مزار شیخ رجبعلی خیاط در ابنبابویه تهران
منبع :
parsine.com
@shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از مزار شیخ رجبعلی خیاط در ابنبابویه تهران
@shia5t
🔹روش تربیتی شیخ رجبعلی خیاط
🔻انسان سازی
جناب شيخ از تأثير نفس و قدرت سازندگی بالايی در تربيت جانهای مستعد برخوردار بود. يكی از شاگردان شيخ میگويد: روزی من و شيخ همراه مرحوم آيت الله محمدعلی شاهآبادی در ميدان « تجريش » میرفتيم، شيخ به آيت الله شاهآبادی خيلی علاقه داشت، شخصی به ما رسيد و از مرحوم شاهآبادی پرسيد: شما درست میگوييد، يا اين آقا؟ ( اشاره به شيخ )
آيت الله شاه آبادی فرمود: چه چيز را درست میگويد؟ چه میخواهی؟
آن شخص گفت: كدام يك از شما درست میگوييد؟
آيت الله شاهآبادی فرمود:
« من درس میگويم و ياد میگيرند، ايشان انسان میسازد و تحويل میدهد! »
هر چند اين سخن حاكی از نهايت تواضع و فروتنی اين عالم ربانی و عارف كامل است، ليكن بيانگر تأثير كلام و قدرت تربيت و سازندگی جناب شيخ نيز هست.
🔹اساس خودسازی
🔻شيخ میفرمود:
« اساس خودسازی، توحيد است. هر كس بخواهد ساختمانی بنا كند، ابتدا بايد زيرسازی او درست باشد، اگر پايه، محكم و اساسی نبود، آن بنا قابل اطمينان نيست، سالك بايد سير و سلوك خود را از توحيد آغاز كند، نخستين سخن همه پيامبران كلمه « لا اله الا الله » بوده است. تا انسان حقيقت توحيد را درك نكند و باور نكند كه در وجود، چيزی جز خداوند منشأ اثر نيست، و همه چيز جز ذات مقدس حق فانی است، به كمالات انسانی دست نخواهد يافت. با درك حقيقت توحيد، انسان با همه وجود متوجه آفريدگار خواهد شد. »
🔹جلسات عمومی
جلسات عمومی شيخ معمولا هفتهای يك بار در منزل خودش برگزار میشد. در جلسات عمومی شیخ حدود 200 نفر شرکت می کردند. همچنين بيشتر روزهای عيد ، ميلاد و روزهای شهادت معصومان (ع) مجلسی در منزل خود برقرار میكرد، ايام محرم و صفر و ماه مبارك رمضان نيز هر شب برنامه موعظه داشت. گاهی كه اين جلسه ها در منزل دوستان و به صورت دوره ای برگزار میشد، در حدود دو سال طول می كشيد.
جلسههای هفتگی معمولا شبهای جمعه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء، به امامت جناب شيخ برگزار میشد. ايشان پس از نماز، در آغاز جلسه ابتدا چند بيت از اشعار مشتمل بر استغفار مرحوم فيض را با نوايی گرم میخواند:
زهر چه غير يار استغفر الله
زبود مستعار استغفر الله
@shia12t
🔹مقاله ای در مورد هدف شیخ رجبعلی خیاط از ترییت شاگردان و اینده نگری ایشان :
🍁مرحوم شیخ رجبعلی خیاط فرد بسیار با ذکاوتی بودند ، کارها و اثراتی که در زمان حیاتشان گذاشته اند ، اکنون به ارامی ، اثارش در جامعه دیده میشود.
🍂مرحوم شیخ رجبعلی یک جلسه ی عمومی داشتند که در اون جلسه حدود دویست نفر شرکت میکردند ، اون شاگردان از طیف های مختلفی بودند مثل لوله کش ، اشپز و ...
🍂اما ایشان یک جلسه ی خصوصی داشتند که ، تعداد افراد این جلسه بیشتر از انگشتان دست نبود ، افراد این جلسه هم ، از افراد برجسته ی علمی کشور بودند یا بعد ها تبدیل به چهره های تاثیر گذار و برجسته ای شدند ، برای مثال میشه به جناب دکتر ابوالحسن شیخ ( پدرشیمی ایران ) اشاره کرد ؛ شیخ رجبعلی خیاط ، اکثر هم و غم و زمان و انرژیشون رو برای تربیت شاگردان جلسه خصوصی شون گذاشته بودند و این نشان از تیز هوشی این مرد الهی دارد ؛ ایشان میدانستند که با تربیت این افراد ، منشا تحولات زیادی در جامعه میشوند و از طریق تربیت این چند نفر ، شروع به سیستم سازی کردند تا در اینده ، از طریق همین افراد ، تربیت شاگردان و اصلاحات در جامعه ی اسلامی ایجاد شود.
البته ایشان از طریق شاگردان جلسات عمومی خود نیز ، چنین کاری رو در مقیاس کوچکتر انجام دادند و برای کسبه و بازاریان ، الگوهایی از افراد خوب ، ایجاد کردند تا سایر کسبه هم با تاسی به اون افراد شروع به تغییر کنند...
🍃متاسفانه یک باور اشتباهی در جامعه ایجاد شده که ، راه خدا رو مختص افراد حوزی میدانند ؛ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط مهم ترین کاری که کردند این بود که ، این باور اشتباه را شکستند و نشان دادند که هر فردی در هر شغلی که هست ، اگر طبق فرامین الهی عمل کند ، همان انجام دادن شغلش و وظیفه اش ، بزرگترین عبادت میشود برای اون شخص و در معنویات هم خیلی رشد میدهد شخص رو...
🍃جریان اخلاقی ای که شیخ رجبعلی خیاط پایه ریزی کردند ، یک جریانیست که هر کسی میخواهد وارد این سیستم شود ، باید شغلی داشته باشد و برای جامعه و خانواده فرد مفیدی باشد و در اون شغلی هم که دارد ، باید حداکثر تلاشش را انجام دهد که بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد و در عین حال دلبستگی هم به اون شغل و کار نداشته باشد...
🔻اهتمام شیخ رجبعلی خیاط به عمل کردن :
دکتر مدرسی از شاگردان جلسه خصوصی شیخ رجبعلی :
من فکر می کنم آن تعلیماتی که ایشان داشتند، یک مجموعه نمی توانست بپذیرد و عمل کند، می توانست به صورت نظری بشنود، توضیح اینکه موقعی که جناب شیخ حرفی می زدند، بایستی پشتش عمل بشود و این عمل به آن مرحله ای برسد که حالا بایستی برنامه دومی داده شود، تا ایشان حرف سوم را بزند. خوب، ما می بینیم که اگر واقعا ما به این نصایح و مواعظ گوش می دادیم و عمل می کردیم که الان خیلی تفاوت می کردیم. چقدر ما راجع به مسایل اسلامی سخن شنیده ایم، هر سال به مقدار خیلی زیاد، و چه مقدار کتاب نوشته شده است، آیا واقعا چند نفر از ما، از آن مطالب، آن تقوا را که غالبا روی آنها تکیه می شود عمل کرده ایم؟فقط شنیده ایم. از همان واقعه کربلا چند نفر عبرت گرفته ایم؟یا مسایل دیگر، بنابر این، برای ایشان مسجل شده بود که بایستی چند نفر ورزیده را تربیت کند و آن چند نفر، چند نفر دیگر را ورزیده و تربیت بکنند تا به این ترتیب این امر گسترش پیدا کند. فکر ایشان این بود. می گفتند با این همه فرد نمی توان این راه باریک را رفت. در هم می پیچند و اداره شان مشکل است و بعضی ها ممکن است خفه بشوند و دیدیم که شدند.
دکتر مدرسی همچنین اضافه می کند :
شیخ معلمی بود که هیچگاه برنمی تابید درسی بدهد که پشت آن عمل نباشد. مطلقا این را تحمل نمی کرد. او معلم نظری و عملی در کنار هم بود.
برای شادی روح شیخ رجبعلی خیاط ، این مرد الهی ، هدیه ای بفرستیم به زیبایی فاتحه و صلوات...
