eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 اشتباهی که پدر و مادر رو از چشم بچه میندازه! 🎙 استاد تراشیون •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
08_Porsesh_Pasokh_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
14.84M
⭕️مستند صوتی شنود (پرسش و پاسخ) ✅جلسه بیست و چهارم 🛑 نقطه مقابل طهارت 🛑 اخلاق شیطان شبیه اخلاق سگ 🛑محبت سگ به انسان 🛑تاثیر گناه افراد بر هم 🛑با ارزش ترین در دنیا 🛑چه کنیم که خدا ما را بخرد؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
36.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب ویدیویی قشنگ جواب موشکی ایران رو توش توضیح میده و بصورت عجیبی برگریزوونه! تازه متوجه میشی ایران کجای کاره! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عطوان، تحلیلگر مشهور: اگر اسرائیل به ایران حمله کند فرودگاهی برای بازگشت اف-۳۵ هایش نخواهد ماند 🔹تمام تبلیغات اسرائیل برای پدافندهایش شکست خورده چون این سامانه‌ها توانایی مقابله با موشک‌های ایران را نداشت. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧠 آزمایش عجیب شیخ بهایی! تربیت گربه یا تربیت شاه؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ» و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟!» تفسیر: از آنجا که بشر نمى تواند بدون یک رهبر الهى باشد، خداوند پیامبر بزرگى را براى نشر دعوت توحید، آئین حق و عدالت به سوى آنها فرستاد، چنان که آیه بعد مى گوید: ما در میان آنها رسولى از خودشان فرستادیم که پروردگار یکتا را بپرستید و جز او معبودى براى شما نیست (فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِله غَیْرُهُ). این همان چیزى بود که نخستین پایه دعوت همه پیامبران را تشکیل مى داد این نداى توحید بود که زیر بناى همه اصلاحات فردى و اجتماعى است. آن گاه این رسول الهى براى تأکید بیشتر به آنها مى گفت: آیا در برابر این دعوت صریح، باز هم از شرک و بت پرستى پرهیز نمى کنید ؟ (أَ فَلا تَتَّقُونَ). 🌺🌺🌺 در این که این قوم کدامیک از اقوام بودند؟ و پیامبرشان چه نام داشت؟ مفسران با بررسى آیات مشابه آن در قرآن دو احتمال داده اند: نخست این که: منظور قوم ثمود است که در سرزمینى در شمال حجاز زندگى مى کردند و پیامبر بزرگ الهى صالح (علیه السلام) براى هدایت آنها مبعوث شد، آنها کفر ورزیدند و راه طغیان پیش گرفتند، سرانجام به وسیله صیحه آسمانى (صاعقه اى مرگبار) از میان رفتند. شاهد این تفسیر، مجازات صیحه است که در پایان آیات مورد بحث، براى آنها ذکر شده، و در سوره هود ، آیه 67 نیز صریحاً درباره قوم صالح آمده است. دیگر این که: منظور قوم عاد است که پیامبرشان هود (علیه السلام) بود و در بعضى از آیات قرآن سرگذشت آنها بلافاصله بعد از سرگذشت نوح(علیه السلام) آمده و این خود قرینه اى بر این تفسیر است. اما با توجه به این که مجازات این قوم، طبق آیات 6 و 7 سوره الحاقه تندباد شدیدى بود که هفت شب و هشت روز آنها را در هم مى کوبید، روشن مى شود تفسیر اول صحیح تر است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۲ سوره‌ مبارکه مؤمنون) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : حرّیت از قبیله گرایی و مرزبندی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: با آب کر بشور! 🔸احکامی که باید بدانیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ موضوع :وابستگی فرزند(قسمت اول) 🎙 سخنران : استاد تراشیون •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت112 ✍ #میم_مشکات سیاوش برگشت: -بله، خودم هستم یکدفعه کسی از پشت سر دست
