4_6019407939633153258.pdf
3.62M
📚کتاب منتظر ( شرح احوالات و کرامات دکتر حاج حسن فرشچی (توکلی ) )
@shia5t
مزار مرحوم دکتر حاج حسن فرشچی (توکلی ) در مشهد
ادرس مزار ایشان :
مشهد ، بهشت رضا ، بلوک 53 ردیف 16 شماره 3
@shia5t
مزار مرحوم دکتر حاج حسن فرشچی (توکلی ) در مشهد
ادرس مزار ایشان :
مشهد ، بهشت رضا ، بلوک 53 ردیف 16 شماره 3
@shia5t
🔹قطره ای از بحر فضائل امیرالمومنین علیه السلام
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:
(در معراج) از هیچ آسمانی گذر نکردم مگر اهلش را مشتاق دیدار علی بن ابی طالب سلام الله علیه دیدم
و در بهشت هیچ پیغمبری نبود مگر اشتیاق دیدار علی بن ابی طالب سلام الله علیه را داشت.
📗الریاض النضره، ج 3، ص 120
منبع :
t.me/sediq_akbar
@shia5t
معرفی دکتر محمد محققی ، شهر #تهران :
🔻ایشان از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط بودند.
🍃دکتر فرزام از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط ، در مورد دکتر محققی نقل میکنند :
در اوایل ازدواجم، یك روز به عیال گفتم میخواهم بروم نزد جناب شیخ رجبعلی خیاط و اگر دیر كردم نگران نشوید. روز دوشنبه بود.
رفتم آنجا و دیدم مردی نورانی آنجا نشسته است. صحبت كه ادامه پیدا كرد، متوجه شدم كه او شخصیتی دارای مراتب علمی عرفانی و صاحب كمالات و وارد به مسایل فقهی است كه در علوم قدیمه و علوم دینی هم صاحب نظر است، طوری كه بنده شاگرد او هم حساب نمیشدم.
جناب شیخ هم به ایشان بسیاراحترام میگذاشتند و بسیار باعث تعجب من شده بود كه این مرد كیست؟
شبهای جمعه هم او را آنجا ندیده بودم.
تعجبام این بود كه چرا این آقا با آن همه دانش و معرفت پیش جناب شیخ آمده، او كه از این صحبتها مستغنی است.
با خودم گفتم، من باید اینجا بیایم تا درس بیاموزم، ایشان چرا؟
به هرحال، نزدیك غروب كه شد ایشان بلند شدند و من هم به دنبال او راه افتادم. از در كه بیرون رفتیم، گفتم:
حضرت آقا! میخواهم افتخارآشنایی بیشتری با شما پیدا كنم، گفت:
من محمد محققی هستم. بعد معلوم شد كه ایشان دكتر محمد محققی، استاد دانشگاه و نماینده آیتالله بروجردی در خارج از كشور برای ساختن و اداره مسجد هامبورگ هستند.
آن زمان من حدود 30 سال داشتم و آقای دكتر محققی حدود 50 سال داشتند.
🔻 بعد به ایشان گفتم:
آقا شما مستغنی هستید، چرا نزد استاد میآیید؟
گفتند: ای آقا! بیا و ببین اینجا چه خبر است! گفتم چطور؟ گفت: این شیخ به ظاهر خیاط است، اما بیا ببین به چه مقامی رسیده، به جایی رسیده كه رؤیت میكند و میبیند! بعد گفت: در اولین جلسهای كه نزد جناب شیخ رفتم، اولین سؤال ایشان این بود كه اسم شما چیست؟
گفتم محمد، محمد محققی، بعد پرسید شغل شما چیست؟
گفتم: معلم هستم. گفت: غیر از معلمی؟
گفتم: استاد دانشگاه هستم. گفت: من میبینم كه شما با یك شیئی كروی سر و كار دارید.
