eitaa logo
دانشنامه امیرالمومنین (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
799 عکس
157 ویدیو
48 فایل
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب لطفا مطالب کانال را با ذکر #صلوات هدیه به روح مطهر #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) انتشار دهید.🌹 کانال شخصی، بدون وابستگی به هیچ ارگان و یا ....
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔷🔸🔷🔸🔷 🍁 💠 عنایت سلام الله علیه به صاحب 👈 حجةالاسلام شیخ آصفی از حجت‌الاسلام شیخ محمد نوری که در ملازم بود، نقل می‌کند: 🍃🌸 علامه امینی می‌فرمود: یک شب جمعه زائر حرم (سلام الله عليه) شدم، مشغول زیارت و دعا بودم و از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت علی(سلام الله عليه) که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر نیاز داشتم را برایم مهیا کند. 👈 در این زمان یک برای زیارت حضرت مشرف شد، و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد. 👈یک هفته گذشت و من کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. از حُسن اتفاق، وقتی که بودم، دیدم همان مرد دهاتی به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر می‌نمود که حاجت او را برآورده کرده. 👈 وقتی من کلام آن مرد را شنیدم شدم چون دیدم امام(سلام الله عليه) بود، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. 🍃🌸 خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی ! و من مدتی است می‌شوم به خدا و شما را قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده .😔 👈 آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم؟ یا به خاطر کتاب شما ؟ گریه کردم، از حرم بیرون آمدم آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم. 🍃🌸 در دیدم به خدمت (سلام الله عليه) مشرف شده‌ام، 🍃🌸 حضرت به من فرمود: آن مرد بود و نمی‌توانست صبر کند. از خواب بیدار شدم و صبح سرسفره بودم که در زده شد. در را باز کردم، دیدم که شغلش بنایی بود داخل شد و سلام کرد، 👈 ‌سپس گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگتر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آنجا انتقال داده‌ام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم، همسرم گفت: این کتاب به درد شما نمی‌خورد و شما آن را نمی‌خوانی آن را به همسایه‌مان هدیه کن شاید او استفاده کند. 👈 کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی است که دنبالش بودم. ♦️شادے روح مرحوم علامہ امينے ♦️ 🍃🌸🍃➖🍃🌸🍃➖🍃🌸🍃 ─┅═◇❁ @shiaAlawi❁◇═┅─
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ ✅ عنایت سلام الله علیه به صاحب 👈 حجةالاسلام شیخ آصفی از حجت‌الاسلام شیخ محمد نوری که در ملازم بود، نقل می‌کند: 🔺 علامه امینی می‌فرمود: یک شب جمعه زائر حرم (سلام الله عليه) شدم، مشغول زیارت و دعا بودم و از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت علی(سلام الله عليه) که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر نیاز داشتم را برایم مهیا کند. 👈 در این زمان یک برای زیارت حضرت مشرف شد، و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد. 👈یک هفته گذشت و من کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. از حُسن اتفاق، وقتی که بودم، دیدم همان مرد دهاتی به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر می‌نمود که حاجت او را برآورده کرده. 👈 وقتی من کلام آن مرد را شنیدم شدم چون دیدم امام(سلام الله عليه) بود، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. 🔺 خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی ! و من مدتی است می‌شوم به خدا و شما را قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده .😔 🔺 آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم؟ یا به خاطر کتاب شما ؟ گریه کردم، از حرم بیرون آمدم آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم. 🔺 در دیدم به خدمت (سلام الله عليه) مشرف شده‌ام، 🔺 حضرت به من فرمود: آن مرد بود و نمی‌توانست صبر کند. از خواب بیدار شدم و صبح سرسفره بودم که در زده شد. در را باز کردم، دیدم که شغلش بنایی بود داخل شد و سلام کرد، 👈 ‌سپس گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگتر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آنجا انتقال داده‌ام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم، همسرم گفت: این کتاب به درد شما نمی‌خورد و شما آن را نمی‌خوانی آن را به همسایه‌مان هدیه کن شاید او استفاده کند. 👈 کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی است که دنبالش بودم. ♦️شادے روح مرحوم علامہ امينے ♦️ 📚 مهدی لطفی، علامه امینی جرعه نوش الغدیر، ص 75 ╭─═ঊঈ علے ঊঈ═─╮ 🌹 @shiaAlawi ╰─═ঊঈ مولا ঊঈ═─╯