* 💞﷽💞 ‍ راحله پشت پنجره کلاس ایستاده بود و به حیاط خیره شده بود. داشت به تصمیمی که قرار بود امشب به پدرش بگوید فکر میکرد. دیروز استاد پارسا را ندیده بود. با خودش فکر میکرد شاید اگر یکبار دیگر اورا ببیند بهتر می تواند تصمیم بگیرد که ایا احساسی نسبت به او دارد یا نه. هرچه باشد هیچ وقت به چشم خواستگار او را ندیده بود. اما وقتی دیروز استاد نیامده بود، راحله فکر کرد شاید این نیامدن نشانه ای باشد. نشانه ای از اینکه او تصمیم درستی گرفته و حالا پشت پنجره، همان طور که منتظر سپیده بود داشت فکر میکرد که این برداشت او چقدر واقعی ست. در همین فکر ها بود که گوشی اش زنگ خورد. سپیده بود: -جانم سپیده? آها.. باشه، اومدم سپیده طبق معمول در سلف جا خوش کرده بود و ترجیح داده بود به جای پیاده روی اضافه از تکنولوژی روز استفاده کند. راحله گوشی را در جیبش گذاشت، کیفش را از روی صندلی برداشت و روی شانه اش انداخت و راه افتاد. از راهرو که بیرون آمد توجهش به نگهبان دم در جلب شد که با عجله به سمت در ورودی دانشکده میرفت. یکی دو تا از دانشجوها هم همین حرکت را کردند. نگاهش را سمت در برد تا ببیند چه خبر است. شناختش، خود استاد بود. ناخودآگاه لبخندی روی لبش نشست. انگار ته دلش دوست داشت آن برداشت هایش غلط باشد. اما لبخندش در کسری از ثانیه محو شد. نگاهش مات ماند روی پانسمان سر سیاوش و آن دست گچ گرفته آویزان به گردنش. ایستاد. چیزی در دلش فرو ریخت. دستش را روی قلبش گذاشت. قدمی به جلو برداشت اما متوقف شد. احساس کرد نمیتواند بایستد. خودش را به کنار درخت قطوری که کنار باغچه بود رساند و دستش را تکیه داد به تنه درخت. این چه حالت بود?این همه تپش قلب? این خالی شدن دل! برای چه? نگران سیاوش مجروح بود? اصلا چرا نگران بود? به حکم انسان دوستی? این نگرانی هم از جنس همان نگرانی هایی بود که سیاوش موقع ازدواج راحله داشت. به هر چیزی میشد ربطش داد الا نوع دوستی! اگر از سر نوع دوستی بود باید با دیدن دست شکسته هر ابوالبشری من جمله بقال سرکوچه شان هم به همین روز می افتاد، نه? شاید با دیدن هرکس دیگری در این وضع ناراحت میشد اما قطعا این حجم از نگرانی، تشویش و بالا و پایین شدن قلبش اتفاق نمی افتاد. خاصه آنکه دید جناب استاد سالم است، راه میرود و با نگهبان و دانشجوهای اطرافش بگو بخند میکند. بله، راحله امروز، به همان کشفی رسید که سیاوش آن روز در محضر کاشفش بود. این مرد برایش مهم بود. مهری داشت نسبت به این جوان درب و داغان شده! مهری خاموش که تا کنون خودش نیز متوجهش نشده بود... او همانجا ایستاده بود و داشت به اکتشافش ادامه میداد و سیاوش همراه با همراهانش به طرف در راهروی سالن ها حرکت کرد. غریزه ذاتی راحله زنگ خطر را زد. نباید سیاوش چیزی میفهمید. سعی کرد راست بایستد و بی تفاوت از کنارشان رد شود. فرصتی نبود. جمع به نزدیکی راحله رسیده بود. سر بلند کرد و یک آن نگاهش به سمت سیاوش چرخید. سیاوش هم اورا دیده بود. برای لحظه ای نگاهشان در هم گره خورد. خدای من! چه بلایی سرش آمده بود. پای چشمش سیاه شده بود، کنار لبش ورم کرده بود و معلوم بود لبش پاره شده، کنار صورتش را بانداژ کرده بودند و دستش هم که از گردن آویزان بود. احساس کرد دلش فشرده شد. با خودش فکر کرد پس برای همین دیروز نیامده بود! خدا خدا میکرد چشمانش چیزی را لو ندهد. اما سیاوش دید، تمام چیزهایی که دلش را روشن میکرد. آن پریشانی و غم گوشه نگاه راحله امیدی را که لازم بود در قلبش روشن کرده بود. راحله سعی کرد خودش را نبازد. خیلی سریع سری به نشانه احترام تکان داد و دور شد. اصلا همین عجله او را لو میداد و سیاوش مالامال از شعف احساس کرد چقدر از آن دو غریبه که کتکش زده اند ممنون است. آمده بودند تا پایش را به داخل گلیمش برگردانند اما ناخواسته فرشی قرمز پهن کرده بودند به سمت آنچه میخواست و شاید به همین خاطر بود که احساس کرد دیگر هیچ دلخوری از آن دو نفر و آنکه آنها را فرستاده بود ندارد. تشخیص اینکه چه کسی آن دو قلچماق را برای حسابرسی فرستاده بود سخت نیست از این رو کشف آن را به عهده خواننده میگذاریم تا هوش خود را بسنجد. بله، اگر خدا بخواهد عدو سبب خیر خواهد شد... ...
