هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
◻️19
📖 #تفسیر_معنوی
سوره #یوسف
آیه 8 (قسمت اول)
🍃 إذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿۸﴾
ترجمه: [ياد كن] هنگامى كه برادران گفتند: با اينكه ما گروهى نيرومنديم، يوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوبترند، و قطعاً پدرمان در اشتباه آشكارى است.
#نفس_آدمی
شعله چون سر زد حسد از سينهها
آب شد ايمان و رفت از سينهها
مجلس آرايی نمود ايشان بليس
ذكر حبّ يوسف و شيطان جليس
زور و تزوير از درون آراستی
شمس را با پف نيايد كاستی
هر كه بر خورشيد عالم پف كند
جان خود با آبريز همکفو كند
آن كه بيند جان خود در تيرهگی
تيره بيند انبيا از خيرهگی
هيچ كس جز ما درون ما نبود
يا خدا، يوسف، زليخا يا نبود
تيرگی يا نور دوزخ يا بهشت
يا ملایک، انبيا يا چار و هشت
موسی و فرعون، يا عيسی و خر
يا صفات مرده يا كوری و كر
هم صفات كفر و ايمان و كريم
هم يقين و هم سخاوت هم لئيم
هم شهيد و هم سعيد و هم شقی
جمله جان ماست طاغی يا تقی
الغرض خوردند چون شير دگر
لاجرم بر چلّهشان تير دگر
تيغ تير غيبت از بس تيز شد
جامه از تن، جان يوسف ريز شد
در گمان خويش آوردی چنين
گو پدر ما راست قدری چون جنين
صد گمان باطل و يک حق نبود
كاش نفس آدمی بر حق نبود
رو چو يوسف جان خود محبوب كن
جان خود با دست خود معيوب كن!
ليک راهی سخت و طاقت نيست آن
بلكه جانها را لياقت نيست آن
پای بر معراج نه بر بام رو
تا جهان گويی تو را بر كام رو!
رو تعالی جو مرا پائين نيار
كان سزاوار نه ما هستی نه يار
چيست در يوسف، پدر را مست كرد
گر به چنگ آری، تو را زان دست كرد
بوالعجب در خويش ديدند نيست را
«عُصْبه» يعنی آنچه پيدا نيست را
رنگ يوسف را ندارد هيچ كس
كی بُدی اين پختگی را هيچ گس
جمع گس را پخته كی داند كسی
طعم و بوی پخته كی دارد گسی
ميوههای خام در بيخ شجر
میخورند از سينه خاک و حجر
جان یوسف پخته شد در کودکی
مانده جان دیگران در کودکی
ادامه دارد...
✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی
🆔 @shiravi_tafsir
🆔 @shiravi_ir