آقای محققی گفتند: این حرف را که شنیدم خیلی تعجب كردم، چون من برای امرار معاش از دوره جوانی كره جغرافیایی میساختم و حتی خویشان و همسایگان هم خبر نداشتند. ولی حالا میشنیدم كه این مرد در اولین برخورد به من میگوید شما با یك شیئی كروی سروكار دارید.
🍂 وفات
دکتر محققی در 61 سالگی و در حالی که عمر چندانی نکرده بود بر اثرسکته قلبی چشم از جهان فرو بست و به دیار جاودانه سفر کرد. پس از انجام مراسم با شکوهی در قبرستان ابوحسین قم مقبره «بقعه العلماء» دفن گرید.
📌برای اشنایی بیشتر با زندگینامه دکتر محققی ، میتوانید به لینک زیر مراجعه فرمایید :
b2n.ir/639182
منبع :
گفتگوی کیهان فرهنگی با دکتر حمید فرزام ، شماره 203 شهریور1382
@shia5t
🔹قطره ای از بحر فضائل امیرالمومنین علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
هر کس بمیرد و در قلبش کینهی علیبنابیطالب باشد یهودی یا نصرانی مرده است
فردوس الاخبار ج ۳، ص ۵۰۸، البدایه و النهایه ج ۷، ص ۳۵۶، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۰، اسدالغابه ج ۵، ص ۴۳۸، کنزالعمال، ج ۱۳، ص ۱۵۹، ینابیع الموده، ج ۲، ص ۲۹۳
منبع :
t.me/sediq_akbar
@shia5t
معرفی حاج سیدمحمد موسوی کسایی ، شهر #تهران :
🔻ایشان از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط بودند.
حاج اقای موسوی کسایی متولد ۱۳۱۲ قناتآباد (جنوب تهران) بود ، حاج اقای کسایی از پیر غلامان شمیرانات و از بزرگان جامعه مداحان شمیرانات بود که از ۱۳ سالگی پای منبر مرحوم پدرش، مداحی را آغاز کرده بود و بیش از ۷۰ سال، لباس ستایشگری اهل بیت علیهمالسلام را بر تن داشت.
پدر مرحوم حاج اقای کسایی از روحانیون و روضهخوانان تهران بود و چنان حدیث کسا میخواند و مجالسش خیر و برکت داشت که اهل تهران او را «کسایی» میخوانند و تا امروز هم آنها را با همین نام میشناسند.
«سیدمحمد موسوی» معروف به کسایی از دوران کودکی در کلاس درس اخلاق و معرفت پدر بزرگ شد و از سنین نوجوانی روضهخوانی را شروع کرد. او سال ۱۳۱۲ در محله قناتآباد به دنیا آمد. از دوستان نزدیک حاج اکبر ناظم بود و همه هیئتیهای تهران او را بهعنوان شاگرد شیخ رجبعلی خیاط میشناختند.
این پیرغلام اهلبیت (ع) دروس حوزه و قرآن را از پدر آموخت و قبل از سال ۱۳۴۰ مدرک فوق دیپلم را دریافت کرد و سالهای زیادی در شرکت راهآهن مشغول به کار شد...
خاطره نماز شیخ رجبعلی خیاط
اقای موسوی کسایی که مدتی افتخار شاگردی شیخ رجبعلی خیاط را داشته است، این تلمذ را یکی از بزرگترین و ارزشمندترین دوران زندگیاش میدانست و در خاطرهای گفته است: «روزی هنگام اقامه نماز خدمتش بودیم. در هنگام خواندن سوره حمد چنان میگریستند که صدای گریه بلندشان شنیده میشد و شانههایشان به شدت میلرزید. بنده این حالت را در هیچیک از بزرگان و علما ندیدم.
شاگرد جناب شیخ در ادامه به بیان خاطره ای پرداخت: حاج محسن اصلانی داماد خانواده ما بود و بنده بعد از پدرم هرچه دارم از ایشان است. بنده و حاج محسن، مدتی افتخار شاگردی شیخ رجبعلی خیاط را داشتیم. بنده مشوق و کمک مرحوم اصلانی در مداحی بودم و او را آوردم در جلسات مداحی. ما حدود ۵۰سال در باقرآباد، قلعه نو، امامزاده ابراهیم، کهریزک و دیگر روستاها می رفتیم و مرحوم اصلانی بدون هیچ چشم داشتی به اهالی آنجا خدمات می داد. صبح جمعه ای که از روستایی برمی گشتیم، رفتیم سرمزار جنا ب شیخ فاتحه ای بخوانیم. در مقبره بسته بود. داشتم فاتحه می خواندم. یاد آن نماز ایشان افتادم. گفتم خدایا اگر آن دو رکعت نماز، همان دو رکعت مقبولی است که در روایات، عامل سعادت و قبولی اعمال بیان شده است، الان جایگاه شیخ را به من بنمایان! ناگهان بوی عطر عجیبی از مقبره شیخ متصاعد شد. به اطراف نگاه کردم کسی را ندیدم. به محسن اصلانی گفتم چیزی عایدت نشد؟ گفت بوی عطر عجیبی استشمام می کنم! دور مقبره گشتیم، همه فضا مالامال از رایحه بهشتی بود. یاد آیه مبارکه «فروح و ریحان و جنة نعیم» افتادم و خدا را شکر کردم.
دوستی با حاج اکبر ناظم
یکی دیگر از برکات زندگی آن مرحوم، آشنایی با حاج اکبر ناظم از پیرغلامان و نوحهخوانان سنتی تهران بوده است. چنانکه درباره این دوستی و آشنایی گفته است: «دوست خوب، بهترین همدم در زندگی است که میتواند مسیر و هدفمان را به درستی مشخص کند. یکی از سعادتهای زندگی من دوستی و رفاقت چند ساله با حاج اکبر ناظم بود. از بس پاک بود و دست به خیر که به او عنایت شد. یکی از ویژگیهای چنین افرادی این است که از گذشته و آینده باخبر هستند. ایشان هرچه داشت در راه سیدالشهدا (ع) میگذاشت. چنان اعتقادی به این موضوع داشت که وقتی در بازار تهران روی چهارپایه میرفت و یااباعبداللهالحسین (ع) میگفت زمین و زمان برای مصیبت کربلا گریه میکردند. یکبار دلیل کارش را پرسیدم. گفت: مجنون هیچ چیز جز عشقش نمیشناسد. عشق حسین (ع) وقتی زیباست که به خدا برسد. اگر به جز این باشد یعنی راه را اشتباه رفتهایم.»
منابع :
fardanews.com
aghigh.ir
@shia5t
🔹قطره ای از بحر فضائل امیرالمومنین علیه السلام
قال امیرالمومنین علیه السلام:
أنا آیاتالله و امینالله، أنا اُحیی و اُمیت، أنا اَخلُقُ و اَرزُق، أنا السّمیع، أنا العلیم، أنا البصیر، أنا الذي اَجولَ السّماواتالسبع و الأرضین فی السّبع في طرفة عین، أنا الاولی و أنا الثّانی.
مولانا امیرالمومنین فرمودند:
منم آیات خداوند و امین خداوند، منم که زنده می گردانم و میمیرانم و من پیدا می کنم و رزق میدهم، منم شنوا، منم دانا، منم بینا به ظاهر و باطن اشیاء، منم آن کسی که سیر می کنم هفت آسمان و هفت طبقه زمین را در یک چشم بر هم زدن، منم اولی (نفخه اول) و منم ثانی (نفخه دوم).
📚 المناقب المرتضویه، ص۱۵۳
منبع :
t.me/sediq_akbar
@shia5t
معرفی دکترهوشنگ ثباتی ، شهر #تهران :
🔻ایشان از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط بودند.
🍃اشنایی با حاج شیخ :
اقای دکتر هوشنگ ثباتی ، درباره ی اغاز اشنایی خود با جناب شیخ وچگونگی جلسه های او می گوید :
در سالهای آخر دبيرستان، توسط مرحوم دكترعبدالعلی گويا - دارای دكترای فيزيك اتمی از فرانسه- با جناب شيخ آشنا شدم و حدود ده سال كم و بيش در جلسات ايشان شركت میكردم. جلسه ايشان مجلسی بود مختصر، با تعدادی افراد محدود و خصوصی، جنبه عمومی نداشت، هرگاه جلسه پر جمعيت میشد و اشخاص نامحرم به جلسه میآمدند جلسه را موقتاً تعطيل میكرد؛ يعنی: دنبال مريد نبود.
جلسه آن قدر روحانيت داشت كه كسی در آن، صحبت از مسايل مادی و دنيوی نمیكرد و اگر احياناً كسی صحبت از ماديات میكرد اطرافيان، از آن صحبتها احساس تنفر میكردند. صحبتهای جناب شيخ در باب « قرب به خدا » و « محبت به خدا » و « سير به سوی خدا » بود. ايشان قرب به خدا را در دو كلمه خلاصه میكرد؛ میگفت:
« بايد از حالا اوسا (استاد) را عوض كنی؛ يعنی: تاكنون هر كاری میكردی برای خودت میكردی، از اين به بعد هر كاری میكنی برای خدا بكن و اين نزديكترين راه به خداست « پای بر سر خود نه، يار را در آغوش آر».
همه خودهای انسان، از خود پرستی است، تا خداپرست نشوی به جايی نمیرسی:
گر ز خويشتن رستی با حبيب پيوستی
ورنه تا ابد میسوز كار و بار تو خام است
كارها را بايستی برای او بكنی، آن هم با محبت او؛ يعنی: او را دوست داشته باشی و اعمالت را به دوستی او انجام دهی، داشتن محبت به خدا، و انجام عمل برای خدا سر همه ترقيات معنوی بشر است، و اين در سايه مخالفت با نفس است، بنابراين تمام ترقيات بشر در مخالفت با نفس است، تا با نفس كشتی نگيری و زمينش نزنی، ترقی نمیكنی. »
و میفرمود:
« قيمت تو به اندازه خواست توست، اگر خدا را بخواهی قيمت تو بی نهايت است واگر دنيا رابخواهی قيمت تو همان است كه خواستهای.»
در عبارات دعا تكيه میكرد، گاهی تكرار میكرد، گاهی توضيح میداد، دعای يستشير و مناجات خمسه عشر را زياد میخواند، و عقيده داشت كه دعای يستشير معاشقه با محبوب است.
در ايام محرم كمتر صحبت میكرد، در عوض از كتاب طاقديس، مصيبت اهل بيت (ع) چند صفحه میخواند و گريه میكرد و سپس به مناجات میپرداخت.
گاهی احساس می شد که حاج شیخ در بین دعا مکاشفاتی دارد ، به طوری که علائم و اثارش در صحبت ها و حالاتش نمایان می گشت. از این که گاهی رفقا مطابق انتظارش پیش نمی رفتند ، سخت اندوهگین می شد.میل داشت که دوستان ، زود چشم باز کنند و ملکوت را ببینند و به مراتب بالاتری برسند.
البته بعضی ها هم موفق بودند و حالات معنوی خوبی پیدا کردند و مکاشفاتی هم داشتند.بقیه هم افتان و خیزان ، به دنبال ایشان می رفتند.
🍂یاد خدا در خواب
اقای دکتر ثبانی نقل می کند :
یک روز که ناهار در منزل یکی از افراد جلسه شیخ ، میهمان بودیم ، بعد از صرف ناهار ، همه به استراحت پرداختند.من که دراز کشیده بودم و چشمانم بر هم بود ، به یاد خدا بودم و در این زمینه فکر می کردم. در این موقع ، جناب شیخ که رو به روی من بود و مرا می دید ، به دوستان توصیه کرد :
در خواب هم باید به یاد خدا باشید.این توجه دادن به یاد خدا در خواب را ، فقط در همان جلسه از ایشان شنیدم و دیگر به یاد ندارم.
منبع :
کیمیای محبت
@shia5t