eitaa logo
فکرعمیق | محمدمهدی‌شیرَوی‌خوزانی
1.8هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
18 فایل
سهم‌توازهستی‌همه‌هستی‌است‌وتونیزسهم‌همگان هستی،هستی‌ات‌رادریاب‌تاهستی‌ات‌رادریابندواین حق‌توست‌وتونیزحق‌دیگران‌هستی. فکرعمیق. آدرس‌های ما👈 https://zil.ink/shiravi_ir پاسخ به سوالات👈 ble.ir/join/NGMyZGI5OT ادمین کانال 👈 @Mmshiravi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️62 📖 سوره آیه 21 (قسمت ششم) ‌‌ 🍃وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۲۱﴾ ترجمه: آن مرد مصرى كه يوسف را خريد به همسرش گفت: جايگاهش را گرامى دار، اميد است [در امور زندگى] به ما سودى دهد، يا او را به فرزندى انتخاب كنيم. اين‌گونه يوسف را در سرزمين مصر جايگاه ويژه بخشيديم [تا زمينه فرمانروايى و حكومتش فراهم شود] و به او از تعبير خواب‌ها بياموزيم؛ و خدا بر كار خود مسلّط است، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند. يوسفش در دست و نفعش منتظر تشنه‌ای بر آب و آبش منتظر آب باشد تشنه‌ اين تشنگان چون حسين و ساقی لب تشنگان رفت بر دريای آب و ناز كرد هفت شهر عشق را پرواز كرد العطش از آب چون سقا شنيد دست زد بر آب و آوازش شنيد شرم دارم از رخت سقای من! من چو مرغ تشنه، تو عنقای من قله قاف تو مقصود من است مشک آبت علت بود من است گر دهی اذنم شوم طود عظيم بر خروشم بركنم قوم هضيم ما عصای موسوی را ديده‌ايم كی تو را كمتر ز موسی ديده‌ايم پای اسبت از عصا كمتر نبود يک نفس از جان او كمتر نبود ليک ما را اذن حق ياری نكرد بهر ياری شما جاری نكرد گر تو خواهی خار هم آبی شود برخروشد از زمين جاری شود تشنگی را تو ز پا انداختی بر ملائک ولوله انداختی كی عطش بر عشق مولا چير شد گوی ميدانش نه چون تو پير شد تشنگی رسوای دشت كربلاست تشنگی خود مبتلا بر ابتلاست تيغ تيز حق كشيده از نيام بهر قتل تشنگی كرده قيام تشنگی كی جرأت اظهار داشت با كدامين جمله‌ها اِشعار داشت تشنگی را حدس ما خالق شده كشتی حق كی بر اين قايق شده؟! غرق دريا تشنه كی گردد به آب جان دريا تشنه‌ كی گردد به آب كی بگنجد در دلی الاّ خدا باخدا شد ما سوا از او جدا عشق شاگردی كه تن عريان كند عشق پيرش ماسوا بريان كند ليک گر امكان اظهارش بدی دود از آهش، ماه تا ماهی شدی تشنگی شد عروةالوثقای حق كوه قاف و ديدن عنقای حق تشنه بود اما به ديدار خدا تشنه‌ حق كی شود از حق جدا تشنگی معراج اصحاب حسين ك دهد معراج بر آبی حسين همچو آدم كو نخورد و نی چشيد! ليک شيطان نعره از شادی كشيد ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir