‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️222 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 58 (قسمت پنجم) ‌‌ 🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. #الگوگیری_از_یوسف با چنين اوصاف اگر او نيستش درک آن مصداق بر ما نيستش همچو لطف حق كه بر ما جاری است آب و خاک و باد و مهرش ياری است ليک می‌بينيم ما اين خاک را چشم آلوده نبيند پاک را عالمی از بوی يوسف در نهان لاف يوسف می‌زنند اين روبهان هر چه زيبایی بود او را مثل ذكر او شيرين‌تر از قند و عسل ای بسا يوسف كه ما نشناختيم برد ما را آخر و ما باختيم پای درس يوسف اكنون مات شو دلق يوسف را بنه چون ذات شو خلق عالم را برادرخوانده باش همچو خورشيد فلک تابنده باش رخ متاب از نيش‌های بی شمار بلكه رخ گلگون كن از آن بی شمار دشمن تو گر تو را وارد شود آتش نمروديت بارد شود لب فرو بندی چو از آن ما مضی يا نكردی خشم ماضی را قضی جبرئيلت يار و مونس می‌شود جان پاكت خضر و يونس می‌شود گر تو را منكر شوند آن ناكسان مهر می‌ورزی به آنها با كسان سابق ايشان ادب را كم نكرد شادی امروز را هم غم نكرد رو كريمی كن چو يوسف ای عزيز تا شود آن چاه كنعانت لذيذ رو نگاه يوسفی را تيز كن خار غم را با محبت ريز كن ای بسا چاهی كه ماهت می‌كند صاحب ديوان آهت می‌كند ای بسا دوری كه نزديكت كند ای بسا خامی كه در ديگت كند هيچ گيرند و مقامت می‌دهند ديگران را با ندامت می‌دهند اين همه پستی بلندی های تو می‌شود چون جامه ديبای تو آسمان بر آسمان بالا شوی گاه با الاّ گهی با لا شوی ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir