به مناسبت روز پرستار
آن لحظهای که بیمار تراکئوستومی را ساکشن میکنم و ترشحات سرفهاش روی لباسم میپاشد،
آن لحظهای که دو ساعت برای پیدا کردن رگ بالای سر یک بیمار بیحوصله میایستم و با لبخند به شکایتهایش گوش میکنم،
آن لحظهای که برای یک نوزاد پنجششماهه توی بغل مادرش آنژوکت میزنم و به دستهای نحیف دختر خودم فکر میکنم،
آن لحظهای که گاواژ میکنم و یاد بابا میافتم،
آن لحظهای که نوار قلب میگیرم، آن لحظهای که پانسمان میکنم، فقط و فقط به یک چیز فکر میکنم:
به اینکه من بدون این تجربهها احتمالا هیچوقت معنای بعضی از چیزها را نمیفهمیدم.
مثلا هیچوقت نمیفهمیدم چرا آدم باید برای کسی که قدر دلسوزیاش را نمیداند، دل بسوزاند
یا مثلا چرا آدم باید شبها از غصهی کسی که حتی به او فکر نمیکند، بیخواب شود
یا مثلا چرا آدم باید برای دردهای کسی که با حرفهایش اشکش را درآورده، گریه کند.
یا مثلا چرا باید بدون دلیل ببخشد، یا بدون دلیل مهربان باشد،
یا بدون دلیل برای کسی دعا کند،
یا بدون دلیل برای کسی نگران شود.
من توی تمام این لحظهها انگار تو را دیدهام که داری برای ما بیمعرفتهای قدرناشناس، از ته دلت دعا میکنی، من توی تمام این لحظهها انگار تو را دیدهام که ما غرغروهای همیشهبیحوصله را، با لبخندت آرام میکنی، من توی تمام این لحظهها انگار تو را دیدهام که برای ما حواسپرتهای سربههوا گریه میکنی.
من تا قبل از پرستارشدن خیلی از این چیزها را نمیفهمیدم:
یکیاش همین عشق بیقید و شرطی تو به ما. فارغ از اینکه ما کی هستیم یا چهطور آدمهایی هستیم یا اصلا چهقدر به تو فکر میکنیم.
#روز_پرستار و تولد حصرت زینب س مبارک🌷
رسانه پاتوق بچه شیعه ها
ایتا:
https://eitaa.com/shia_patogh
بله:
https://ble.ir/shia_patogh
اینستاگرام:
https://instagram.com/shia_patogh
تلگرام:
https://t.me/shia_patogh
واتس آپ(گروه دوازدهم):
https://chat.whatsapp.com/HCNOsHZWuXYExqgqMgGil7
روبیکا:
https://rubika.ir/shia_patogh