✍همهمه ای بین #جمعیت افتاد. مردم به شدت ناراحت شده بودند.
🌀🌀🌀🌀
🕘 ساعتها از شروع کار نانوایی میگذشت.
🔸🔸🔸
🫓🫓 نانها روی هم جمع شده بود اما از# مشتری خبری نبود.
🔻🔻🔻🔻
🧑🍳 نانوا با تعجب به شاگردش گفت:
انگار مردم خواب موندند.! برو سراغ کبابی و کله پزی بیان نونشونو ببرن.
🔷شاگرد رفت و خیلی زود برگشت.
⭐️⭐️⭐️
🔷: گفتن نون نمی خوان. از نونوایی محله ی بالا گرفتن.
🧑🍳: چرا نونوایی محله بالا! ❗️
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
🔹 امام جماعت مسجد گفته خریدن نان از این جا حرومه چون نانوا #غاصبه.
💫💫💫
🧑🍳: حرف زیادی نزن! برو به کارت برس. این فضولیا به تو نیومده.
💠💠💠💠
🧑🍳نانوا فکر نمی کرد مردم به حرف امام جماعت گوش دهند.
🧑🍳نانوا اشتباه میکرد.
نانهای پخت صبح ماند.🫓🫓
🌀🌀🌀
پخت بعد از ظهر هم به آن اضافه شد.🫓🫓
🔶حتی یک مشتری هم به نانوایی نیامد.
روز بعد نیز وضعیت به همان صورت بود.نانها روی دستش ماند.🫓🫓
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
⚠️ نه تنها مردم از او نان نمی خریدند بلکه درکوچه و خیابان هم با #تنفر نگاهش میکردند.
💫💫💫💫💫
✳️ میدانست حق با #زن است یک ریال هم به شوهرش نداده بود.
🌕 باید مشکل را حل میکرد.
🌙آخر شب وقتی که دیگر رفت و آمدی در کوچه نبود خودش را به خانه ی #حاج_آقا_شرعی رساند.
💫💫💫💫
🔶 در که باز شد به دست و پای حاج آقا شرعی افتاد.
🔻🔻🔻
🧑🍳: غلط کردم! شیطون گولم زد. فکر کردم چون صاحب زمین از دنیا رفته دیگه کار تمومه.
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
👈دلم به آشناهام در #شهربانی و ادارات #دولتی خوش بود.
فکر این جا شو نکرده بودم.
👳♂: برو زن و بچههای #یتیمش را راضی کن و حق شان را بده تا مشکلت را حل کنم!
👨🍳: چشم حاج آقا! چشم!
✍و این است #مبارزه_نرم،
برای رساندن #حق به #حقدار،
✅چه نیکوست که مردم یکپارچه به سخنان #علمای خود گوش بدهند تا با این گونه #جنگهای_نرم بشود حقی را از ظالمی باز ستاند
سلام علیکم، عرض و احترام محضر همه دوستان،
شبتون حسینی، طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه حق ان شاءالله تعالی
🔷بسمه تعالی🔷
📚کنفرانس: تاریخ اسلام
✍محوریت: رویداد های ماه مبارک رمضان «۱۴رمضان شهادت مختار ثقفی»
🖊شاخص بحث: بازخوانی زندگانی مختار ثقفی
✍یکی از چهره هایی که در تاریخ اسلام
شدیداً مورد هجوم تبلیغاتی #دشمن قرار گرفته است #مختار_ثقفی هست//
🏴با توجه به اینکه امشب«۱۴رمضان» سالروز شهادت جناب #مختار_ثقفی هست،
کنفرانس امشب به ایشان اختصاص یافته است