
| #بخندبسیجے |
.
.
رزمندھ ها برگشتھ بودن عقب
بیشترشونـ هم رانندھ ڪامیونـ
بودنـ کھ چند روزے نخوابیدھ
بودن.
.
ظھر بود و همھ گفتند نماز رو
بخونیم و بعد بریم براے
استراحتـ. امام جماعت اونجا
یڪ حاج آقاے پیرے بود. کھ
خیلے نماز رو ڪند مےخوند.
رزمندھ هاےخیلےزیادے پشتش
وایستادنـ و نماز رو شروع ڪردند.
آنقدر ڪند نماز خواند ڪہ
رکعت اول فقط ۱۰ دقیقھ اے
طول ڪشید! وسطاے رکعت
دوم بود ڪہ یکے از رانندھ ها
از وسط جمعیت بلند داد زد:
حاجججججییییے جون مادرت
بزن دنده دوووو😭😂
.
.
🌙| #شهداییمـ |
🚗| #طنز_جبہه|
•| #اݪنــــاز
http://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
#طنز_جبهه『°•.≼😂≽.•°』
خندهےحلال😄
محافظ آقا(مقام معظم رهبرے) تعریف میڪرد
میگفت رفته بودیم مناطق جنگے براے بازدید.
توےمسیر خلوت آقا گفتن اگه امڪان داره ڪمے هم من رانندگے ڪنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع ڪردن به رانندگے
میگفت بعد چندڪیلومتر رسیدیم به یڪ دژبانے ڪه یڪ سرباز آنجا بود ما نزدیڪ شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂😂
زنگ زد مرڪزشون گفت:
قربان: یه شخصیت اومده اینجا..
از مرڪز گفتن ڪه ڪدوم شخصیت؟ !!
گفت: قربان نمیدونم ڪیه ولےگویاڪه آدم خیلے مهمیه
گفتن چه آدم مهمیه ڪه نمیدونے ڪیه؟!!
گفت:قربان؛نمیدونم ڪیه ولے حتما آدم خیلےمهمیه ڪه حضرت آیت الله خامنهایے رانندشه!!😂😂😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعےبیان ڪردند...😍
ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪج°•🌱📿•°
---------------------------------------------------
❨ڪپےبہشرط۳صلوات)
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
#طنز_جبهه
یه نفر نام خانوادگیش: “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ” ﺑﻮﺩﻩ!
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، بنده خدا ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋️
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ 😠 ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ 😡
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ 😎
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ 👮
همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂😂
#شهدا شرمندایم
#گمنام
•♡
#خنده_حلال 😂
●توی سنگر هر کس مسئول کاری بود.
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است.
●نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
●کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !
سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده . 😂😂😂
●خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.
#شهید_رسول_خالقی
#طنـــز_جبهـــه
#لبخند_بزن_بسیجی 😁