هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
◻️56
📖 #تفسیر_معنوی
سوره #یوسف
آیه 20
🍃 وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُواْ فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ ﴿۲۰﴾
ترجمه: و او را به بهايى ناچيز يعنى درهمى چند فروختند و نسبت به او بىرغبت بودند.
#پند_حق
گر ببينی يوسفی بفروختند
يا كه حلقش از حسادت دوختند
گر ببينی چون به چاه انداختند
يا چسان بر روح و جانش تاختند
گر گزيدی لب، به ظهر كف زدی
يا كه طاقت رفت از ديو و ددی
گر بسوزد دل به حال يوسفی
يا كه باطل بينی و جز او كفی
خون بگریی گر به حال زار او
يا كنی اعجاب از اسرار او
تو مگر يوسف به زر نفروختی
زر نه، بر كاه و علف نفروختی
تو مگر در چاه شهوت نيستی
تو همانی كو دغل را بيستی!
كور خود گشتی به ديگر دوختی
بلكه صد يوسف به آتش سوختی
گر زند سنجاق بر پايت كسی
میزنی فرياد واويلا بسی
ليک حلق يوسفان پاره كنی
تا كه آب و نان خود چاره كنی
الغرض زآن قصه جانش نوش كن
پند بَخْسٌ مِنْ دَراهِم گوش كن
گرم بازارفروش و در صفند
يوسفان و يوسفانی در رهند
ني بخر تو يوسف و نی كن شرا
نی بِكن مر پوست نی وزنش طلا
می فروشی يوسف از بی رغبتی
غافل از كيد خدا و نقمتی
اي كه در سر پروری ملک جهان
شد عزيز مصر در جوفت نهان
ای كه انزال ملائک طالبی
منزل روحالقدس را قالبی
ای كه خواهی پردهها را بردری
هم برون آیی تو از جوف خری
يوسف اكنون مانده در چاه تنت
هم به چاه غفلت و ما و منت
تازيانه میزند حق باشروه
هم وعيد سخت با بخسٌ دراه
ای كه مینالی تو از بود و نبود
هم شدی گرگ و عزيزت را ربود
آنچه بتوانی كه معدودش كنی
يا شود چون هيزمی دودش كنی
بل هزاران بر هزاران گر شدی
نزد حق بخس دراهم مرشدی
كی تو را قيمت توان معدود كرد
كی توان زين اشتروها سود كرد
گفت مولا ليس لِلأبدانكم
مر بهایی جز بهشت از دائكم
آنكه بفروشد تنی جز بر بهشت
باطل كف را خريد و حق بهشت
زهد اين جا تحت تحت تحتها
آنكه شد زاهد گذارد بخت، ها
حرص جان آورده بر حلقومشان
زهد كرده غيرت مردی نشان!
✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی
🆔 @shiravi_tafsir
🆔 @shiravi_ir