⚡عکس هر رازی که در دل بگذرد آید پدید
⚡حوضهٔ آئینهی کردار تو از فرط صفا
(وحشی بافقی)
🔸
جامع الأحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/310661
شناسه حدیث : ۳۱۰۶۶۱
نشانی : التوحيد ج ۱، ص ۴۰۷
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
لاَ يُخَلِّدُ اَللَّهُ فِي اَلنَّارِ إِلاَّ أَهْلَ اَلْكُفْرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ أَهْلَ اَلضَّلاَلِ وَ اَلشِّرْكِ وَ مَنِ اِجْتَنَبَ اَلْكَبَائِرَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسْأَلْ عَنِ اَلصَّغَائِرِ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئٰاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً
قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَالشَّفَاعَةُ لِمَنْ تَجِبُ مِنَ اَلْمُذْنِبِينَ؟
قَالَ
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ:
إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ اَلْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا اَلْمُحْسِنُونَ مِنْهُمْ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ
قَالَ اِبْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَكَيْفَ تَكُونُ اَلشَّفَاعَةُ لِأَهْلِ اَلْكَبَائِرِ وَ اَللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ يَقُولُ - وَ لاٰ يَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ اِرْتَضىٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ وَ مَنْ يَرْتَكِبُ اَلْكَبَائِرَ لاَ يَكُونُ مُرْتَضًى
فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَرْتَكِبُ ذَنْباً إِلاَّ سَاءَهُ ذَلِكَ وَ نَدِمَ عَلَيْهِ
وَ قَدْ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَفَى بِالنَّدَمِ تَوْبَةً
وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
⚡ وَ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ فَمَنْ لَمْ يَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ يَرْتَكِبُهُ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَمْ تَجِبْ لَهُ اَلشَّفَاعَةُ وَ كَانَ ظَالِماً وَ اَللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ يَقُولُ - مٰا لِلظّٰالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لاٰ شَفِيعٍ يُطٰاعُ
فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ كَيْفَ لاَ يَكُونُ مُؤْمِناً مَنْ لَمْ يَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ يَرْتَكِبُهُ؟
فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَرْتَكِبُ كَبِيرَةً مِنَ اَلْمَعَاصِي وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ سَيُعَاقَبُ عَلَيْهَا إِلاَّ نَدِمَ عَلَى مَا اِرْتَكَبَ وَ مَتَى نَدِمَ كَانَ تَائِباً مُسْتَحِقّاً لِلشَّفَاعَةِ وَ مَتَى لَمْ يَنْدَمْ عَلَيْهَا كَانَ مُصِرّاً وَ اَلْمُصِرُّ لاَ يُغْفَرُ لَهُ لِأَنَّهُ غَيْرُ مُؤْمِنٍ بِعُقُوبَةِ مَا اِرْتَكَبَ وَ لَوْ كَانَ مُؤْمِناً بِالْعُقُوبَةِ لَنَدِمَ
وَ قَدْ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
لاَ كَبِيرَةَ مَعَ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ لاَ صَغِيرَةَ مَعَ اَلْإِصْرَارِ
وَ أَمَّا قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاٰ يَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ اِرْتَضىٰ فَإِنَّهُمْ لاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ اِرْتَضَى اَللَّهُ دِينَهُ وَ اَلدِّينُ اَلْإِقْرَارُ بِالْجَزَاءِ عَلَى اَلْحَسَنَاتِ وَ اَلسَّيِّئَاتِ فَمَنِ اِرْتَضَى اَللَّهُ دِينَهُ نَدِمَ عَلَى مَا اِرْتَكَبَهُ مِنَ اَلذُّنُوبِ لِمَعْرِفَتِهِ بِعَاقِبَتِهِ فِي اَلْقِيَامَةِ .
