نزار برسه اون روزے کھ
با لباسای خاکی نشسته باشی کنارم...
قطره های اشک ؛ آروم از چشمات سُر بخورن
و
بلغزن روی پوست گونه هات
که پر از جای خراش و زخمه ناخناته
با دست روی اسمِ حڪ شدم روی سنگ سرد میکوبی و فریاد میزنی
زیر لب باهام حرف میزنی
و منتظر جوابی
ولی دیگه ن جوابی هست
ن دیگه منی هست
فقط حسرت آغوشم ،
بوسه ای زیر گونه ات
شاید فقط لبخندی گوشه لبم
کز دیدن تو برمی آید ست
و
تو
و
دنیای بی رحم
.
#دارک_تایم
#زاءنون
@shiftehh
شیْڣٺِھْ
نزار برسه اون روزے کھ با لباسای خاکی نشسته باشی کنارم... قطره های اشک ؛ آروم از چشمات سُر بخورن و بل
بعضی وقتا زود دیر میشه رفیق