چند وقت بود میخواستم يه دفتر بردارم و توش درمورد ِگروه های مختلف مثل ِحذب ِتوده و مجاهدین ِخلق و ساواک و... بنویسم ولی هردفعه پشت ِگوش مینداختم تا بالاخره به کمک ِدوست ِجدیدم "جاسوس بازی" شروعش کردم🌚.
جسم انسان دائما درحال تغییر است. از کودکی که میگذرد،بزرگ و بزرگ تر میشود و پا به کهنسالی که بگذارد،هر روز فرسوده تر خواهد شد. علت فرسودگی انسان نه گذر ِزمان است و نه فشار ِوظایف ِروز افسون. انسان بزرگ میشود چون باید آن کودکی در ابتدا بود را درون خود زنده نگه دارد.آن کودک نیاز به مکانی دارد تا به آن پناه ببرد و چه مکانی بهتر از خود ِجدیدش؟به همین ترتیب وقتی پا به سن میگذاریم،چندین نفر درون ما زندگی میکنند و همه چشم به ما دارند تا ببینند چه پایانی برای آرزوها و آرمان هایشان رغم خواهیم زد؛و انسان زیر ِبار ِاین وظیفه است که هر روز قد خم میکند و رد تازه ای روی چهره اش پدیدار می شود. آنگاه اگر[درآینه] دقیق تر به چهرهی چروکیدهی دخترِپیر نگاه کنی،کودکی و جوانی اش را میبینی که برایت دست تکان خواهند داد.
-زهرا.