eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی آیت الله رحمت الله صاحب الزمانی بروجردی ، استان شهر : قسمت سوم : 🍃 امدادهای غیبی: این عالم متقی به خاطر خلوص و تقوا، مورد عنایت حضرت حق بودند و گاه امدادهای غیبی شامل حالش می شد، که در این مختصر به یک مورد آن اشاره می کنیم. خود ایشان می گفت: «در یکی از سفرها که به مکه مکرمه مشرف شده بودم، در شهر مکه در یک هتل با فاصله زیاد از بیت اللّه الحرام اقامت داشتم. جایی که معمولا تا حرم یک ساعت باید پیاده می رفتیم. از محل اقامتم خارج شدم و چند دقیقه ای پیاده رفتم. بعد منتظر ماندم که تاکسی برسد، ولی خیلی معطل شدم. در این هنگام، عربی رسید و پرسید: چرا این جا ایستاده اید؟ گفتم: منتظر تاکسی هستم. گفت: تا حرم راهی نیست؛ از این پله ها بالا برو در آن طرف، حرم پیداست. از پله ها بالا رفتم، دیدم مقابل مسجدالحرام هستم. متحیر ماندم راه یک ساعته را چگونه در چند دقیقه طی نمودم. قضیه چه بود و آن عرب کی بود؟» 🍀بوی حرم اما رضا یکی از کرامات ایشان در یکی از سفرهای قم بود . که وقتی ایشان به قم سفر کردند و به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شدند در حیاط حرم ، چند لحظه ای ایستادند گویا خانمی هم کنار ایشان بودند. ایشان گفتند : چقدر بوی حرم امام رضا می آید . درحالی که ما هیچکدام بویی به مشاممان نمی رسید. که یکباره آقا نگاهی به خانم کردند و گفتند : خانم شما اهل مشهدید؟ خانم گفت : بله گفتند : زیارت امام رضا رفتید مرا هم دعا کنید . . ایشان بسیار به امام رضا علاقه داشتند و هربار که می رفتند مشهد چند هفته ای آنجا مقیم می شدند. 🌿 سینه زنی به نحوی در مصیبت سیدالشهداء می گریستند انگار در حال جان دادن است و می فرمود: اگر جوان بودم برای عزای سید الشهداء برهنه می شدم وسینه میزدم وبه شما نشان می دادم که باید به چه نحو سینه زد. 🍃 اخلاص: از ویژگی های این عالم ربانی اخلاص و پرهیز از تظاهر و خودستایی بود، و همین امر او را در نظر مردم، بزرگ و محبوب القلوب کرده بود، به گونه ای که پس از وفاتش هم او را به بزرگواری می ستایند. یکی از نزدیکان ایشان که کتاب «المسائل العددیه» را به چاپ رسانده است، می گوید: «زمانی که این جانب کتاب المسائل العددیه را آماده چاپ نمودم و نمونه آن را خدمت ایشان دادم تا در مورد آن اظهارنظر نمایند، گفتند: اولاً: چرا آیت اللّه نوشته اید؟ و اصرار داشت که فقط نام ایشان نوشته شود؛ ثانیاً: نیازی نیست نام من نوشته شود. اسم خودتان را بنویسید! من حتی به طلاب گفته ام: دفاتر مرا جمع آوری نموده و به نام خودشان چاپ کنند. عرض کردم: دوست دارم نام شما را زنده نگه دارم. فرمود: من خودم چه هستم که نامم چه باشد؟! هدف خدمت به دین است، نویسنده مهم نیست.» 🍁صحبت های حجت الاسلام دکتر احمد احمدی در مورد مرحوم ایت الله صاحب الزمانی بروجردی : آقا شیخ رحمت الله کشاورز بود. در یکی از روستاهای بروجرد کشاورزی می کرد. وقتی آمد مدرسه بروجرد 28 سالش بود. بعد هم در همان دوران طلبگی از این شیرشکری ها می بست. عمامه نمی گذاشت. شیر شکری مثل عمامه است، که آن موقع بازاری ها و کشاورزان و اکثر طبقات آن را روی سرشان می بستند. مثل سیستانی ها. بروجردی های قدیم از اینها می بستند. این آقای آقا شیخ رحمت الله خیلی در من تاثیر گذاشت. من با ایشان مدتی هم حجره بودم. دو سال هم حجره بودم. او واقعاً یک تجسم تقوا بود. وقتی دو سه سال پیش فوت کرد، بروجرد برایش یک پارچه عزادار شد. مردم خیلی به او علاقه داشتند. خیلی با تقوا بود. نماز جماعتش در بروجرد از شلوغترین نمازها بود. همه کارهایش حساب شده بود. یک پسری داشت، در دوران کودکی خیلی شیطان بود. شلوغ زیاد می کرد. وقتی در مدرسه شیطنت می کرد، می گفتند: آقا شیخ رحمت الله این بچه ات شلوغ می کند. یک چکی بهش بزنید. می گفت: حق ندارم. من چه حقی دارم کسی را بزنم. پیش نماز مسجد سجاد بروجرد بود. در دل و جان مردم جا داشت. خیلی ساده زیست بود. نماینده آقای خویی در بروجرد بود. سهم امام نمی گرفت و تا آخر عمرش از راه کشاورزی و اجاره زمین کشاورزی اش امرار معاش می کرد و این اواخر زمینش را فروخت. خیلی اخلاق این آقا در من اثر گذاشت. 