هدایت شده از معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔻شیخ جعفر مجتهدی ره :
مردم باید متوجه ائمه اطهار علیهم السلام باشند و بدانند که تمام امور عالم به دست آن بزرگواران است.
@shia12t
معرفی شیخ علیرضا گل محمدی ، استان #زنجان شهر #ابهر :
قسمت اول :
🔻ایشان از اخص تلامذه شیخ جعفر آقای مجتهدی هستند.
محب اهل بیت سالک ولایی ذاکر حضرت ابا عبدالله الحسین ؛ثقه الاسلام شیخ علیرضا گلمحمدی فرزند میرعبادالله در سال ۱۳۰۵ در خرمدره شهرستان ابهر از توابع استان زنجان متولد و در تاریخ ۸۶/۷/۲ دار فانی را وداع گفت و در قبرستان خواجه ربیع مشهد مدفون شد.ایشان از اخص تلامذه عارف بالله جعفر آقای مجتهدی میباشند.
ایشان بخاطر محبت ذاتی که به اهل بیت علیهم السلام داشتند معمولا در هر جایی که مجالس روضه حضرت سید الشهداء(ع) برگزار می شد ، شرکت می کردند و با حضور در این مجالس بهره های ولایی می بردند و نکاتی را از ثمرات این مجالس می فرمودند
💠برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به لینک های پایین مراجعه فرمایید :
📌ادرس کانال تلگرامی شرح احوال و حکایات ایشان :
t.me/arefgolmohamadi
📌ادرس پیج اینستاگرامی شرح احوال و حکایات ایشان :
instagram.com/arefegolmohammadi1001
🍁حکایاتی در مورد حاج اقای گل محمدی :
🔹ایشان می فرمود وقتی طلبه شدیم دوست داشتیم شهریه بگیریم شب خواب دیدم شخص با هیبتی دفتری دارد و با خودکار می نویسد من رفتم تو صف و اسم مرا نوشت و آقا اسم بعضیها را می نوشت و بعضی نمی نوشت بعد مدتی گروه گروه از طلبگی بیرون می رفتند بعد متوجه شدم دفتر شهریه نبوده بلکه دفتر ثابتین بوده و اسمها را می نوشتند و من در خواب فکر کردم دفتر شهریه است
🔸آقای گل محمدی فرمود یک روز آقای مجتهدی به من نگاهی کردند و فرمود ائمه به شما توجه دارند من گفتم همه کارهای من معصیت است کاری نکردم فرمودند شما کار خوبی انجام داده اید گفتم چه کار خوبی انجام دادم که ائمه به من توجه دارند فرمود شما به اولاد سادات خیلی محبت دارید و به یکی از بچه سیدها عنایت خوبی کردی امامها هم در این مقابل به شما لطف دارند و قضیه اش این بوده در زمستان هوا خیلی سرد بود و من دو تا عبا رو دوشم انداختم آمدم بیرون دیدم سیدی از سرما می لرزیده ، آن عبا را به سید دادم که بعد از ظهر جعفر آقا به من محبت کرد.
🔹آقای گل محمدی می فرمود من هر روز سوره یاسین می خواندم و هدیه به حضرت جعفر طیار برادر امیرالمومنین (ع) می کردم و کسی از این موضوع خبر نداشت یک روز جعفر آقای مجتهدی فرمود حضرت جعفر طیار به شما نظر دارند گفتم به چه علت ایشان به من محبت دارند جعفر آقافرمود شما هر روز قرآن می خوانید و هدیه می کنید
🔸 جناب آقای گل محمدی می فرمودند : مرحوم آیت الله سید محمود سیستانی در مشهد زندگی می کرد ،شبی آقا امیر المومنین را در خواب دیدم که به من فرمودند به او (مرحوم آیت الله سید محمود سیستانی) بگو ، دنبال علم جفر نرود ،به دردش نمی خورد، به فکر من باشد.مطلب را به او گفتم و او گفت هیچ کس از این کار من اطّلاع نداشت.آن شخص بعد از یک سال فوت کرد.
