eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شیخ جعفر مجتهدی ره : مردم باید متوجه ائمه اطهار علیهم السلام باشند و بدانند که تمام امور عالم به دست آن بزرگواران است. @shia12t
معرفی شیخ علیرضا گل محمدی ، استان شهر : قسمت اول : 🔻ایشان از اخص تلامذه شیخ جعفر آقای مجتهدی هستند. محب اهل بیت سالک ولایی ذاکر حضرت ابا عبدالله الحسین ؛ثقه الاسلام شیخ علیرضا گلمحمدی فرزند میرعبادالله در سال ۱۳۰۵ در خرمدره شهرستان ابهر از توابع استان زنجان متولد و در تاریخ ۸۶/۷/۲ دار فانی را وداع گفت و در قبرستان خواجه ربیع مشهد مدفون شد.ایشان از اخص تلامذه عارف بالله جعفر آقای مجتهدی میباشند. ایشان بخاطر محبت ذاتی که به اهل بیت علیهم السلام داشتند معمولا در هر جایی که مجالس روضه حضرت سید الشهداء(ع) برگزار می شد ، شرکت می کردند و با حضور در این مجالس بهره های ولایی می بردند و نکاتی را از ثمرات این مجالس می فرمودند 💠برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به لینک های پایین مراجعه فرمایید : 📌ادرس کانال تلگرامی شرح احوال و حکایات ایشان : t.me/arefgolmohamadi 📌ادرس پیج اینستاگرامی شرح احوال و حکایات ایشان : instagram.com/arefegolmohammadi1001 🍁حکایاتی در مورد حاج اقای گل محمدی : 🔹ایشان می فرمود وقتی طلبه شدیم دوست داشتیم شهریه بگیریم شب خواب دیدم شخص با هیبتی دفتری دارد و با خودکار می نویسد من رفتم تو صف و اسم مرا نوشت و آقا اسم بعضیها را می نوشت و بعضی نمی نوشت بعد مدتی گروه گروه از طلبگی بیرون می رفتند بعد متوجه شدم دفتر شهریه نبوده بلکه دفتر ثابتین بوده و اسمها را می نوشتند و من در خواب فکر کردم دفتر شهریه است 🔸آقای گل محمدی فرمود یک روز آقای مجتهدی به من نگاهی کردند و فرمود ائمه به شما توجه دارند من گفتم همه کارهای من معصیت است کاری نکردم فرمودند شما کار خوبی انجام داده اید گفتم چه کار خوبی انجام دادم که ائمه به من توجه دارند فرمود شما به اولاد سادات خیلی محبت دارید و به یکی از بچه سیدها عنایت خوبی کردی امامها هم در این مقابل به شما لطف دارند و قضیه اش این بوده در زمستان هوا خیلی سرد بود و من دو تا عبا رو دوشم انداختم آمدم بیرون دیدم سیدی از سرما می لرزیده ، آن عبا را به سید دادم که بعد از ظهر جعفر آقا به من محبت کرد. 🔹آقای گل محمدی می فرمود من هر روز سوره یاسین می خواندم و هدیه به حضرت جعفر طیار برادر امیرالمومنین (ع) می کردم و کسی از این موضوع خبر نداشت یک روز جعفر آقای مجتهدی فرمود حضرت جعفر طیار به شما نظر دارند گفتم به چه علت ایشان به من محبت دارند جعفر آقافرمود شما هر روز قرآن می خوانید و هدیه می کنید 🔸‏ جناب آقای گل محمدی می فرمودند : مرحوم آیت الله سید محمود سیستانی در مشهد زندگی می کرد ،شبی آقا امیر المومنین را در خواب دیدم که به من فرمودند به او (مرحوم آیت الله سید محمود سیستانی) بگو ، دنبال علم جفر نرود ،به دردش نمی خورد، به فکر من باشد.مطلب را به او گفتم و او گفت هیچ کس از این کار من اطّلاع نداشت.آن شخص بعد از یک سال فوت کرد. @shia5t
معرفی شیخ علیرضا گل محمدی ، استان شهر : قسمت دوم : 🔹آقای ثقه الاسلام گل محمدی می فرمودند: مشهد که بودم مدتی از پا مشکل پیدا کردم و نمی توانستم به حرم بروم متوسل به امام رضا (ع) شدم که چرا نمی توانم به زیارت شما بیایم شب امام رضا (ع) را در خواب دیدم که کنارم نشسته و چندین مرتبه فرمودند : دیدی آمدم ،دیدی آمدم 🔸‏ مرحوم آقای گل محمدی نقل کردن که شخصی اهل مراغه بود و سواد نداشت در عالم رویا حضرت امیرالمومنین یک استکان آب به او داد و پس ازآن طبع شعر پیدا کرد و تا هفت نسل او را عقرب و مار نمی زد 🔹‏ می فرمودند: قم که بودم مریض شدم .زیر کرسی نشسته بودم وهر روز برای حضرت محسن (ع) و حضرت علی اصغر (ع) سوره یس می خواندم و هدیه می کردم .روزی وسط خواندن یس خوابم برد و خواب دیدم دو تا آقازاده به اندازه شش یا هفت ساله آمدند و پشت گردن مرا جرّاحی کردند و چیزهایی در آوردند و جای جرّاحی را بخیه زدند و فرمودند : بقیه یس را بخوان ،از خواب بیدار شدم و دیدم پشت کرسی هستم و کسالت بر طرف شده است 🔸 اوایلی که راه زیارت عتبات عراق باز شد آقای گلمحمدی در نجف به ملاقات آیت الله سیستانی رفتند و چند دستور ذکر به ایشان دادند و سفارش نمودند که این اذکار برای حفظ شما خوب است 🔹آقای ثقة الاسلام گل محمدی می فرمودند: سه روز رفتیم روستای خرم درّه منزل آشنایان، کارهایشان خیلی درست نبود ،شب امیر المؤمنین را در خواب دیدم که فرمودند : شیخ علیرضا شما سه روز است نزد ما نیامدی 🔸آقای گلمحمدی می فرمود در ایام حکومت طاغوتی پهلوی گاهی افراد را می زدند لذا من می ترسیدم تا اینکه صدایی شنیدم که فرمود ما اهل ولایت را حفظ می کنیم @shia5t
مزار عارف ولایی و دوستدار اهل بیت ع جناب شیخ علیرضا گل محمدی ره مدفون در قبرستان خواجه ربیع واقع در شهر مقدس مشهد @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🔻 آقا سید احمد نجفی : کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد چه دوزخی چه بهشتی چه طاعتی چه گناهی دست من گیر که این دست همان است که من سالها از غم هجران تو بر سر زده ام منبع : t.me/nokatenab113 @shia5t
معرفی مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی ، استان اصفهان : 🔻عبد صالح خدا مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی ، صاحب مقامات معنوی و تشرفات عدیده بودند . ایشان همچنین از دوستان آیت الله ناصری بودند که در سال 1374 شمسی دار فانی را وداع گفتند و در امامزاده محمود ، دولت آباد به خاک سپرده شدند... 🔹اینگونه باشیم؛ (رمز تشرّف خدمت حضرت ولی عصر عج) حاج علی مقدّسی در ده فرسخی اصفهان باغی داشت و در آن ساکن بود. او قبلا دوباغ داشت و با همسرش در یکی از آن دو باغ زندگی می کرد. فرزندی هم نداشتند. برای این که غذای شبهه ناک نخورند همه مایحتاج خود را خود تامین می کردند و به ندرت به شهر می رفتند. روزی مرد فقیری به حاج علی مراجعه می کند و برای تهیه جهیزیه دخترش از او کمک می خواهد. حاج علی یکی از دو باغش را می فروشد و شب به در خانه آن مرد می رود و پول باغ را یکجا به او می دهد. پنج شنبه شب همان هفته متوجه می شود که کسی درب باغ را می زند. در را باز می کند، سیدی با جلالت را مشاهده می کند. او را به داخل باغ دعوت می کند، می بیند او پیوسته در حال گفتن ذکر است. پس از لحظاتی به حاج علی می فرماید: کاری را که این هفته انجام دادی خبرش به ما رسید. متوجه می شود که وی امام زمان (عج) است بر می خیزد و بر دستان حضرت بوسه می زند. حضرت او را مورد عنایت قرار داده و وعده ادامه ملاقات می دهند و پس از اقامه نماز صبح تشریف می برند. مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی میفرمود: روزی در خانه بودم که دیدم در می زنند. پیرمردی بود با ظرفی انگور، گفت آسید علی شما هستید؟ گفتم بله، گفت: اشتباه نیامده ام، کسی که شما را به من معرفی کرده است اشتباه نمی کند. او را به داخل دعوت کردم. پرسید: شما با امام زمان عج ملاقات دارید؟ گفتم نه، او سوال خود را تکرار کرد و من انکار کردم. پرسید مگر شما برای حاج عباس ربیعی توسل ندارید؟ گفتم بله. گفت: همان شخصی که شما را به من معرفی کرده به من فرموده که شما با ایشان ملاقات دارید. گفتم: اگر ایشان خودشان فرموده باشند انکار نمی کنم. آن پیرمرد حاج علی مقدّسی بود که سید علی را به باغ خود دعوت کرد. مرحوم سید علی حسینی میگفت: امام زمان (عج) به من فرمود با ایشان رفیق باشم. رفاقت میان این دو چندین سال ادامه داشت، تا این که دوستان سید علی حسینی از او شنیدند که حاج علی مقدّسی در باغ خود از دنیا رفته و همان جا مدفون شده است. (هنوز کسی محل دفن او را نمی داند). از هجر تا وصال، حمید رضا فتحی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، انتشارات خلق، ص 185 - 181. 📚برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به کتاب از هجر تا وصال مراجعه فرمایید. @shia5t
از راست ، مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی و استادشان ، صاحب مقامات معنوی مرحوم حاج محمد جواد شکرین ( مرحوم شکرین ، در 133 سالگی دار فانی را وداع گفته اند... ) @shia5t
📚از هجر تا وصال: ملاقات‌های مرحوم محمدجواد شکرین و مرحوم سیدعلی حسینی دولت‌آبادی با امام عصر (ع) مؤلف: حمیدرضا فتحی ناشر: خلق (وابسته به موسسه فرهنگی هنری دارالهدی قم) @kotob113
🔻عارف فرزانه مرحوم ایت الله قائنی : در این ایام محرم باید هر کسی قلبش بیدار باشد و متوجه باشد. ارواح مقدسه به خصوص ابا عبد الله الحسین علیه السلام ، نظر خاصی دارند به سوی مجالسی که برای عزای ایشان به پا می شود... @shia5t
معرفی حاج مستور شیرازی ، کشور ، شهر : 🔻حاج مستور شیرازی ، از اساتید مرحوم ایت الله کشمیری و از اهل معنا بودند؛ ایشان هچنین از مشایخ سلسله ی خاکساریه و از شاگردان مرحوم حاج مطهر بودند... برای اشنایی با زندگینامه مرحوم ایت الله کشمیری ، میتوانید به لینک زیر مراجعه فرمایید : t.me/shia5t/213 💠 سید الذاکرین آيت الله سید عبدالکریم کشمیری : یکی از اساتید ما ، حاج مستور شيرازى آدم سوخته و راه رفته ‏اى بود. او محب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود و حالات و عبادات او را بسيار ديدم. شب‏ها زياد عبادت مى‏ كرد و اهل ذكر بود. چشم‏هايش مخصوص بود. مدتى بود از ایشان(حاج مستور شیرازی) چیزى (غیر مادى) مى‏ خواستم و او نمى ‏داد. از کوفه آمدم نجف، حرم امیرالمؤمنین‏ علیه السلام و از او به مولایش امام على ‏علیه السلام گله کردم که چیزى مى‏ خواهم و نمى‏ دهد. از حرم به طرف منزل آمدم وقتى رسیدم، خانواده ‏ام گفت: شخصى آمد منزل تو را کار داشت، پرسیدم چه کسى بود؟ فهمیدم او از گله‏ ام به امیرالمؤمنین ‏علیه السلام باخبر شده است. بعد که نزدش رفتم فرمود: چرا گله مرا نزد شاه ولایت على‏ علیه السلام کردى؟ وقتى که مجبور شدم به ایران بیایم خدمتش رسیدم و جریان را گفتم، فرمود: ایران نرو پشیمان مى‏ شوى، همینطور هم شد، چون تمام ایران یک نجف نمى‏ شود! او وصیت کرد که بعد از وفاتش نماز بر پیکرش بخوانم، اما من موقع وفاتش نجف نبودم و جنازه او را در قبرستان وادى ‏الاسلام نجف در یکى از مقبره‏ ها دفن کردند. 🍁حکایتی از آیت الله کشمیری و حاج مستور علیشاه شیرازی : يكى از سالها عید غدیر در مراسم جشنی که در منزلش در کوفه بود شرکت کردم . جلسه اختصاصى بود و اغلب افراد سالخورده و سلوك الى اللّه كرده و از محبت على‏ عليه السلام نصيب وافرى داشتند. جلسه تا سحرگاه ادامه داشت. با اين كه، ده‏ها سال از آن ماجرا مى‏ گذرد هنوز مزه آن شب را در زير زبانم مزمزه مى ‏كنم. در ساعت پايانى نزديك اذان صبح اضطراب درونى مرا افزون مى ‏شد كه توفيق نماز صبح در حرم حضرت اميرعليه السلام از دستم مى ‏رود و دوست نداشتم روز، نگاه كنجكاو مردم به من بيفتد. يك مرتبه حاج مستور با طمأنينه خاصى آهسته در گوشم گفت: نگران نباش نماز به موقع در نجف خواهيد خواند گفتم: فاصله كوفه تا نجف (حدود 7 كيلومتر) را چه كنم؟ فرمود: براى اهلش نشد ندارد سپس جوانى را صدا زد و آهسته در گوش او چيزى گفت، بعد از او خواست تا مرا همراهى كند. پس از خداحافظى بعد معلوم شد او از شاگردان زبده حاج مستور است از خانه بيرون شديم و جوان هم به ذكر قلبى مشغول بود و هم با من صحبت مى‏ كرد. فهميدم آدم راه رفته‏ اى است. چند دقيقه از همراهى او نمى ‏گذشت كه صداى پيش خوانى اذان صبح را از مناره به گوش خود شنيدم. پيش خود گفتم نكند از تلقينات نفس است، كه آن جوان گفت: عجب لحن دلنشينى دارد! روح انسان را تا ملكوت پرواز مى ‏دهد، اين طور نيست آقا! بعد خانه ما را نشان داد و گفت: خدا را شكر كه به موقع رسيديم، قربان مولا على ‏عليه السلام بروم كه دوستان خود را شرمنده نمى ‏كند، التماس دعا دارم و من در عالمى از حيرت فرو رفتم. نماز را در حرم با لذّتى خواندم كه هنوز فراموشم نشده است. 🍃مرحوم ایت الله کشمیری همچنین می فرمودند : چون حوزه نجف مراوده عالمان دينى با عارفان و كسانى كه از نظر صورت و لباس ظاهرى در سلاسل بودن ناخوشايند بود، حاج مستور از شركت در نماز جماعتم پرهيز مى ‏كرد و مى ‏فرمود: دلم نمى ‏خواهد كه ارادت من اسباب زحمت شما را فراهم كند و لذا غالباً شب‏ها از من ديدن مى‏ كرد تا كسى متوجه مراوده او با من نگردد. در سلاسل مختلف از او قوى ‏تر نديدم. در ذكر توحيديّه «لا اله الا الله» ايشان اين طور مى‏ فرمود: لا اله الا اللّه اللّه اللّه... تا نفس قطع شود . 🍂عمل به لوازم آيه آیت الله کشمیری رحمة الله عليه فرمود: «روزى به حاج مستور آقا شيرازى گفتم: دستور ذكرى دهيد كه محتاج نشوم. ايشان آيه «أليسَ اللَّه بكاف عبده»: آيا خدا بندگان را كفايت نمى ‏كند (كافى نيست)؟ را به عدد خاص به من دادند، ولى شرط كردند كه به لوازم اين آيه عمل شود. شرط اوّلِ ملازمت و عمل به آيه، يقين به اين است كه خداوند امور بندگان را كفايت مى ‏نمايد و شرط دوم آن كه در توكّل، از دست زدن به اسباب و متوسّل شدن به علل خوددارى كند.». 📚 روح و ریحان 📚 (مژده دلدار : ص 85) ✍️ سید علی اکبر صداقت @shia5t