eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت همه بزرگواران انشالله در روز های اینده ، برخی از شاگردان عبد صالح خدا ، مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ، در کانال معرفی خواهند شد. @shia12t
🔻برخی از شاگردان بزرگوار ، مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که در قید حیات هستند ، در این کانال معرفی خواهند شد : eitaa.com/shia12t @shia12t
🔻و برخی دیگر از شاگردان بزرگوار ، مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که در قید حیات نیستند ، در این کانال معرفی خواهند شد : eitaa.com/shia5t @shia5t
السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام @shia5t
معرفی عبد صالح خدا شیخ رجبعلی خیاط ، شهر : قسمت اول : 🔻ایشان از اولیا الهی معاصر هستند که ، تاثیر زیادی روی جامعه داشتند. 🔻ایشان این باور اشتباه را که ، پیشرفت در معنویات را ، مخصوص روحانیون و طلاب می دانست ؛ با تربیت شاگردانی از همه ی اقشار جامعه ، از بین برد و الگو های خوبی برای افراد جامعه به وجود اورد... 📝گوشه ای از زندگینامه ی ایشان : 🍃عبدصالح خدا رجبعلی نکوگویان مشهور به جناب شیخ رجبعلی خیاط در سال 1362 ه.ق در شهر تهران دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی باقر یک کارگز ساده بود. هنگامی که رجبعلی دوازده ساله شد پدرش از دنیا رفت. از دوران کودکی شیخ بیش از این اطلاعی در دست نیست. اما او خود، از قول مادرش نقل می‌كند كه: « موقعی كه تو را در شكم داشتم شبی [ پدرت غذايی را به خانه آورد] خواستم بخورم ديدم كه تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شكمم می‌كوبی، احساس كردم كه از اين غذا نبايد بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسيدم....؟ پدرت گفت حقيقت اين است كه اين ها را بدون اجازه [از مغازه ای كه كار می‌كنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نكردم. » شيخ پنج پسر و چهار دختر داشت، كه يكی از دخترانش در كودكی از دنيا رفت. خانه ای خشتی و ساده از پدرش به ارث برده بود که در خیابان مولوی قرار داشت. وی تا پایان عمر در همین خانه محقر زیست. لباس جناب شیخ رجبعلی بسیار ساده و تمیز بود و نوع لباسی که می پوشید نیمه روحانی بود و شبیه لباده روحانیون بر تن می کرد و عرقچین بر سر داشت و عبا بر دوش می گرفت. ایشان برای اداره زندگی خویش خیاطی را انتخاب کرده بود و از اینرو به شیخ رجبعلی خیاط معروف شده بود. جالب است بدانیم خانه محقر و ساده ایشان کارگاه خیاطی او نیز بود. شیخ در احکام مقلد بود و از یکی از مراجع زمان خویش یعنی آیت الله حجت کوه‌کمری تبعیت می کرد. جناب شیخ هرچند از دانش های رسمی حوزه و دانشگاه بی بهره بود ولی محضر بعضی از بزرگان علم و معرفت را درک کرده بود و در نیتجه همین تحصیلات غیر رسمی با قرآن و احادیث اسلامی کاملا آشنا بود و درمجالسی که برپا می شد قرآن و احادیث را ترجمه و تفسیر می کرد. 🍂این بزرگ روشن ضمیر دارای تحصیلات حوزوی نبود اما زهد و تقوا و پاکی و عفتی که سرلوحه زندگی با برکتش قرار داده بود او را به مقام والایی در معنویت و خلوص رسانید. 🔻تحول معنوی شیخ ایشان حکایتی شبیه حضرت یوسف ع داشته اند... جناب شيخ در ديداری كه با حضرت آيت الله سيد محمدهادی ميلانی داشته تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است كه: « در ايام جوانی ( حدود 23 سالگی ) دختری رعنا و زيبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: « رجبعلی! خدا میتواند تو را خيلی امتحان كند، بيا يك بار تو خدا را امتحان كن! و از اين حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم: « خدايا! من اين گناه را برای تو ترك می‌كنم، تو هم مرا برای خودت تربيت كن.»» آنگاه دليرانه، همچون يوسف (ع) در برابر گناه مقاومت می‌كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر میگريزد. اين كف نفس و پرهيز از گناه، موجب بصيرت و بينايی او می‌گردد. ديده برزخی او باز می‌شود و آن چه را كه ديگران نمی‌ديدند و نمی شنيدند، می‌بيند و می‌شنود. به طوری كه چون از خانه خود بيرون می‌آيد، بعضی از افراد را به‌صورت واقعی خود می‌بيند و برخی اسرار برای او كشف می‌شود. مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشارتی می کرد و می فرمود: « من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می کنم و از آن چشم می پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن. » @shia5t
معرفی عبد صالح خدا شیخ رجبعلی خیاط ، شهر : قسمت دوم : 🍁مقامات معنوی شیخ 🔹غرق در توحيد يكی از شاگردان شيخ كه نزديك به سی سال با وی در ارتباط بوده می‌گويد: به توصيه شيخ به ديدارآيت الله كوهستانی رفتم. مرحوم كوهستانی ضمن مطالبی، درباره شيخ فرمود: مرحوم شيخ رجبعلی خياط هر چه داشت از توحيد داشت، او مستغرق در توحيد بود. 🔹عاشق خدا يكی ديگر از شاگردان شيخ در توصيف او می‌گويد: مرحوم شيخ از كسانی بود كه وجود او را خدا مسخر كرده بود، او غير از خدا نمی‌توانست ببيند، او هر چه می دید خدا می دید، او هر چه می‌گفت از خدا می‌گفت اول و آخر كلامش خدا بود، چون عاشق خدا بود. او عاشق خدا و اهل بيت(ع) بود، هر چه می‌گفت از آنها می‌گفت. مقدسی، غير از عاشقی است. شيخ رجبعلی، عاشق بود. هنر او محبت خدا و كار برای خدا بود، كسانی كه در معنويات عاشق اند چشم هايشان نشان میدهد، چشم های او چشم معمولی نبود، گويا چيزی غير از خدا نمی ديد. شيخ چنان عاشق خدا بود كه در محضرش غير از مكالمات ضروری حاضر نبود سخنی غير از محبوبش به ميان آيد. 🔸حالات شيخ در سن شصت سالگی از مرحوم شيخ عبدالكريم حامد نقل شده است كه: شيخ در شصت سالگی از حالی برخوردار بود كه وقتی توجه می‌كرد هر چه می‌خواست می‌فهميد. جناب آقای دکتر مدرسی ( شاگرد شیخ ) می گوید با تنی چند از اساتید دانشکده علوم که در جلسات هفتگی شیخ شرکت می کردیم سوالاتی از مسائل مشکل فیزیک می پرسیدم، شیخ میفرمود: « می پرسم و جواب می دهم » سپس سر فرود میکرد و لختی بعد برمی آورد و برای سوالات جوابی درست می آورد. 🔹اثر تواضع با خلق برای خدا يكی از شاگردان شيخ نقل می‌كند: يكی از رفقا نقل كرد: وقتی آقا شيخ مرتضی زاهد را درون قبر گذاشته بودند جناب شيخ فرمودند: « بلافاصله از جانب خدای متعال خطاب رسيد به نكيرين: شما اين بنده را به من واگذار كنيد، كاری به كار ايشان نداشته باشيد ... او در عمرش به خاطر من با خلق متواضع بود، ذره‌ای در خود احساس غرور نداشت. » 🔸بوی سيب سرخ يكی از دوستان شيخ نقل می‌كند كه: همراه ايشان به كاشان رفتيم. عادت شيخ اين بود كه هر جا وارد می‌شد به زيارت اهل قبور می‌رفت. هنگامی كه وارد قبرستان كاشان شديم، شيخ گفت: « السلام عليك يا أبا عبدالله (عليه السلام) » چند قدم جلوتر رفتيم فرمود: « بويی به مشامتان نمی‌رسد؟ » گفتيم: نه! چه بويی؟ فرمود: « بوی سيب سرخ استشمام نمی‌كنيد؟ » گفتيم: نه! قدری جلوتر آمديم به مسؤول قبرستان رسيديم، جناب شيخ از او پرسيد: « امروز كسی را اينجا دفن كرده‌اند؟ » او پاسخ داد: پيش پای شما فردی را دفن كرده‌اند و ما را سر قبر تازه‌ای برد. در آن جا همه ما بوی سيب سرخ را استشمام كرديم. پرسيدم اين چه بويی است؟ شيخ فرمود: « وقتی كه اين بنده خدا را در اين جا دفن كردند، وجود مقدس سيد الشهدا(ع) تشريف آوردند اين جا و به واسطه اين شخص عذاب از اهل قبرستان برداشته شد. » 🔹آتش مال حرام! شخصی در مجلسی مشغول سحر و جادو بود، فرزند شيخ كه در آن مجلس حضور داشت نقل می‌كند كه: من جلوی كار او را گرفتم، جادوگر هر چه كرد، نتوانست كاری انجام دهد، سرانجام متوجه شد كه من مانع كار او هستم و با التماس از من خواست كه: « نان مرا نبر» سپس قاليچه‌ای گران بها به من هديه داد. قاليچه را به خانه بردم، هنگامی كه پدرم آن را ديد فرمود: « اين قاليچه را چه كسی به تو داده است كه از آن دود و آتش بيرون می‌آيد؟! زود آن را به صاحبش برگردان. » من هم آن را پس دادم. @shia5t
معرفی عبد صالح خدا شیخ رجبعلی خیاط ، شهر : قسمت سوم : 🍂وفات سرانجام شیخ رجبعلی نکوگویان در روز ۲۲ شهریور ۱۳۴۰ هجری شمسی و در سن ۷۸ سالگی از دنیا رفتند و در قبرستان ابن‌بابویه تهران ، به خاک سپرده شدند... 🔹فیلم های مستندی در مورد شیخ رجبعلی خیاط ، در پایین قرار داده میشود ، تا بزرگوارانی که تمایل به اشنایی بیشتر با ایشان دارند ، ار این مستند ها بهره ببرند : 🔻مستند اول : ( عرشی خاک نشین ) : b2n.ir/720114 🔻مستند دوم ( رجبعلی خیاط کیست؟ ) : b2n.ir/323886 🔻مستند سوم ( زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط ) : b2n.ir/658698 🔻گزارش خبری ( شیخ رجبعلی خیاط که بود و چه کرد؟ ) : b2n.ir/987493 دوستانی که تمایل دارند اطلاعات بیشتری در مورد ایشان کسب کنند ، میتوانند به لینک های زیر مراجعه فرمایند : b2n.ir/994646 b2n.ir/887793 📚معرفی کتاب در مورد ایشان کتاب کیمیای محبت ، در شرح احوال این مرد الهی به چاپ رسیده است ، این کتاب به چندین زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است ، علاقمندان به اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانند به این کتاب مراجعه فرمایند... @shia5t
📚کیمیای محبت: یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (نکوگویان) ناشر: موسسه فرهنگی دار الحدیث @kotob113
مزار شیخ رجبعلی خیاط در ابن‌بابویه تهران منبع : parsine.com @shia5t
🔹روش تربیتی شیخ رجبعلی خیاط 🔻انسان سازی جناب شيخ از تأثير نفس و قدرت سازندگی بالايی در تربيت جانهای مستعد برخوردار بود. يكی از شاگردان شيخ می‌گويد: روزی من و شيخ همراه مرحوم آيت الله محمدعلی شاه‌آبادی در ميدان « تجريش » می‌رفتيم، شيخ به آيت الله شاه‌آبادی خيلی علاقه داشت، شخصی به ما رسيد و از مرحوم شاه‌آبادی پرسيد: شما درست می‌گوييد، يا اين آقا؟ ( اشاره به شيخ ) آيت الله شاه ‌آبادی فرمود: چه چيز را درست می‌گويد؟ چه می‌خواهی؟ آن شخص گفت: كدام يك از شما درست می‌گوييد؟ آيت الله شاه‌آبادی فرمود: « من درس می‌گويم و ياد می‌گيرند، ايشان انسان می‌سازد و تحويل می‌دهد! » هر چند اين سخن حاكی از نهايت تواضع و فروتنی اين عالم ربانی و عارف كامل است، ليكن بيانگر تأثير كلام و قدرت تربيت و سازندگی جناب شيخ نيز هست. 🔹اساس خودسازی 🔻شيخ می‌فرمود: « اساس خودسازی، توحيد است. هر كس بخواهد ساختمانی بنا كند، ابتدا بايد زيرسازی او درست باشد، اگر پايه، محكم و اساسی نبود، آن بنا قابل اطمينان نيست، سالك بايد سير و سلوك خود را از توحيد آغاز كند، نخستين سخن همه پيامبران كلمه « لا اله الا الله » بوده است. تا انسان حقيقت توحيد را درك نكند و باور نكند كه در وجود، چيزی جز خداوند منشأ اثر نيست، و همه چيز جز ذات مقدس حق فانی است، به كمالات انسانی دست نخواهد يافت. با درك حقيقت توحيد، انسان با همه وجود متوجه آفريدگار خواهد شد. » 🔹جلسات عمومی جلسات عمومی شيخ معمولا هفته‌ای يك بار در منزل خودش برگزار می‌شد. در جلسات عمومی شیخ حدود 200 نفر شرکت می کردند. همچنين بيشتر روزهای عيد ، ميلاد و روزهای شهادت معصومان (ع) مجلسی در منزل خود برقرار می‌كرد، ايام محرم و صفر و ماه مبارك رمضان نيز هر شب برنامه موعظه داشت. گاهی كه اين جلسه ها در منزل دوستان و به صورت دوره ای برگزار می‌شد، در حدود دو سال طول می كشيد. جلسه‌های هفتگی معمولا شب‌های جمعه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء، به امامت جناب شيخ برگزار می‌شد. ايشان پس از نماز، در آغاز جلسه ابتدا چند بيت از اشعار مشتمل بر استغفار مرحوم فيض را با نوايی گرم می‌خواند: زهر چه غير يار استغفر الله زبود مستعار استغفر الله @shia5t