🔸
🔻سوره مطففین (آیات ۱۴و١۵)
⚡كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (١٤)
⚡كَلَّآ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (١٥)
🔸
🔻 سوره اسراء (آیه ۷۲)
⚡وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِٓ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا (٧٢)
🔸
سوره قیامه (آیات ۲۲و٢٣)
⚡وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ (٢٢)
⚡إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ (٢٣)
🔸
عرفان شیعی | مباحثات علمی
🔸 الصمد به معنای اول (معنای نفسیِ الصمد) 🔸 [بحارالانوار - مجلد ۳، صفحه ۲۲۰] ید، التوحید مع،
.
🔻 سُئِلَ عَنِ الصَّمَدِ؟
⚡ فَقَالَ: الصَّمَدُ الَّذِی لَا جَوْفَ لَهُ.
hadith.inoor.ir/hadith/310208
🔸
🔻فَقُلْتُ مَا الصَّمَدُ؟
⚡ فَقَالَ: الَّذِی لَیْسَ بِمُجَوَّفٍ.
hadith.inoor.ir/hadith/310209
🔸
🔻قَالَ:
⚡ اَلصَّمَدُ اَلَّذِي لاَ جَوْفَ لَهُ
وَ اَلصَّمَدُ اَلَّذِي بِهِ اِنْتَهَى سُؤْدَدُهُ
وَ اَلصَّمَدُ اَلَّذِي لاَ يَأْكُلُ وَ لاَ يَشْرَبُ
وَ اَلصَّمَدُ اَلَّذِي لاَ يَنَامُ
وَ اَلصَّمَدُ اَلَّذِي لَمْ يَزَلْ وَ لاَ يَزَالُ.
hadith.inoor.ir/hadith/371415
🔸
🔻سوره نساء (آیه ۷۹)
⚡ مَآ أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ
⚡وَمَآ أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ
وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا (٧٩)
🔸
در این مشهد که انوار تجلّى است
سخن دارم ولى ناگفتن اولى است
اگر خواهی که بینی چشمهٔ خوُر
تو را حاجت فتد با جسمِ دیگر
چو چشمِ سر ندارد طاقتِ تاب
توانْ خورشیدِ تابان دید در آب
از او چون روشنی کمتر نماید
در ادراکِ تو حالی میفزاید
عدم، آیینهٔ هستی است مطلق
کز او پیداست عکسِ تابشِ حق
عدم چون گشت هستی را مقابل
در او عکسی شد اندر حال حاصل
شد آن وحدت از این کثرت پدیدار
یکی را چون شمردی، گشت بسیار
عدد گرچه یکی دارد بَدایت
ولیکن نَبْوَدش هرگز نهایت
عدم در ذاتِ خود چون بود صافی
از او در ظاهر آمد گنجِ مخفی
حدیثِ «کُنتُ کَنزا» رو فرو خوان
که تا پیدا ببینی گنجِ پنهان
⚡عدم، آیینه؛ عالم، عکس؛ و انسان
⚡چو چشمِ عکس، در وی شخص، پنهان
⚡تو چشمِ عکسی و او نورِ دیده است
⚡به دیده، دیده را دیده که دیده است
جهان انسان شد و انسان جهانی
از این پاکیزهتر نَبْوَد بیانی
چو نیکو بنگری در اصل این کار
هم او بیننده، هم دیده است و دیدار
حدیثِ قدسی این معنی بیان کرد
«فَبِی یَسْمَع وَبِی یُبْصِر» عیان کرد
⚡جهان را سر به سر آیینهای دان
⚡به هر یک ذرهای صد مِهرِ تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد بحرِ صافی
به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست
هزاران آدم اندر وی هویداست
به اعضا پشهای همچُند پیل است
در اسما، قطرهای مانندِ نیل است
درونِ حبهای صد خرمن آمد
جهانی در دلِ یک ارزن آمد
به پرِّ پشهای در جای جانی
درونِ نقطهٔ چشم، آسمانی
بدان خُردی که آمد حبهٔ دل
خداوندِ دو عالم راست منزل
در او در جمع گشته هر دو عالم
گهی ابلیس گردد گاه آدم
ببین عالم همه در هم سرشته
مَلَک در دیو و دیو اندر فرشته
همه با هم به هم چون دانه و بَرّ
ز کافر مؤمن و مؤمن ز کافر
به هم جمع آمده در نقطهٔ حال
همه دورِ زمان، روز و مه و سال
ازل عینِ ابد افتاده با هم
نزولِ عیسیِ و ایجادِ آدم
ز هر یک نقطه زین دوُرِ مسلسل
هزاران شکل میگردد مُشَکَّل
ز هر یک نقطه، دوُری گشته دایر
هم او مرکز، هم او در دوُرِ، سایر
اگر یک ذره را برگیری از جای
خَلَل یابد همه عالم سراپای
همه سرگشته و یک جزو از ایشان
برون ننهاده پای از حدِّ امکان
تعَیُّن هر یکی را کرده محبوس
به جزویّت ز کلّی گشته مأیوس
تو گویی دائما در سیر و حبساند
که پیوسته میانِ خَلع و لَبساند
همه در جنبش و دائم در آرام
نه آغازِ یکی پیدا، نه انجام
همه از ذاتِ خود پیوسته آگاه
وز آنجا راه برده تا به درگاه
به زیرِ پردهٔ هر ذره پنهان
جمالِ جانفزایِ روی جانان
(شیخ محمود شبستری، گلشن راز، بخش ۸)
🔸
⚡تا خیال روی خوبش دیده ام در آینه
⚡روز و شب دارم ز عشقش در برابر آینه
⚡روی او آئینهٔ گیتی نمای جان ماست
⚡جان ما آئینه ای جانانه بنگر آینه
⚡صورتی در آینه بنموده تمثالش عیان
⚡شد ز عکس نور آن معنی مصور آینه
⚡گر بود آئینه روشن روی بنماید تو را
⚡ور نه رویش کی نماید در مکدر آینه
⚡عشقِ او شمع است و جانم آینه وین رمز ما
⚡عشقبازان را بود روشن منور آینه
⚡من دلی دارم چو آئینه منیر و با صفا
⚡آفتاب مهر رویش تافته بر آینه
⚡برنداری آینه از پیش رویت یک زمان
⚡همچو سید گر ببینی روی خود در آینه
(شاه نعمتالله ولی، غزل ١٣٩٧)
🔸
🔸کتاب ریاض السیاحة، ص٣۴٨ و ٣۴٩
🔻حدیقه دوم / گلستان اول، در باز نمودن مملکت خراسان / (مشهد مقدس) / گفتار در اصطلاح صوفیه در انسان کامل:
🔸
🔸پوشیده نماند که انسان کامل را به اسامى مختلفه مىخوانند و از هر وجهى و مناسبتى مسمى به اسمى مىنمایند منجمله:
🔻انسان کامل را جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل مىگویند،
جبرئیل ازآنجهت که از عالم حقایق و دقایق خبر مىدهد.
میکائیل از براى آن مىگویند که از معارف و مکارم بطالبان رزقبخش است،
و اسرافیل بدین سبب مىگویند که از معاد و بازگشت، مریدان را آگاه مىفرماید،
عزرائیل به علت آن مىگویند که قتل نفس اماره مریدان مىنماید
قطب وقتست او و اسرافیل جان
مرده سازد زنده سازد در زمان
گر سرافیلش بخوانى تو بجاست
جبرئیلش گر بگوئى هم رواست
اوست میکائیل ارزاق حضور
اوست عزرائیل نفس پرشرور
آدم کل است و مسجود ملک
غایت ایجاد و مقصود فلک
🔻آدمش مىگویند زیرا که معلم طالبان راه هدایت است،
نوحش مىگویند: براى آنکه نجاتدهنده از طوفان بلاء است،
ابراهیم مىگویند زیرا که از نار هستى گذشته و نمرود خواهش را کشته و خلیل حضرت حق جلّشأنه گشته است،
🔻موسى مىگویند براى آنکه فرعون هستى را به نیل نیستى غرق نموده، و در طور قرب اله مناجات مىکند،