🍂رحلت: این عالم ربانی پس از یک عمر تلاش در راه ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام و تعلیم و تربیت نفوس، در سال 1381 شمسی دار فانی را وداع گفت و به لقای الهی نایل گردید. پیکر مطهرش در شام عید غدیر، در میان حزن و اندوه بر روی دوش هزاران نفر از مردم به سمت بهشت شهدا بروجرد تشییع در جوار استاد گرانقدرش مرحوم آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی (رحمه الله) به خاک سپرده شد. منابع : hawzah.net boroujerd.farhang.gov.ir aramesh313.blogfa.com @shia5t
آیت الله رحمت الله صاحب الزمانی بروجردی @shia5t
📸ویژه نامه تصویری مرحوم آیت الله شیخ رحمت الله صاحب الزمانی بروجردی http://varesoon.ir/pictures-of-shiite-clerics/sahebolzamani-borojerdi-rahmatollah.html @shia12t
مزار آیت اللّه حاج شیخ رحمت اللّه صاحب الزمانی ، در شهر بروجرد ، استان لرستان @shia5t
📚فروغ فقاهت و عبودیت؛ زندگینامه فقیه عابد، آیت اللّه حاج شیخ رحمت اللّه صاحب الزمانی @kotob113
عارف گمنام ، در استان ، شهر : 🔹ماجرای پیرمردی عارف و گمنام در لرستان و مرحوم آیت الحق حاج سید نعمت الله جزائری قسمت اول : مرحوم آیت الله حاج سید نعمت الله جزائری که مرجع تقلید زمان خویش بود، در سنین جوانی به ملاقات پیر فزرانه ای نائل آمد و تا آخر عمر شریف آن پیر،با اسرار مقدسی که از وی آموخت به قلب خویش صفا و جلال بخشید. داستان ایشان از این قرار است که مرحوم آیت الله جزائری در دوران جوانی،از موطنش اهواز،برای تبلیغ به شهری به نام پلدختر،از توابع استان لرستان سفر کرد و در آنجا به اقامۀ نماز جماعت و ترویج فرهنگ قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت پرداخت.در آن محل برنامۀ مسجد چنین بود که مؤمنین در ماه مبارک رمضان ، اول در منزل افطار می کردند بعد به مسجد می آمدند و به اقامۀ نماز جماعت و سایر برنامه ها می پرداختند. مرحوم آیت الله جزائری هم که به شدت مقید به نماز اول وقت بودند،برای جمع بین این دو قضیه،از طرف میّتی که نماز قضای یقینی داشت،نائب می شوند و هنگام دخول وقت،در منزل اول نماز خود را به صورت فرادی می خواندند و بعد از افطار،در مسجد به نیابت از آن متوفی،نماز جماعت را برای مأمومین اقامه می فرمودند. مرحوم جزائری که در مسجد آن محل منبر می رفتند،در بین مستمعین متوجه حضور پیرمردی نورانی و ملکوتی می شوند که هر شب،معمولاً در انتهای مسجد می نشیند و منبرشان را استماع می کند.مرحوم جزائری که پی به معنویت ویژه این مرد برده بودند،تصمیم گرفتند زمینه ای فراهم سازند تا به این وسیله او را بیشتر شناخته و از اسرار معنوی وی مطلع گردند. با همین هدف شبی بعد از منبر نزد این مرد آمده وخطاب به او گفتند: ماه رمضان رو به اتمام است.همۀ مردم مرا به خانۀ خود دعوت کرده اند به جز شما.پیرمرد هم خنده ای کرد و گفت: فردا شب منزل ما تشریف بیاورید.پیرمرد چون می دانست که آقای جزائری نمازش را اول وقت می خواند،به ایشان گفت: من هم نمازم را اول وقت می خوانم.لذا غروب تشریف بیاورید تا نمازمان را سر وقت بخوانیم.سپس اضافه کرد اگر از صحرا دیر به منزل رسیدم،شما داخل منزل شوید و بمانید تا بیایم. فردای آن شب،مرحوم جزائری مطابق با وعده ای که کرده بود،هنگام غروب به منزل آن مرد رفت.وقتی در منزل را کوبید،همسر پیرمرد،در را باز کرد و با دیدن آقای جزائری گفت:شوهرم هنوز نرسیده،ولی به من سپرده که شما تشریف فرما شوید من هم خواهم آمد ان شاءالله. چون وقت نماز داخل شده بود،مرحوم سید وارد منزل شده و مشغول اذان و اقامه و نماز مغرب گشت.در این بین همسر آن مرد،برای برداشتن وسیله ای،به اتاقی که مرحوم جزائری در آن نماز می خواند رفت.وقتی او را در حال نماز دید،ایستاد و با تعجب به نماز او نگریست تا اینکه نماز سید تمام شد.همسر آن مرد خطاب به سید گفت:شما چرا اینگونه نماز می خوانید؟! آقای جزائری گفت:مگر باید چطور بخوانم؟ زن گفت: وقتی نماز می خواندی سروصداها خاموش نشده بود! صدای ولولۀ حیوانات و برّه ها م مرغ و خروس ها می آمد.در حالی که وقتی شوهر من نماز می خواند،هیچ کدام از این صداها شنیده نمی شود و گویا در عالم دیگری غیر از این عالم هستیم. اینجا بود که سید سر نخی از سرّ پیرمرد به دست آورد و منتظر شد تا با آمدن پیرمرد و نمازخواندن اوحقیقت امر برایش مکشوف شود.پیرمرد از صحرا رسید و پس از سلام و احوال پرسی و تکریم سید،از او پرسید شما نماز خوانده اید؟ سید گفت: بله.پیرمرد وضویی گرفت و مشغول اذان نماز شد.پیرمرد فصل های اذان را یکی پس از دیگری می گوید و سید هم لحظه به لحظه انتظار می کشد تا آن اتفاق غیرعادی را که همسر پیرمرد وصف کرده بود ببیند.یعنی آیا ممکن است آنقدر پیرمرد به کمال خلوت حقیقی با حضرت حق رسیده باشد که این امر برای او عادی شده باشد. الله اکبر،الله اکبر،اشهد ان لا اله الا الله... اقامه پیرمرد شروع شد و سید با دقت بیشتری به پیرمرد می نگرد.آری؛درست است؛ سر و صدا آرام آرام در حال قطع شدن است. این حال ادامه یافت تا اینکه پیرمرد خواست تکبیرةالاحرام بگوید. با گفتن الله اکبر،سکوت مطلق فضا را پر کرد و پیرمرد و سید و آن زن که نماز جماعت سه نفری،به امامت پیر تشکیل داده بودند،دیگر در این عالم نبودند تا صدایی را بشنوند.نماز او یادآور نماز بی مثال قدوةالمصلین حضرت علی(ع) بود. همان نمازی که در آن ، تیر از پای مبارک حضرتش بیرون کشیدند و حضرت متوجه نشدند. @shia5t
عارف گمنام ، در استان ، شهر : 🔹ماجرای پیرمردی عارف و گمنام در لرستان و مرحوم آیت الحق حاج سید نعمت الله جزائری قسمت دوم : شما تصور بفرمایید،هنگام غروب،موقع برگشتن گله های گوسفندان و حیوانات دیگر،از چراگاه که با صدای جرس آویخته بر گردنشان همراه است،فضای پر سر و صدایی را در روستا ایجاد میکند.برّه هایی که از شیر مادر تغذیه می کنند و مادرانشان را صبح هنگام از آنها جدا کرده و به بیابان می برند؛غروب هنگام، با آمدن میش ها ولولۀ زیادی راه می اندازند. لبته این احتمال هم ممکن است که خاموش شدن این صداها و صدای جرس و خروش آب رودخانه ها و ... با تصرّف این مرد در آنها حاصل شده باشد. خلاصۀ کلام اینکه مرحوم سیّد نعمت الله ، ارتباطش با این پیرمرد عارف،از این ملاقات و نماز شروع شد و تا آخر عمر ادامه یافت.به حدّی که همه ساله برای تبلیغ بخ خاطر مصاحبت با این مرد به همین محل می آمد و حتی مرحوم جزائری به طوری مرید ایشان شده بود که بعد از رسیدن به مرجعیت هم ،وصیت فرمود مرا کنار قبر این پیر فرزانه دفن کنید. مکان شرف یافته به وجود این دو عارف واصل،هم اکنون در پلدختر با فاصلۀ چند کیلومتری از جاده،در ضلع جنوبی شهر واقع شده است،ولی متأسفانه هیچ نام و نشانی بر روی قبر آن مرد گمنام نیست و کسی از نام مبارکش اطلاعی ندارد. این قصه را برای اولین بار ،حدود ده سال پیش،از عارف واصل،مرحوم آقای حاج اسماعیل دولابی شنیدم و جالب اینکه در آن مجلس ،رفقا در یک حال خوشی فرو رفتند که در مجلس حالتی مشابه همان حالت سکوتی که در نماز پیر عارف بود،حاکم گردید. 📚 غم عشق ، نوشتۀ شیخ عبدالقائم شوشتری @shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
📚فروغ فقاهت و عبودیت؛ زندگینامه فقیه عابد، آیت اللّه حاج شیخ رحمت اللّه صاحب الزمانی @kotob113
🔻نکته : برای تهیه ی کتاب "فروغ فقاهت و عبودیت؛ زندگینامه فقیه عابد، آیت اللّه حاج شیخ رحمت اللّه صاحب الزمانی" ، به صورت پستی ؛ میتوانید با شماره ی زیر ، تماس بگیرید : آقای گودرزی 09167110399 @kotob113