@shia5t
معرفی شیخ علیرضا گل محمدی ، استان #زنجان شهر #ابهر :
قسمت دوم :
🔹آقای ثقه الاسلام گل محمدی می فرمودند: مشهد که بودم مدتی از پا مشکل پیدا کردم و نمی توانستم به حرم بروم متوسل به امام رضا (ع) شدم که چرا نمی توانم به زیارت شما بیایم شب امام رضا (ع) را در خواب دیدم که کنارم نشسته و چندین مرتبه فرمودند : دیدی آمدم ،دیدی آمدم
🔸 مرحوم آقای گل محمدی نقل کردن که شخصی اهل مراغه بود و سواد نداشت در عالم رویا حضرت امیرالمومنین یک استکان آب به او داد و پس ازآن طبع شعر پیدا کرد و تا هفت نسل او را عقرب و مار نمی زد
🔹 می فرمودند: قم که بودم مریض شدم .زیر کرسی نشسته بودم وهر روز برای حضرت محسن (ع) و حضرت علی اصغر (ع) سوره یس می خواندم و هدیه می کردم .روزی وسط خواندن یس خوابم برد و خواب دیدم دو تا آقازاده به اندازه شش یا هفت ساله آمدند و پشت گردن مرا جرّاحی کردند و چیزهایی در آوردند و جای جرّاحی را بخیه زدند و فرمودند : بقیه یس را بخوان ،از خواب بیدار شدم و دیدم پشت کرسی هستم و کسالت بر طرف شده است
🔸 اوایلی که راه زیارت عتبات عراق باز شد آقای گلمحمدی در نجف به ملاقات آیت الله سیستانی رفتند و چند دستور ذکر به ایشان دادند و سفارش نمودند که این اذکار برای حفظ شما خوب است
🔹آقای ثقة الاسلام گل محمدی می فرمودند: سه روز رفتیم روستای خرم درّه منزل آشنایان، کارهایشان خیلی درست نبود ،شب امیر المؤمنین را در خواب دیدم که فرمودند : شیخ علیرضا شما سه روز است نزد ما نیامدی
🔸آقای گلمحمدی می فرمود در ایام حکومت طاغوتی پهلوی گاهی افراد را می زدند لذا من می ترسیدم تا اینکه صدایی شنیدم که فرمود ما اهل ولایت را حفظ می کنیم
@shia5t
مزار عارف ولایی و دوستدار اهل بیت ع جناب شیخ علیرضا گل محمدی ره مدفون در قبرستان خواجه ربیع واقع در شهر مقدس مشهد
@shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
معرفی کربلائی خلیل ایمانی معروف به عمو خلیل ، شهر #قزوین : 🔻عمو خلیل ، از اولیا الهی گمنام در شهر ق
عبد صالح خدا ، کربلایی خلیل ایمانی ره ، ( از دوستان سید محمد حوله ای ره)...
@shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
🔻 آقا سید احمد نجفی :
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی
چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد
چه دوزخی چه بهشتی چه طاعتی چه گناهی
دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
منبع :
t.me/nokatenab113
@shia5t
معرفی مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی ، استان اصفهان :
🔻عبد صالح خدا مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی ، صاحب مقامات معنوی و تشرفات عدیده بودند . ایشان همچنین از دوستان آیت الله ناصری بودند که در سال 1374 شمسی دار فانی را وداع گفتند و در امامزاده محمود ، دولت آباد به خاک سپرده شدند...
🔹اینگونه باشیم؛ (رمز تشرّف خدمت حضرت ولی عصر عج)
حاج علی مقدّسی در ده فرسخی اصفهان باغی داشت و در آن ساکن بود.
او قبلا دوباغ داشت و با همسرش در یکی از آن دو باغ زندگی می کرد. فرزندی هم نداشتند. برای این که غذای شبهه ناک نخورند همه مایحتاج خود را خود تامین می کردند و به ندرت به شهر می رفتند.
روزی مرد فقیری به حاج علی مراجعه می کند و برای تهیه جهیزیه دخترش از او کمک می خواهد.
حاج علی یکی از دو باغش را می فروشد و شب به در خانه آن مرد می رود و پول باغ را یکجا به او می دهد.
پنج شنبه شب همان هفته متوجه می شود که کسی درب باغ را می زند.
در را باز می کند، سیدی با جلالت را مشاهده می کند. او را به داخل باغ دعوت می کند، می بیند او پیوسته در حال گفتن ذکر است.
پس از لحظاتی به حاج علی می فرماید: کاری را که این هفته انجام دادی خبرش به ما رسید.
متوجه می شود که وی امام زمان (عج) است بر می خیزد و بر دستان حضرت بوسه می زند. حضرت او را مورد عنایت قرار داده و وعده ادامه ملاقات می دهند و پس از اقامه نماز صبح تشریف می برند.
مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی میفرمود:
روزی در خانه بودم که دیدم در می زنند. پیرمردی بود با ظرفی انگور، گفت آسید علی شما هستید؟ گفتم بله، گفت: اشتباه نیامده ام، کسی که شما را به من معرفی کرده است اشتباه نمی کند.
او را به داخل دعوت کردم. پرسید: شما با امام زمان عج ملاقات دارید؟ گفتم نه، او سوال خود را تکرار کرد و من انکار کردم.
پرسید مگر شما برای حاج عباس ربیعی توسل ندارید؟ گفتم بله. گفت: همان شخصی که شما را به من معرفی کرده به من فرموده که شما با ایشان ملاقات دارید. گفتم: اگر ایشان خودشان فرموده باشند انکار نمی کنم.
آن پیرمرد حاج علی مقدّسی بود که سید علی را به باغ خود دعوت کرد.
مرحوم سید علی حسینی میگفت: امام زمان (عج) به من فرمود با ایشان رفیق باشم.
رفاقت میان این دو چندین سال ادامه داشت، تا این که دوستان سید علی حسینی از او شنیدند که حاج علی مقدّسی در باغ خود از دنیا رفته و همان جا مدفون شده است. (هنوز کسی محل دفن او را نمی داند).
از هجر تا وصال، حمید رضا فتحی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، انتشارات خلق، ص 185 - 181.
📚برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به کتاب از هجر تا وصال مراجعه فرمایید.
@shia5t
از راست ،
مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی و
استادشان ، صاحب مقامات معنوی مرحوم حاج محمد جواد شکرین ( مرحوم شکرین ، در 133 سالگی دار فانی را وداع گفته اند... )
@shia5t