خضر مىگویند بجهت آنکه از آب حیوانِ «علم لدنى» خورده و به حیات جاودانى پى برده،
🔻داود مىگویند زیرا که جالوت هستى را کشته و خلیفه خدا گشته،
لقمان نیز مىگویند زیرا که حکیم الهى و به حقیقت اشیاء او را کمال آگاهى است،
🔻 افلاطون نیز مىگویند زیرا که طبیب نفوس است، و در شناختن علل و امراض باطنى مانند جالینوس،
🔻سلیمان نیز گویند زیرا که زبان مرغان مىداند یعنى مطلع بر احوال مریدانست و به طیورِ حواس ظاهرى و باطنى خود حکمران،
🔻عیساى زمان نیز مىنامند براى آنکه دلهاى مرده را زنده مىسازد و دجالِ اعورِ آمال را برمىاندازد،
🔻و مهدى و هادى نیز مىگویند چنانکه مولوى گفته:
هادى و مهدى ویاست اى راهجو
هم به پنهان هم نشسته روبرو
🔻اسکندر نیز مىگویند زیرا که سدّ یاجوج و مأجوجِ خطرات نفسانى و خطوات شیطانى مریدان را مىبندد،
🔻و سیمرغ نیز مىگویند بدان جهت که در پس قافِ قالب، مخفى است،
🔻سواد اعظم و بحر محیط نیز مىگویند براى آنکه هر طالب که خود را بدان مىرساند او را از آلودگى پاک مىگرداند،
🔻یوسف نیز مىگویند جهت آنکه در مصرِ ولایت عزیز است،
🔻آفتاب نیز مىگویند زیرا که پرتو شفقت بر هرکس مىاندازد،
ابر و سحاب نیز مىگویند براى آنکه طالبان را از معارف سیراب مىسازد،
ترسا نیز گویند براى آنکه مجرد و آزاد است،
🔻مرآت و آینه نیز گویند از جهت آنکه هرکس به وى مقابل مىشود اگر متقى است نیک مشاهده مىنماید، و اگر شقى است زشت ملاحظه مىکند،
کما قال المولوى:
گفت من آئینهام مصقولِ دوست
تُرک و روم و هندو آن بیند که اوست
🔻پیر مىفروش و ساقى نیز مىگویند زیرا که نشئهبخش طالبان است،
🔻مطرب نیز گویند زیرا که بر سالکان طریق طرب و فرح مىبخشد،
درویش و صوفى و مرشد و شیخ و مؤمن ممتحن و محسن و عارف و معشوق و عزیز و کامل و پادشاه نیز مىگویند،
🔻و غیر از اینها که مذکور گشت نیز به اسامى بسیار و نامهاى بیشمار، انسان کامل را به رمز و کنایه و استعاره مىخوانند.
گفتمش پوشیده بهتر سِرِّ یار
خود تو در ضمن حکایت گوش دار
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
🔸
12 جامع الکلیات -اتمام بیان اول -نسبت خدا با عالم ازطریق نسبت خدا با علم ذاتی در انسان -اتحاد علمی -درحقیقت علم خداوند -ص۴۷.mp3
49.63M
🔸 جلسه ١٢
📌 شرح جامع الکلیات
🔻اتمام بیان اول - در تحقیق معنی لاهوت:
- انسان بهمنزله دیده و چشم عالم هستی، و خدای سبحان نور دیده و نور عالم هستی
- نسبت خداوند با عالم از طریق نسبت خداوند با علم ذاتی منکشف شده در انسان
- اتحاد علم و عالم و معلوم و عالَم
- درحقیقت علم خداوند
- محدوده درس: تا سر صفحه ۴٧
🔸
🔸مستندات مورد اشاره جلسه ١٢👇
🌐 eitaa.com/shia_erfan/276
🔸
✅ کانال عرفان شیعی
🔸 @Shia_erfan
⚡عدم، آیینه؛ عالم، عکس؛ و انسان
⚡چو چشمِ عکس، در وی شخص، پنهان
⚡تو چشمِ عکسی و او نورِ دیده است
⚡به دیده، دیده را دیده که دیده است؟!
(شیخ محمود شبستری، گلشن راز، بخش ۸)
🔸