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خیانت چیست؟ از زبان شهید احمد کاظمی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#کتاب " انسان #دویست‌و‌پنجاه‌ساله " بیانات و نوشته های مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای د
⭕️اسامی برگزیدگان مسابقه کتابخوانی انسان ۲۵۰ ساله 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 1. صادق امینی فرد 0990****395 2. یاسر دیرین 0938****258 3. محمد حسین فتوحی 0913****148 4. مهرداد بهاروند 0916****598 5. حمید حاجی زاده 0994****890 6. مرتضی مفیدی 0913****246 7. هانیه گلمکانی 0915****047 8. فاطمه عسگری 0938****418 9. محبوبه فیروز 0937****389 10. سارا لطفی 0902****361 💰💰لیست برندگان قرعه‌کشی💰💰 🌹لطفا نام و نام خانوادگی: 🌹شماره تماس: 🌹کد ملی: 🌹شهرستان: 🌹عکس و تصویر کارت(شماره کارت و شبا) 👈را به ادمین ذیل ارسال فرمائید 👈عدم ارسال تا ۱۸ مهرماه به منزله انصراف از دریافت هدیه تلقی می‌شود. https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
پومپئو، وزیرخارجه سابق آمریکا: ایران نیم میلیون موشک بالستیک دارد و این یعنی ۲۵۰۰ بار میتواند عملیات اخیرش را تکرار و اسرائیل را نابود کند •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 🔻همکاری نزدیک موساد و کشورهای عربی !! 🔹دکتر عبدالله نفیسی می گوید فرقی بین موساد و سازمان های اطلاعاتی کشورهای عربی وجود ندارد؛ بلکه همه این سازمان ها از یک جا خط می گیرند و بر اساس آن عمل می کنند. 🔹اگر مشاهده کردید که مسئولین کشورهای عربی برای ظاهر فریبی، حتی به پرده کعبه نیز چنگ زدند باور نکنید... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
31.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید حسن نصرالله چگونه به شهادت رسید؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
33.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حزب‌الله منتشر کرد: 🔻ما یگان رضوان هستیم👊 ▫️هیچ گزینه‌ای جز کفن برایتان نمی‌گذاریم. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 سردار حاجی‌زاده نیروی هوافضای سپاه را به کجا رساند؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 کلیپی از مکان ترور سید هاشم صفی الدین معاون سیدحسن نصرالله که چند شب گذشته توسط رژیم موقت با بمب های سنگرشکن ترور شد! آیا سیدهاشم زنده هست یا نه؟! در ویدئو ببینید. . •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻بزرگترین جاسوس اسرائیل که در بدنه حزب الله نفوذ کرده بود، که بود؟ 🔹هیثم محمد شوربه رئیس گارد حفاظت از سید‌حسن‌نصرالله و فرمانده واحد ۹۱۰ حزب‌الله، به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در سال ۱۳۹۳ دستگیر شد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : تکبر، ناشی از کوچکی و حقارت درونی است •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨/ رونمایی از بانک اهداف سپاه پاسداران در عملیات وعده صادق ۳ 🔹حساب توییتری سپاه در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار ویدیو فوق از بانک اهداف سپاه در عملیات احتمالی وعده صادق ۳ رونمایی کرد. 🔹این حساب در پیامی به زبان عبری و فارسی نوشت: הפעם סיוט נוראי יותר מחכה לכם این بار کابوس وحشتناک‌تری در انتظار شماست. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خیانتی که در آخَرالزَّمان، بعضی از پدر و مادران در حق فرزندانشان می کنند؛ حتّی مذهبی ‌ها👌 پیامبر(صَلّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم) فرمودند؛ 《من نگران این بچّه ها هستم)) 🎙استاد رحیم پور اَزغدی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ» ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه می‌خورید می‌خورد؛ و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد! (پس چگونه می‌تواند پیامبر باشد؟!) تفسیر: به هر حال، ببینیم عکس العمل این قوم سرکش در برابر نداى توحیدى این پیامبر بزرگ چه بود؟ قرآن در آیه بعد مى گوید: آن جمعیت اشرافى خودخواه که خداوند یگانه را انکار کردند و لقاى آخرت و رستاخیز را تکذیب نمودند و ما آن‌ها را نعمت فراوانى در این زندگى دنیا بخشیده بودیم، گفتند: این فقط انسانى است مثل شما، از آنچه شما مى خورید، مى خورد، و از آنچه مى نوشید، مى نوشد (وَ قالَ الْمَلاَ ُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ما هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمّا تَشْرَبُونَ). 🌺🌺🌺 آرى، جمعیتى که در ناز و نعمت به سر مى بردند و به تعبیر قرآن ملأ بودند (ظاهرى چشم پر کن و درونى از نور حق تهى داشتند) چون دعوت این پیامبر بزرگ را مخالف هوس هاى خود مى دیدند، و مزاحم منافع نامشروع، استکبار و برترى جوئى بى دلیلشان مشاهده مى کردند، و به خاطر همین ناز و نعمت ها از خدا دور افتاده بودند، و سراى آخرت را انکار نمودند، به ستیزه بر خاستند، درست با همان منطقى که سرکشان قوم نوح(علیه السلام) داشتند. آنان انسان بودن این رهبران الهى، خوردن و نوشیدن آن‌ها را همانند سایر مردم، دلیلى بر نفى رسالتشان گرفتند، در حالى که این خود تأییدى بر رسالت این بزرگ مردان بود که آن‌ها از میان توده هاى مردم، برمى خاستند که دردها و نیازهاشان را به خوبى درک کنند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۳ سوره‌ مبارکه مؤمنون) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : آن چیزی که دشمن از آن می هراسد •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 ترفندی برای قهر نکردن همسر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت113 ✍ #میم_مشکات راحله پشت پنجره کلاس ایستاده بود و به حیاط خیره شده بو
* 💞﷽💞 ‍ : جواب نهایی راحله روی صندلی تاب حیاط نشسته بود. برگی را در دست گرفته بود و داشت به تمام اتفاقات این چند هفته اخیر فکر میکرد. لبخندی که روی لبش بود نشان میداد آنچه در ذهنش میگذشت برایش خوشایند است: چند روز از آن اتفاق کذایی گذشته بود که دوباره سیاوش را در حیاط پشتی دانشکده دیده بود. ظهر یک روز بهاری مثل امروز داشت برگ سبزی را در دستش می چرخاند و رگبرگ هایش را میشمرد که یکدفعه کسی جلویش ظاهر شد. سر بلند کرد. آن بانداژ بزرگ جایش را به چسب زخم کوچکی داده بود که کنار صورت سیاوش جاخوش کرده بود، ورم های صورتش خوابیده بود ولی دست شکسته همچنان از گردن صاحبش اویزان بود. راحله خواست بلند شود که سیاوش مانع شده بود و خودش کمی آنطرف تر، سر نیمکت نشسته بود و نگاهش را به روبرویش دوخته بود. چقدر خوب بود که کسی جز آن دو نفر آنجا نبود. راحله زیر چشمی نگاهی به سیاوش انداخت. کارهایی که تا به حال از او سر نزده بود. اما چه عیبی داشت? مگر نه اینکه سیاوش خواستگارش بود و او حق داشت دقیق نگاهش کند تا نظر بدهد? جناب داماد حواسش نبود، برای همین میتوانست هرچقدر دلش میخواهد نگاهش کند. چقدر احساسش تغیر کرده بود. خودش هم تعجب میکرد. حس میکرد این چهره آرامش بخش ترین تصویری ست که در تمام عمر دیده است. چهره پدر و مادرش را دوست داشت، آنها