eitaa logo
تاریخ تشیع
178 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
🧑‍🍳نانوا پولها را داخل دخل ریخت و به طرف زن رفت. 🧑‍🍳برو بیرون! نمی خوام دست رو زن بلند کنم. 🌀🌀🌀 🧕زن از ترس عقب عقب رفت و در همان حال گفت: ازت شکایت می‌کنم!❗️ 🧑‍🍳 راه باز و جاده دراز! هر غلطی می‌خوای بکن. برو کلانتری. 💫💫💫💫 🧕:  کلانتری نمی رم.  یه جای دیگه ازت شکایت می‌کنم.
🔸زن که رفت نانوا گفت: اگه کلانتری نمی ره پس کجا می‌خواد شکایت کنه؟ ⁉️ 🔷🔷 🧑‍🍳نانوا گفت:  حرف می‌زنه.! من همه جا دارم.  هیچ کاری نمی تونه بکنه. ⚡️⚡️⚡️⚡️
🌙نماز جماعت مغرب و عشا تمام شد. 👳‍♂ازمسجد بیرون آمد. بین راه متوجه شد کسی او را صدا می‌زند. 💫💫 🧕حاج آقا شرعی صبر کنید! 🌀🌀🌀 👳‍♂برگشت.! زن همسایه بود. چند وقت پیش مرده بود. 🧕 زن گریه کنان قضیه زمین را تعریف کرد. 💫💫💫💫 👳‍♂ از او پرسید:  از کجا معلوم نانوا راست نگوید؟⁉️ شاید شوهر خدا بیامرزت پول زمین را گرفته اما به شما نگفته!
🧕به خداوندی خدا! به قسم نگرفته. 🌙 شب آخر بهش گفتم مرد پول زمین چی می‌شه؟ 👈 گفت:  قول داده یک جا بده.💰💰 🧕 گفتم چرا پول نگرفته امضا دادی❓. گفت آدم بدی نیست. ♦️♦️♦️ 👳‍♂ بسیار خوب! شما برو من فردا با صحبت می‌کنم. ان شاءالله درست می‌شه.
🧑‍🍳نانوا در خانه را که باز کرد از دیدن امام جماعت مسجد تعجب کرد. 💫💫💫💫 🧑‍🍳: امری داشتید حاج آقا؟ ⁉️ 👳‍♂:  صاحب قبلی زمین نانوایی از شما داره. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🧑‍🍳:  من به کسی بدهی ندارم.  اگه باور ندارید مدرک بیارم.
👳‍♂:  پای حق و حقوق چند تا بچه در میونه! مادرشون می‌خورد پول ندادید. فکر نمی کنم دروغ بگه. باید حقوق یتیمان را بپردازید. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🧑‍🍳:  حاج آقا! من کار دارم. باید برم. شما دوباره دارید حرف خودتونو می‌زنید.♦️♦️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ 👳‍♂:  این کار شما است. شما ! 🚫 🧑‍🍳نانوا بی آنکه چیزی بگوید  در را به هم زد و به داخل خانه رفت.
🌙شب هنگام مردمی که در مسجد حاضر شده بودند با دقت به سخنان امام جماعت گوش می‌دادند. 🔗🔗🔗🔗 👳‍♂:  لازم می‌دانم مطلب مهمی را به اطلاع عزیزان برسانم. 🔻🔻🔻🔻 🖊 زمین این محل متعلق به چند کودک است. بدون پرداخت زمین را کرده. 💫💫💫💫💫 ⚠️  بنابراین خریدن نان از این نانوایی غاصب حرام است.⛔️
✍همهمه ای بین افتاد. مردم به شدت ناراحت شده بودند. 🌀🌀🌀🌀 🕘 ساعت‌ها از شروع کار نانوایی می‌گذشت. 🔸🔸🔸 🫓🫓 نان‌ها روی هم جمع شده بود اما از# مشتری خبری نبود. 🔻🔻🔻🔻 🧑‍🍳 نانوا با تعجب به شاگردش گفت: انگار مردم خواب موندند.! برو سراغ کبابی و کله پزی بیان نونشونو ببرن.
🔷شاگرد رفت و خیلی زود برگشت. ⭐️⭐️⭐️ 🔷:  گفتن نون نمی خوان.  از نونوایی محله ی بالا گرفتن. 🧑‍🍳:  چرا نونوایی محله بالا! ❗️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🔹 امام جماعت مسجد گفته خریدن نان از این جا حرومه چون نانوا . 💫💫💫 🧑‍🍳: حرف زیادی نزن! برو به کارت برس. این فضولیا به تو نیومده. 💠💠💠💠 🧑‍🍳نانوا فکر نمی کرد مردم به حرف امام جماعت گوش دهند.
🧑‍🍳نانوا اشتباه می‌کرد. نان‌های پخت صبح ماند.🫓🫓 🌀🌀🌀 پخت بعد از ظهر هم به آن اضافه شد.🫓🫓 🔶حتی یک مشتری هم به نانوایی نیامد. روز بعد نیز وضعیت به همان صورت بود.نان‌ها روی دستش ماند.🫓🫓 ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚠️ نه تنها مردم از او نان نمی خریدند بلکه درکوچه و خیابان هم با نگاهش می‌کردند. 💫💫💫💫💫 ✳️ می‌دانست حق با است یک ریال هم به شوهرش نداده بود. 🌕 باید مشکل را حل می‌کرد.
🌙آخر شب وقتی که دیگر رفت و آمدی در کوچه نبود خودش را به خانه ی رساند. 💫💫💫💫 🔶 در که باز شد به دست و پای حاج آقا شرعی  افتاد. 🔻🔻🔻 🧑‍🍳:  غلط کردم! شیطون گولم زد. فکر کردم چون صاحب زمین از دنیا رفته دیگه کار تمومه. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 👈دلم به آشناهام در و ادارات خوش بود. فکر این جا شو نکرده بودم.
👳‍♂:  برو زن و بچه‌های را راضی کن و حق شان را بده تا مشکلت را حل کنم! 👨‍🍳: چشم حاج آقا! چشم!