✨ اگر نفس در راه خدا کشته شود ، هر مرده ای را زنده می کند...
👤حاج اقای محمدی :
وقتی عقل به صاحب عقل میرسد، رشد میکند و شکوفا میشود. وقتی جناب یوشع به حضرت موسی توضیح داد که ماهی در جایی زنده شد و به طرز عجیبی راه دریا گرفت، حضرت موسی گفت که حضرت خضر همانجاست. بازگشتند و با حضرت خضر دربارهی حقیقت ولایت اهلبیت علیهمالسلام صحبت کردند. اما غرض این است که اگر نفس در راه خدا کشته شود، هر مردهای را زنده میکند. خیلی از دلها مردهاند. جناب مولوی میفرماید که در این دریای نظام هستی ماهی های الهی کم نیستند. خودت را به آنها بزن وگرنه آنها به تو تنه میزنند در حالی که تو آگاه نیستی. اگر میبینید در زندگی و فکرتان یک تحولی شکل گرفتهاست، بدانید که یکی از این خضرها به شما تنه زدهاست. لذا وجود اولیاءالله ذکر است. ذکر که صرفا تند تند تکرار کردن چند کلمه و سبحان الله گفتن نیست. ولی خدا خودش ذکر است. شما به این ولی خدا متصل شوید، زنده میشوید. تمام شئون شما را زنده میکند.
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
جناب مولوی میگوید من مرده بودم قبل از آن که شمس تبریزی را ملاقات کنم. این شمس تبریزی اشاره به ولایت دارد که تبها را میریزد. همانگونه که آن ماهی مرده وقتی در کنار خضر قرار گرفت، زنده شد.
چرا جای دور برویم؟ خون امام حسین علیهالسلام روی تربت ریخت و تربتی که خوردنش حرام است، شفا شد. شفا نه به همین معنای ظاهری بلکه تربت مقامی پیدا کرد که اگر بر آن سجده کردی، حجابهای هفتگانه را از بین میبرد. یعنی اگر شما سرت را بر خاک کربلا گذاشتی، به ذات حق متعال متصل میشوی. خدا در تربت تجلی بالذات میکند. خدا هر شب جمعه به کربلا هبوط میکند. خدا برای زیارت حسین به کربلا میآید. چرا؟ چون حسین است. حسین که نفس ندارد. حسین عقل خالص است. نه، بلکه بالاتر از آن، روح است. نه، بالاتر از آن، مقام واحدیت است. «نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی». او اسماء حسنی الهی است.
هوی هو الله احد هوی اوست
جلوه الله الصمد روی اوست
هوی همین است و دگر هوی نیست
روی همین است و دگر روی نیست
لذا امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید که اگر شما قائل به این باشی که این جسم ما آیة الله است، همین چشم ما عین الله است، همین گوش خاکی ما أذن الله است، به مقام «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» میرسی. حسین ثارالله است و خون او خون خداست. خون او که به این تربت خورد، این تربت دیگر تربت نیست. همین که بر این تربت سر بگذاری، حجابها کنار رفتهاست. به دنبال دیدنهای تمثیلی و تمثلی نباش. آن لحظه که پیشانیات را بر تربت امام حسین علیهالسلام گذاشتی، در مقام قرب علی الاطلاق به خدا قرار داری. او تو را احیا میکند. بنی اسرائیل آن گاو را کشتند و با آن مردهای را زنده کردند حالا تربت امام حسین علیهالسلام چه میکند؟! امیرالمؤمنین علیهالسلام از جنگ صفین که برمیگشت، در گودال قتلگاه دو رکعت نماز خواند و بعد یک مشت از این خاک برداشت و بویید _تو گویی بوییدن این تربت تعقیبات نماز او است_ و فرمود خوشا به حال تو ای خاک که از تو سعدایی به مقاماتی میرسند که احدی به آن مقامات نخواهند رسید. امیرالمؤمنین فرمودهاند که هاهنا مصارع العشاق... کشتیگیر که پشتش به خاک میخورد عرب به آن مصرع میگوید. مصارع العشاق یعنی اینجا پشت عشاق به این خاک خوردهاست. این خاک چه میشود؟ میشود شفا...
@lolo_marjan
@shia12t
هدایت شده از معرفی شاگردان علامه حافظیان
هوالشافی
ابتلای علامه حکیمی به کرونا؛ ۵۰ درصد ریه ایشان از کار افتاده است...
علامه محمدرضا حکیمی در پی ابتلا به کرونا و ضعف شدید در بیمارستان بستری شده و تحت مراقبت های ویژه قرار گرفته اند.
به گزارش «انتخاب»؛ حاج آقای حکیمی باوجود تزریق واکسن، به کرونا مبتلا شده و در حال حاضر ۵۰ درصد ریه ایشان درگیر ویروس شده است.
این درحالیست که حاج آقای حکیمی، هر دو دز واکسن ضدکرونا را چندی قبل، تزریق کرده است.
برای شفا ایشان دعا فرمایید...
@hafeziyan110
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
معرفی خانم معصومه عزیزی بروجردی ( مهوش ) ، شهر #تهران : 🔻این پست با تحقیق و با استشاره از اولیاء خد
🔹 برخورد پیامبر با زنِ خواننده
ﺳﺎﺭه، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ (صلی الله علیه و آله) ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
– ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
- ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
– ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامهای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی ام را بگذرانم.
– ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟
– ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمیآید، فراموش خاص و عام شدهام، به سختی زندگی میکنم.
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
🔻عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ!
🔺ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است.
🔺ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ.
🔺ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
❇️ ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟
📚 ترجمهٔ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ تألیف علامه ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺣﮑﯿﻤﯽ، ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ ۲۳۲، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ، ۱۳۹۱ به نقل از ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﯿﺎﻥ، ۹/۲۷۰
@shia12t
💠عاقبت یک قضاوت و حکم عجولانه
📝 ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت!
⭕️ دکتر حسامالدین آشنا در یادداشتی نوشت :
🔺حدود ۲۰ سال پیش منزل ما خیابان ۱۷ شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود میرفتیم. پیشنماز مسجد حاج آقایی بود به نام شیخ هادی که امور مسجد را انجام میداد و معتمد محل بود.
🔺یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پایین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد. با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد!
🔺من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو میگیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند.
🔺من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم: «حاجی شیخ هادی وضو ندارد. خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون، ولی وضو نگرفت.» حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا میخوانم.
🔺این ماجرا بین متدینین پیچید. من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کمکم از دور شیخ متفرّق شدند تا جایی که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند.
🔺زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت، بچههای شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است؟ آیا جاسوس است؟ و آیا...
🔺شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود. بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم. در مکه به خاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد.
🔺روز بعد وقتی میخواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم. پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. در حال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم، چشمانم سیاهی میرفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد، انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم میخواسته جای آمپول را آب بکشد! نکند؟!...؟! نکند؟!
🔺دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادانتر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم.. خانوادهاش را نابود کردیم...
🔺از فردا، سراسیمه پرسوجو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم؛ به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم. او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت. اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود.
🔺پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم. بعد از چند دقیقه جستجو پیرمردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن میخواند. سلام کردم، جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم: ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم، ظاهرا از دوستان شماست، شما او را میشناسید؟
🔺پیرمرد سری تکان داد و گفت: دو سال پیش شیخ هادی در حالی که بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود، پیش من آمد؛ من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم و علتش را از او پرسیدم. او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون این که از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خواندهام، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانوادهام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمیتوانم در این شهر بمانم؛ فقط شما شاهد باش که با من چه کردند...
🔺بعد از این جملات گفت که قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین(ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند. او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم...
🔺ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. الان حدود ۲۰ سال است که از این ماجرا میگذرد و هر کس به نجف مشرف میشود، من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم، ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست...
✍️ به راستی ما هر روز چقدر آبروی دیگران را میبریم؟! يا چقدر زندگیها را نابود میکنیم؟!
منبع: مجله معارف بهمن و اسفند ماه سال ۱۳۹۲ شماره ۱۰۱
@shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔻نظر برخی از اولیا الهی در مورد قضاوت کردن انسان ها از روی ظاهر👇🏻👇🏻👇🏻 @shia12t
💢حق ندارید قضاوت کنید! هیچ کس را شماتت نکنید!
👤مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی :
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید. هرکس گرفتاری پیدا کرد، حق ندارید قضاوت کنید. نگویید که «فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است.» ما چه میدانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم.
در قیامت از ما سوال میکنند و میگویند:«چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی، ما او را به خاطر اینکه بنده خوبی بود گرفتار کردیم، شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی؟» باید جواب بدهی.
حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته میشود ولو به کسی هم چیزی نگفتی، اما همین که در قلبت خطور دادی، آن را می نویسند.
@shia12t
🔹قضاوت ممنوع
🔅روزی در مجلس او یکی از حضار گفت :
" فلانی تارک الصلوة است ."
مرحوم ارباب از این سخن چنان برآشفت که برخلاف معمول، به شدت گوینده را مورد عتاب قرار داد و فرمود :
" آیا شما تمام ساعات و دقایق روز و شب با او بودهاید که اینطور قاطعانه در مورد او قضاوت می کنید ."‼️
📚 کتاب افلاکیان خاک نشین،ص۷
@shia12t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹مذهبی ها گاهی ، خیلی در مورد هم و در مورد دیگران ، قضاوت می کنند!
🎙شیخ علیرضا پناهیان
@shia12t
audio_2021-07-01_22-36-31.ogg
423.1K
📌نتیجه قضاوت کردن دیگران
🎙حاج اقای ملاجوادی
@life_classes
@shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
💠عاقبت یک قضاوت و حکم عجولانه 📝 ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت! ⭕️ دکتر حسامالدین آشنا در یادد
💠اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه برخی از گمانها گناه اند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه برخی از گمانها گناه اند و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه پذير مهربان است (۱۲)
حجرات12
@shia12t
حاج سید علیرضا چاوشی ، شهر #تهران :
🔻حاج سید علیرضا چاوشی از خوبان شهر تهران و از ملازمان مرحوم ایت الله بهجت بودند؛ ایشان همچنین از دوستان و نزدیکان آیت الله وحید خراسانی و حاج اقای ناصری هستند...
⭕️نحوه دسترسی به ایشان :
تهران ، خیابان ولیعصر عج جنبمهدیه تهران ، بیت الحسن علیه السلام ، هیئت امام حسن مجتبی علیه السلام جمعیت سادات چاوشی؛ مراسم هفتگی یکشنبه شب ها از ساعت 21
عکس ایشان👇🏻
@shia12t
از راست :
حاج سید علیرضا چاوشی ،
حاج اقای ناصری
@shia12t