eitaa logo
دانشنامه امیرالمومنین (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
799 عکس
157 ویدیو
48 فایل
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب لطفا مطالب کانال را با ذکر #صلوات هدیه به روح مطهر #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) انتشار دهید.🌹 کانال شخصی، بدون وابستگی به هیچ ارگان و یا ....
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ آیا علی علیه السلام نظر مثبتی نسبت به خلفاء داشتند⁉️ ✅ (ره) در کتاب شریف به نقل از علیه السلام مینویسد: 👈 به خدا سوگند که آن مرد ( بن ابوقحافه) لباس خلافت را بر تن کرد، در حالی که نیک می‌دانست جایگاه من در خلافت مانند محور سنگ آسیاب است (که بدون آن از چرخش باز می‌ماند). 🔺در آن زمان که خلافت به انحراف گراییده بود، پرده‌ای میان خود و زمامداران افکندم، روی از آن گردانیدم، در اندیشه شدم که با دست بُریده و (برای به دست آوردن حقی که از من غصب شد) پیکار نمایم، یا دربرابر آن رویداد تاریک و پرابهام کنم. ⬅️ به این نتیجه رسیدم که صبر و شکیبایی، خردمندانه‌تر از مبارزه و پیکار است، پس در حالی که و داشتم، صبر کردم و نظاره‌گر غارت میراث خود شدم، تا آن که دوران اوّلی (ابوبکر) گذشت، و خلافت را پس از خود به دست پسر خطاب ( ) سپرد. 🔥 شگفتا با آن که ابوبکر در زمان حیاتش قصد را داشت، عقد عروس خلافت را پس از مرگش برای دیگری(عمر) بست. آن دو چه سخت پستان خلافت را میان خود تقسیم کردند و دوشیدند. 👈 ابوبکر امر حکومت را به روحیه‌ای خشن (عمر) سپرد؛ کسی که سخنش درشت و همراهی با او سخت و دشوار بود. بالغزش‌های فراوان و عذرخواهی بسیار! همراهی با حکومت او مانند سواری با شتری سرکش بود که اگر سوار مهار آن را بکشد، بینی‌اش مجروح می‌شود، و اگر به حال خود رهایش کند، سوارش را زمین می‌زند و به هلاکت می‌رساند. ⬅️ به خدا سوگند! مردم در دوران حکومت او گرفتار خطا و ناآرامی و شدند! من در آن دوران (با آن که طولانی بود و بار سنگین بلاها را بر دوش داشتم) صبر کردم، تا آن که دوران او نیز گذشت، و امر خلافت را به جمعی سپرد که می‌پنداشت من هم یکی از آن هایم. 🔻پناه به خدا از آن ! چه زمانی فضیلت و برتری من بر اولین آن ها (ابوبکر) مورد شک و تردید بود، تا امروز بخواهم در کنار و همپایه اینان (اعضای شورا) قرار داده شوم؟ در عین حال باز راه شکیبایی را در پیش گرفتم و در کنار آن مرغان به پرواز درآمدم و با آنان در جریان شورا گاهی بالا و گاهی پایین می‌رفتم. 🔥 در آن شورا یک نفر ( ) به خاطر کینه‌ای که در دل داشت، به من رأی نداد و دیگری ( ) به برادر زنش ( ) تمایل یافت و چیزهای دیگری که بیان آن صلاح نیست، تا آن که سومی به خلافت رسید که کارش پر کردن شکم و تهی کردن آن بود و خاندان پدریش ( ) با او برخاستند و مانند شتری که علف‌های تازة بهار را با حرص و وَلَع می‌بلعد، به پرداختند، تا وضع به گونه‌ای شد که آنچه رشته بود، از هم گسست و کردار ناشایستش کار او را ساخت و شکم پارگیش او را بر زمین زد». 📚 نهج البلاغه خطبه ٣ (خطبه شقشقيه) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ─┅═◇❁ @shiaAlawi❁◇═┅─