2⃣ #خلیفه_اول موفق شد با استفاده از #جریان_ردّه، به قبایل #هوادار خلافت حضرت علی علیه السلام نیز برچسب #ارتداد بزند.
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
💢 این در حالی بود که آنها #مرتد نشده بودند
↩️↩️و تنها به دلیل حمایت از جانشینی حضرت #علی علیه السلام از دادن #زکات به خلیفه خودداری کردند
🔰🔰🔰
و بعضاً نیز با اجازه ای که پیش تر از پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند، زکات را بین مستمندان قبیله خود تقسیم کردند. 💰💰💰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 الإصابة، جلد ۵، صفحه ۵۶۰.
❇️مولی الموحدین علی ابن ابی طالب (علیه السّلام) در این رابطه میفرماید:
✍«... عرب از کار محمد (صلّی الله علیه و آله وسلّم) متنفر بود و نسبت به آنچه خداوند به او عنایت کرده، #حسادت می ورزیدند...
✨✨✨✨
↩️آنها از همان زمان حضرت کوشیدند که کار را پس از رحلت ایشان از اختیار #اهل_بیت او خارج کنند...
🔻🔻
✍ اگر قریش، نام #پیامبر را وسیله سلطه خویش قرار نمی داد و نردبان ترقی خود نمی دید، حتی یک روز پس از رحلت آن حضرت، #خدا_را_نمیپرستید و به #ارتداد میگرایید».
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
➖➖➖➖➖➖➖
📘: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد۲، صفحه ۲۹۸.
💠با اقدامی سازمان دهی و از پیش تعیین شده، #ورود به مدینه و #خروج از آنجا را را ممنوع اعلام کردند ⛔️
⚠️ کسانی که قصد فرار و خارج شدن از #مدینه را داشتند، ترور کردند🗡
⬅️و با هجوم به
مخالفان، توسط #قبیله_بنی_اسلم، بیعت با خلیفه را قطعی نمودند!!
↩️↩️و مخالفان خود را به اتهام #ارتــــــداد، از صحنه خارج و این چنین بخش نامه کردند:🗞
📝 «هرکه سر به فرمان حکومت نسپرد، باید کشته یا سوزانده شود و زن و فرزندش تار و مار و اسیر گردند».
🍃🍃🍃🍃🍃
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📒تاریخ ابن کثیر، جلد۵، صفحه۳۴۲.
[۱]: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۶ و ص۲۲۷
🔶« #ام_ایمن» (پرستار پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) ) را به خاطر اعتراض به غاصبین، از مسجد بیرون انداختند.
✨✨✨✨✨✨
🔶« #سعد_ابن_عباده»، بزرگ قبیله #خزرج را، که بیعت نکرده و غاصبین را هم تهدید نموده بود، شبانه در تاریکی با تیری کشتند و آن گاه اعلام کردند که جنها او را کشتند.🏹
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
💠 #فجائه (ایاس بن عبدالله) را با برچسب #ارتــداد، به درون آتش انداختند و زنده زنده سوزاندند؛🔥🔥
🔻🔻🔻🔻
🔶 او در آن حال فریاد میزد: «أنا مسلمٌ » اما کسی به فریادش نرسید و مظلومانه در آتش سوخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📗شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد۱۷، صفحه۲۲۲