@shia12t
🔹معرفی برخی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ره :
🍁جناب شيخ، هر چند از دانستنیهای رسمی حوزه و دانشگاه بیبهره بود، ولی محضر برخی بزرگان علم و معرفت و معنويت را درك كرده بود. كسانی همچون مرحوم آيت الله محمدعلی شاه آبادی، مرحوم آيت الله ميرزا محمدتقی بافقی و مرحوم آيت الله ميرزا جمال اصفهانی و کربلایی حسین تابه زر ، سمت استادی وی را داشتند. همچنين جناب شيخ از درسهای دو عالم بزرگوار: آقا سيدعلی مفسر و سيدعلی غروی- مفسر و امام جماعت مسجدی در محله سلسبيل تهران- استفاده میكرد.
ايشان، در نتيجه همين تحصيلات غيررسمی، با قرآن كريم و احاديث اسلامی كاملاً آشنا شده بود و در مجالسی كه بر پا میداشت، قرآن و احاديث وادعيه را ترجمه و تفسير میكرد و معانی لطيفی از آنها ارائه مینمود، كه ديگران كمتر بدان توجه میكردند.
يكی از ارادتمندان جناب شيخ نقل میكند كه:
جناب شیخ میفرمود:
« من استاد نداشتم، ولی در جلسات مرحوم شيخ محمدتقی بافقی كه شبها در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم (ع) برگزار میشد و ايشان سخنرانی میكرد شركت میكردم، او اهل باطن بود. يك شب نگاهی به مجلس كرد و خطاب به من فرمود: تو به جايی میرسی. »
🍁شیخ شاگردان زیادی داشت، که آنها عبارت بودند از تحصیلکردگان دانشگاه و افراد تاجر و کاسب و افراد دیگر ؛ که اسامی تعدادی از آنان به شرح زیر است:
🔻اسامی شاگردان جلسه خصوصی ایشان :
دکتر عبدالعلی گویا ( دکترای فیزیک هسته ای از فرانسه )
برادر دکتر گویا
جناب دکترعلی مدرسی ( دکترای فیزیک )
جناب دکتر ابوالحسن شیخ ( پدرشیمی ایران )
میرزا عبدالکریم روشن
🔻اسامی دیگر شاگردان ایشان :
جناب آقای دکتر حمید فرزام ( دکترای ادبیات فارسی )
دکتر حاج حسن فرشچی ( مشهور به توکلی- دندانپزشک )
دکترهوشنگ ثباتی
دکتر میر مطهری
مهندس فروغی زاده
دکتر خوانساری
دکتر محمد محققی
شيخ عبدالكريم حامد
جناب آقای صنوبری
حاج حسین عباسی(شایسته)
جناب آقای رستمیان
جناب آقای پاچناری
کل احمد کربلایی
حاج اقای مومنی
مرشد چلویی
حیدر اقا معجزه
جناب سید حسن میرمالک
حاج اقای موحدی
حاج اقای شاطری
شیخ حسین اسماعیلی
اقای سهیلی
حاج سیدمحمد موسوی کسایی
حاج سیداحمد رادمنش
و...
🔻نکته :
تعداد شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط زیاد است ، لیست اسامی بالا ، تعدادی از این شاگردان می باشند نه همه ی شاگردان ، انشالله با کسب اطلاع در مورد دیگر شاگردان ، اسامی ان ها نیز ، به لیست اسامی اضافه خواهد شد و این لیست اسامی ، هر از گاهی به روز خواهد شد...
@shia12t
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت جانسوز رئیس مذهب تشیّع، حضرت امام جعفر صادق صلواتاللهعلیه را به محضر مقدّس حضرت ولیّعصر عجّلاللهفرجهالشریف و همهی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض مینمایم.
َللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ
@shia12t
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های حاج اقای امامی حفظه الله :
🔻 امام صادق علیه السلام :
"القلب حرمالله، فلاتسكن حرم الله غيرالله"
"قلب حرم خداست، در حرم خدا غير خدا را جاي مده" (بحار الانوار جلد 67 ص 25)
@shia12t
معرفی دکتر علی مدرسی ، شهر #تهران :
قسمت اول :
🔻دکتر مدرسی از مبرز ترین شاگردان شیخ رجبعلی خیاط هستند و جز شاگردان جلسه ی خصوصی شیخ رجبعلی خیاط بوده اند....
🔻دکتر علی مدرسی ، نوه شهید مدرس که به رتبه علمی دکترای فیزیک دست مییابد، توسط دستوری که مرحوم مدرس در عالم برزخ به شیخ رجبعلی خیاط میدهد، به تهران میآید و یکی از پنج شاگرد خصوصی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میشود و مدت 14 سال توفیق شاگردی ایشان را به دست میآورد.
🔹چلچراغی که شیخ از آن نور واحد ساخت/شیخ رجبعلی خیاط نوه مدرس را به تهران فرا میخواند :
دکتر مدرسی :
سالهای آخر دبیرستان را در شهرضا میگذراندم که آقای گویا به آن شهر آمد و درس فیزیک ما را نیز به عهده گرفت و بعد از چند جلسه پرسش و پاسخ، مرا به منزلش دعوت کرد و گفت: من استادی به نام شیخ رجبعلی خیاط دارم، او مشخصات تو را به من داده و من اصلاً به خاطر پیدا کردن شما به شهرضا آمده ام و درس فیزیک را پذیرفته ام تا شما را پیدا کنم.
بالاخره با اجازه مادرم، مرا به تهران -خیابان مولوی- کوچه باغ فردوس، به خانه محقر جناب شیخ برد، در آنجا دکتر گویا از من خواست، جلوتر از او به اتاق جناب شیخ بروم، ایشان به محض دیدن من به دکتر گویا گفت: درست انتخاب کرده ای، همان است! آن روز جناب شیخ به من گفت:
🔻شما مثل یک چلچراغی میمانید با شعله های پراکنده و من بایستی شما را تبدیل به یک کانون نور کنم،کار من همین است.
🔹 *ماجرای عنایت امام حسین(ع) به دکتر مدرسی :
دکتر مدرسی :
در سن 10 سالگی در ولایت خودمان اسفه، خواب دیدم که کسی مرا از زمین بلند کرد و گذاشت توی باغ آقا سید علی اکبر که حدود 200 متر با ما فاصله داشت، آن زمان در اسفه، پشت همه خانه ها یک باغ بود، ناگهان دیدم صحرای کربلاست و تمام شهدای کربلا در برابرم هستند و من آنها را میدیدم و میشناختم، حضرت ابوالفضل، حضرت علی اکبر و همین طور بقیه را میشناختم.
همه هم بدنهایشان خونین بود و سر نیزه در بدنشان فرو رفته بود، بعد خودم را روی پیکر مطهر حضرت امام حسین ع انداختم، سینه حضرت گشاده بود و من خودم را روی سینه ایشان انداختم، آن حضرت دست کردند درون سینه شان و یک تکه از خون خشک شده مبارکشان را بیرون آوردند و در دهان من گذاشتند، شروع کردم به مکیدن، مثل عسل شیرین بود!
آغوش آن حضرت باز شد، مثل اینکه بگویند باید بروی، همین که بلند شدم، دیدم توی خانه هستم، یک ماه تمام دهان من شیرین شیرین بود، مثل اینکه عسل در دهانم بود! تا مدتها بعد هم به طور دایم مثل این بود که چیز شیرینی را در دهانم مک میزدم و دهانم شیرین بود!
این خواب را برای هیچکس نگفتم تا اینکه یک روز شعری گفتم، آقا میرزا حسین آن را خواند و گفت: مثل اینکه یکی از ائمه حبه نبات توی دهان شما گذاشته! آن شب هم جناب شیخ، اشاره به همین خواب من کردند و فرمودند: همین طور است، خب، حالا ببینید!
🔸 اسامی شاگردان جلسه خصوصی شیخ رجبعلی خیاط ، به نقل از دکتر مدرسی :
شاگردان جلسه ی خصوصی شیخ رجبعلی خیاط ،
مرحوم گویا بود، برادرش دکتر عبد العلی گویا بود و عرض کنم دکتر شیخ استاد شیمی دانشگاه تهران بود و یکی هم مرحوم روشن بود که معلمم بود، زباندان بود و ادبیات فرانسه را بسیار خوب می دانست و این اواخر هم درس خارج را در منزلشان شروع کرده بود و در بازار هم حسابدار بود و بزرگ مردی بود مرحوم روشن. منتهی، خوب، این بزرگان ناآشنا و غریب و گوشه گیرند و ایشان هم یکی از آن پنج نفر شاگرد خصوصی جناب شیخ بود.
من نیز مدت خیلی کوتاهی در کلاس های عمومی شرکت کردم و بعد هم وارد کلاس خصوصی شدم ؛ برای کلاس های عمومی هر هفته از شهرضا به تهران می آمدم و بعدا جناب شیخ دستور دادند که باید به طور کلی به تهران بیایی و آمدم.
دکتر مدرسی:
بنده به صورت هفتگی به تهران می آمدم و بعدا جناب شیخ دستور دادند که باید به طور کلی به تهران بیایی و آمدم.
این شاگردان جناب شیخ آدم های معمولی و عادی نبودند. دکتر شیخ استاد شیمی دانشگاه تهران بود و پدر شیمی نوین، یا عبد العلی گویا دارای لیسانس علوم قضایی و دکترای فیزیک از فرانسه بود و دوازده جلد کتابش معروف است. شاگردانش آدم های برجسته ای بودند.
نکته :
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دکتر مدرسی میتوانید به مصاحبه ایشان با کیهان فرهنگی در پایین ، مراجعه فرمایید ؛ در این مصاحبه دکتر مدرسی علاوه بر زندگینامه ی خود ، در مورد مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نیز ، صحبت های خوبی دارند :
b2n.ir/540442
@shia12t
معرفی دکتر علی مدرسی ، شهر #تهران :
قسمت دوم :
🔹خاطره ی دکتر مدرسی در مورد قضاوت نشدن انسان ها ، توسط شیخ رجبعلی خیاط :
یکبار من کفش شیک خریده بودم، کفش کرپ و خیلی زیبایی بود ، من با آن کفش و کراوات و لباس شیک رفتم جلسه ی شیخ رجبعلی خیاط ؛ اصلا برای شیخ این مسایل مطرح نبود...
دکتر مدرسی:
درباره پرهیز از اتلاف وقت موضوع جالبی از شیخ یادم آمد، یک شب که می رفتم وارد کلاس درس ایشان بشوم و مطالب را بشنوم. یک جفت کفش شیک خریده بودم، کفش کرپ و خیلی زیبایی بود-من در دوران جوانی خیلی شیک پوش بودم -آن کفش را آن زمان پنجاه تومان خریدم، در حالی که کفش خوب آن وقت در فروشگاه مرکزی پشت مدرسه سپهسالار که بهترین کفش ها را می فروخت هفت یا هشت تومان بود.
کیهان فرهنگی: این مربوط به چه سالی می شود؟
دکتر مدرسی: فکر می کنم سال 31 یا 32
کیهان فرهنگی:
بله آن زمان قیمت یک جفت کفش معمولی هفده یا هجده قران بود.
دکتر مدرسی:
بله، من با آن کفش و کراوات و لباس شیک رفتم آنجا. اصلا برای شیخ این مسایل مطرح نبود که مثلا من چرا لباس شیک پوشیده ام. ایشان اعتقاد داشت که همه نعمت ها را خداوند برای انسان ها آفریده، و می گفت از این ها استفاده کنید، ولی شکرگزار باشید و دلبستگی به این ها پیدا نکنید. اگر دلبستگی پیدا کنید به این ها، اسیر آن ها شده اید حالا این بحث مفصلی است که جداگانه مطلب دارد. منظورم این است که من آن روز، درب دو لنگه کلاس را باز کردم و شروع کردم به باز کردن بند کفش که استاد فرمود: باز نکن، باز نکن! گفتم چشم، گفت: ببین! حدود ده دقیقه وقت می خواهد که این بند کفش بسته و باز شود، درست است؟گفتم حالا که جناب شیخ می فرمایید درست است. گفت نه، درست می گویم دیگر، عبد العلی درست نیست؟ایشان هم گفت درست است. گفت خوب، شما این چند دقیقه ای که می خواهی بند کفش را باز کنی و ببندی، این کار را بکن، گفتم چه کاری؟گفت: فوری می روی آن طرف خیابان، یک دکان نانوایی سنگکی آنجاست، ده تا نان برشته می گیری و می آوری، توی راه کسی را می بینی، از شما می پرسد که آقا نان را از کجا خریدی؟شما نان ها را به او بده و بیا، در آنجا هم که منتظری تا ده تا نان را برایت بپزند و بدهند این بند کفش را باز کن.
خوب، من رفتم آنجا و نان ها را گرفتم و بیرون آمدم، توی راه کسی به من رسید و گفت: آقا نان را از کجا خریدی؟همانطور که جناب شیخ فرموده بود! من نان ها را به او دادم.
🔹چرا دم مسجد وعده نكرده بودید ؟
دکتر مدرسی نقل می کنند :
یكی از دوستان در بیمارستان بستری بود. من و آقای مجمریان قرار گذاشتیم بعد از ظهر ملاقات او برویم. جلوی یك سینما قرار گذاشتیم. من كمی زودتر آمدم و قدم میزدم. آقای مجمریان آمد. با هم رفتیم و رفیقمان را دیدیم. وقتی صبح وارد مدرسه شدم، آقای علامه کرباسیان را دیدم كه دم در ایستاده، گفت:
شما دیروز بعد از ظهر كجا بودی ؟ گفتم:
رفتیم عیادت ...
گفت:
خیلی خوب، كجا با هم وعده كرده بودید ؟ گفتم: دم سینما. گفت: این جا اشتباه است، چرا دم مسجد وعده نكرده بودید ؟
🔻اهتمام شیخ رجبعلی خیاط به عمل کردن :
دکتر مدرسی از شاگردان جلسه خصوصی شیخ رجبعلی :
من فکر می کنم آن تعلیماتی که جناب شیخ داشتند، یک مجموعه نمی توانست بپذیرد و عمل کند، می توانست به صورت نظری بشنود، توضیح اینکه موقعی که جناب شیخ حرفی می زدند، بایستی پشتش عمل بشود و این عمل به آن مرحله ای برسد که حالا بایستی برنامه دومی داده شود، تا ایشان حرف سوم را بزند. خوب، ما می بینیم که اگر واقعا ما به این نصایح و مواعظ گوش می دادیم و عمل می کردیم که الان خیلی تفاوت می کردیم. چقدر ما راجع به مسایل اسلامی سخن شنیده ایم، هر سال به مقدار خیلی زیاد، و چه مقدار کتاب نوشته شده است، آیا واقعا چند نفر از ما، از آن مطالب، آن تقوا را که غالبا روی آنها تکیه می شود عمل کرده ایم؟فقط شنیده ایم. از همان واقعه کربلا چند نفر عبرت گرفته ایم؟یا مسایل دیگر، بنابر این، برای ایشان مسجل شده بود که بایستی چند نفر ورزیده را تربیت کند و آن چند نفر، چند نفر دیگر را ورزیده و تربیت بکنند تا به این ترتیب این امر گسترش پیدا کند. فکر ایشان این بود. می گفتند با این همه فرد نمی توان این راه باریک را رفت. در هم می پیچند و اداره شان مشکل است و بعضی ها ممکن است خفه بشوند و دیدیم که شدند.
دکتر مدرسی همچنین اضافه می کند :
شیخ معلمی بود که هیچگاه برنمی تابید درسی بدهد که پشت آن عمل نباشد. مطلقا این را تحمل نمی کرد. او معلم نظری و عملی در کنار هم بود.
منابع :
www.farsnews.com
hawzah.net
عکس ایشان👇🏻
@shia12t