هم به او آرامش میدادند اما این آرامش جنسش فرق میکرد. زیبا بود? نه چندان. از موهای طلایی حلقه حلقه و چشمان جادویی و بینی کلاسیک آنچنانی که آدم را یاد سردیس های یونان و رم باستان می انداخت خبری نبود. البته شبیه گورگون* ها هم نبود. معمولی بود. شاید کمی بهتر از معمولی اما روح داشت. چشمانی جسور اما مودب، نگاهی عمیق، دهانی مصمم و در عین حال مهربان. بینی کشیده و لب هایی که حالتشان روحیه طنز صاحبشان را نشان میدادند. چشمان نسبتا درشت،درخشان و آبی تیره رنگش زیر آن ابروهای کشیده و تقریبا پهن، علو طبع صاحبشان را نشان میدادند. پیشانی بلند که میشد آثار ذکاوت را از آن خواند و پوستی سبزه اما نه چندان تیره صلابتی را که راحله همیشه دوست داشت برایش به ارمغان می آورد. راحله مبهوت محبتی بود که اکنون در دلش جوانه زده بود. آرامشی که هیچ وقت، حتی کنار نیما که محرمش بود حس نکرده بود، اما حالا اینجا، در کنار سیاوش انگار از تمام دنیا و ما فیها رها میشد. غرق در افکار خودش بود که سیاوش خیره به پروانه کوچکی که داشت بال میزد، پرسید: -خوبه? راحله از دنیای خیالاتش بیرون آمد، نگاهش را جمع کرد و پرسید: -چی? و سیاوش با همان لبخند طنز گونه همیشگی اش جواب داد: -قیافه م! قابل تحمله? راحله سرخ شد. گوش هایش داغ شد. اصلا فکرش را نمیکرد که سیاوش حواسش باشد و سیاوش در حالیکه نگاهش را به سمت راحله میچرخاند گفت: -همیشه یادتون باشه، مردها هرچقدرم که وانمود کنن که حواسشون نیست بازم همه چیز رو میپان... خصوصا در مورد آدم هایی که بهشون ... اما حرفش را نیمه گذاشت. گاهی دوست داشتن را نباید جار زد. بعضی وقتها نگفتن دوستت دارم بیشتر می چسبد. اگر موقع اش را بلد باشی. جای خالی آخر جمله میگذارد طرف مقابلت خودش آن را پر کند با کلماتی که یکی نیستند اما یک معنا دارند و همه شان شادی بخشند. سیاوش هم با همین نیت این شیطنت را کرد و وقتی لبخند راحله را دید فهمید که تیرش به هدف خورده. اما راحله سعی کرد زیادی هم به این عاشق جسور اجازه تاختن ندهد، خودش را جمع و جور کرد و خیلی کوتاه گفت: -کاری داشتین? سعی کرد تا جایی که میتواند خونسرد جلوه کند. سیاوش لبخندی زد به این سردی ساختگی: -می خواستم بدونم جوابتون چیه? دیدار دوباره ای هست یا ... این بار گذاشتن جای خالی از سر شیطنت نبود. اکراه داشت از تکمیل جمله ای که اخرش به جدایی میرسید. حتی تصورش هم سخت بود آن "نه" آخر. راحله جوابش منفی نبود. فهمیده بود سیاوش را دوست دارد هرچند حرف هایی مانده بود که باید زده میشد اما نمیخواست شأنش را پایین بیاورد. حتی در مقابل کسی که دوستش داشت: -فکر نمیکنم درست باشه که اینجوری جواب بدم. هرچی باشه هرچیزی رسم خودش رو داره سیاوش لبخندش کش آمد. فکر کرد چقدر خوب است این ناز کردن های محجوبانه. اصلا زن است و نازش. همین دست نیافتنی بودنش بود که خواستنی اش میکرد. جوابش منفی نبود. برای جواب منفی که به رسومات نیاز نبود. مثل همان بار اول نه را میکوبید تخت سینه اش و خلاص. جواب مثبت است که رعایت رسم و رسوم می خواهد. در حالیکه بلند میشد گفت: -پس من به پدر میگم تماس بگیرن. امشب.. راحله سربلند نکرد تنها لبخندی زد: -باشه - اگر امری نیست با اجازه من برم و با تایید و تعارف راحله رفت. رفت و بوی عطرش در مشام راحله ماند.. پ.ن: *گورگون: موجوداتی زشت در اساطیر یونان که هر کس به آن‌ها نگاه می‌کرد به سنگ تبدیل می‌شد. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خوبی دیدی به زبون نیاوردی معلومه ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat