eitaa logo
فکرعمیق|محمدمهدی‌شیرَوی‌خوزانی
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
26 فایل
سهم‌توازهستی‌همه‌هستی‌است‌وتونیزسهم‌همگان هستی،هستی‌ات‌رادریاب‌تاهستی‌ات‌رادریابندواین حق‌توست‌وتونیزحق‌دیگران‌هستی. فکرعمیق. آدرس‌های ما👈 https://zil.ink/shiravi_ir پاسخ به سوالات👈 ble.ir/join/NGMyZGI5OT ادمین کانال 👈 @Mmshiravi
مشاهده در ایتا
دانلود
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ قُدْرَتِکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی اسْتَطَلْتَ بِها عَلی کُلِّشَیْءٍ وَکُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ کُلِّها خدایا از تو خواهم به حق آن قدرتت که احاطه پیدا کردی بدان بر هرچیز گرچه تمام مراتب قدرتت چنین است خدایا از تو خواهم به همه‌ب مراتب قدرتت. ✍🏻 شرط اولیه‌ی قدرت داشتن یعنی اشراف یعنی آگاهی یعنی حضور یعنی درک یعنی حس یعنی وجود یعنی در کنار ذره‌ذره و بلکه در میان ذره‌ذره در نهایت دقت و مراقبت و همراهی کردن و همه‌ی نیازها را برطرف نمودن، که اگر غیر از این باشد دیگر قادر نخواهد بود. حال اگر این قدرت به‌گونه‌ای باشد که احاطه و سلطه بر هر چیزی به حساب آید در این صورت قدرت همه‌کاره بودن را نیز با خود به همراه دارد اگر نگویم همه چیز بودن را به دنبال خود یدک می‌کشد. پس چنین قدرتی را لازم و بلکه واجب است فقط و فقط از او مسئلت کنیم و هر درخواستی را به او معلق بنماییم و سِرّ آن این است که همه‌ی اجزا و اقسام و انواع قدرت را محیط بر هر چیز به حساب می‌آوریم یعنی از ریزترین ریزها تا بزرگ‌ترین بزرگ‌ها یکسان دیده می‌شوند. و از آن‌جا که انسجامی در قالب وحدت نیازمند است تا چنین حقیقتی محقق شود بنابراین مسئلت از گوشه‌ای از قدرت مسئلت از همه‌ی قدرت محسوب می‌گردد. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِعِلْمِکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق نافذترین مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است خدایا از تو خواهم به تمام مراتب دانشت. ✍🏻 نفوذ علم به حسب توسعه‌ی عالِم بسیاربسیار متفاوت و متنوع است تا آن‌جا که اتحاد بین علم و عالم و معلوم برای فرایند آگاهی از اوجب واجبات است. یعنی نمی‌توان بدون اشراف بر معلوم عالِم را متصف به علم کرد انسان هرگز نمی‌تواند به غیر علم حق تمسک بجوید و یا از آن استمداد بطلبد چه این‌که نفوذ دانش حق در طول و عرض و عمق هستی گسترده و یکسان خواهد بود بنابراین مسئلت از خداوند و توسل و توجه و توکل به دانش باری‌تعالی یعنی توجه و توکل به حقایقی که به‌غایت معلوم است. یعنی خداوند را به معلوم می‌خوانیم نه به علم و نه به عالِم که از مظاهر این علم حقیقت مسئلت‌کننده است. در واقع این معلوم است که مسئلت می‌کند از معلوم و این حقیقت بیانگر این است که انسان با حقیقت نامتناهی خود خداوند تبارک‌وتعالی را می‌خواند که در این خواندن تفاوتی بین علم و عالم و معلوم نخواهد بود چون همه چیز ابتدا معلوم است و بعد هر چیز دیگر. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ وَکُلُّ قَوْلِکَ رَضِیُّ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق پسندیده‌ترین سخنانت با این‌که همه‌ی سخنانت پسندیده است. خدایا از تو خواهم به حق همه‌ی سخنانت. ✍🏻 به خودی خود معلوم است که قول خداوند همان فعل اوست و فعل خداوند یا لباس تکوین می‌پوشد و یا در مقام تشریع به منصه‌ی ظهور می‌رسد. انسان در سلوک الی الله به اولین چیزی که نیاز دارد قول خدای متعال است و این قول بنابر آن‌چه که نشان از اتصال به حق تبارک‌وتعالی می‌باشد حتی با واسطه‌ی انسان کامل آدمی را به رنگ‌وبوی حق و هم‌چنین واسطه‌ی این فیض در تشریع ملبس می‌کند. و باز معلوم است که سالک موظف است که مناسب‌ترین قول به حال خویش را دریابد و بهترین وجه قول را در مقام عمل لباس جلوه بپوشاند و حق را در حیات مُلکی خود متجلی کند اگرچه همه‌ی قول حق به‌لحاظ تفاوت حالات سالک یا سالکان در مقام عالی که همان مورد پسند باشد قرار دارند. بنابراین در این‌جا این انسان است که مسئلت حقیقی دارد یعنی همه‌ی وجود او تشنه‌ی این فیض قول است که از حق تبارک‌وتعالی به واسطه‌ی وجود مقدس رسول‌الله به دست او برسد. و از آن‌جا که انسجام غیر قابل وصف بین اقوال الهی موجود بوده و هست بنابراین سالک الی الله با همه‌ی وجود به همه‌ی قول حق چنگ زده است تا خود را به آن حقیقت مطلق نزدیک نماید و این حرکت برای ابد در مسیر سلوک الی الله وجود خواهد داشت. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ مَسائِلِکَ بِاَحَبِّها اِلَیْکَ وَکُلُّ مَسائِلِکَ اِلَیْکَ حَبیبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِمَسائِلِکَ کُلِّها خدایا از تو خواهم به حق محبوبترین خواسته‌هایت پیش تو گرچه همه‌ی خواسته‌هایت پیش تو محبوب است. خدایا از تو خواهم به حق همه‌ی خواسته‌هایت. ✍🏻از آن‌جا که باید آن‌چه که در مسیر تکامل انسان قرار می‌گیرد بالاخص آن‌چه که در سلوک الی الله به کار گرفته می‌شود قدری غیر قابل تعریف داشته باشد در این فراز از دعا به ارزش و اهمیت و عظمت مسئله‌ی سؤال کردن پرداخته شده است. یعنی به خودی خود سؤال نمودن و درخواست کردن به‌لحاظ این‌که حکایت از رابطه‌ی یک فقیر با یک ثروتمند می‌باشد لذا اصل سؤال از چنان ارزشی برخوردار است که به خودی خود چنان حرمتی پیدا می‌کند که می‌توان آن را دستمایه و بلکه بهانه‌ی گفتگوی با خدا قرار داد و همین مقدار بها و ارزش برای این دعای شریف بسیاربسیار ارزشمند و موجب افتخار است. حال به‌لحاظ تفاوت در سؤال‌ها واضح است که باید خداوند را به بهترین سؤال‌ها خواند. همین مقدار که خداوند عنایت ویژه به بعضی از مسئلت‌ها دارد ما ترغیب شده‌ایم به این‌‌ که بهترین مسئلت‌ها را داشته باشیم. نشانه این است که آدمی هرگونه توجهی داشته باشد هرگونه ارتباطی به هرگونه اشتغالی می‌تواند مبدأ یک جریان ویژه زندگی قرار بگیرد. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ وَکُلُّ شَرَفِکَ شَریفٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق شریف‌ترین مراتب شرفت با این‌که تمام مراتب آن شریف است. خدایا از تو خواهم به همه‌ی مراتب شرفت. ✍🏻 شرف و شریف و شرافت در مقابل هرگونه نقص و زشتی و پلشتی و نامطلوبی شناخته می‌شود از آن‌جا که شرافت هم هم‌چون بقیه‌ی نام‌ها و دارایی‌های خداوند به‌گونه‌ای می‌باشد که از تفاوت معناداری در نظام هستی خبر می‌دهد به‌طور طبیعی میل و رغبت آدمی به سمت شرافتی است که عیب و نقصی و کدورتی در آن یافت نشود و چنان‌چه بخواهد از شرافت مسئلت داشته باشد یعنی توجه و توسل به حقیقتی پیدا می‌کند که شرافت آن را درک کرده باشد. در حقیقت انسان هنگامی که توجه به نامی از نام‌های خداوند پیدا می‌کند در همان لحظه‌‌ی اول حقیقت جان او آن‌چه که باید بگیرد خواهد گرفت و همان توجه ابتدایی به اصطلاح کار را تمام خواهد کرد اما بقیه‌ی تمرکز و توجه انسان از باب ادب حضور به حساب می‌آید. و اما در مسیر سلوک نامتناهی الی الله آدمی بالاخره گذرش به همه‌ی اقسام شرافت الهی خواهد افتاد و از این جهت آن مسئلت حقیقی که در عمق حیات بشر بوده و هست و خواهد بود رخ می‌نمایاند و آدمی را در اعماق این فراز از دعا فرو می‌برد که مسئلت دارد از شرف خداوند به تمامه و این سِرّ حیات ابدی و نیاز نامتناهی انسان در این سلوک همیشگی می‌باشد. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ بِاَدْوَمِهِ وَکُلُّ سُلطانِکَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق ابدی‌ترین مراتب سلطنت گرچه تمام مراتب سلطنتت جاویدان است. خدایا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت. ✍🏻 با تعبیر مسئلت از سلطه و سلطنت خداوند به‌خوبی دریافت می‌شود که آدمی بالاخره باید بتواند روزی و روزگاری و حیاتی چگونگی سلطنت خداوند را بر خود و بر دیگران دریابد. البته سلطه و سلطنت در هر مقامی و در هر منزلی و در هر نشئه‌ای به‌گونه‌ای بوده و هست و خواهد بود. در حیات پیش از این به‌گونه‌ای بوده است، در حیات برزخ قبل از ماده به‌گونه‌ای بوده است و در دنیا به‌گونه‌ای و در برزخ و قیامت هم به نوع دیگری ظهور خواهد کرد. همه‌ی مراتب سلطنت خداوند در ظاهر و باطن همیشه بوده و هست و خواهد بود اما درک آن به تدریج برای انسان واقع خواهد شد و از این‌جا به‌خوبی معلوم می‌شود که ذات خداوند متعال سلطنت او هم‌چنان که بر کل نظام هستی ثابت است بر ذره‌ذره‌ی نظام هستی نیز ثابت و معین است. اگرچه ممکن است زیر چتر انسان کامل در دنیا و برزخ و قیامت ظهوری ویژه داشته باشد. اما این‌که سلطنت خداوند دائم است بدان جهت است که چیزی معنا ندارد که در نظام هستی معدوم گردد بلکه از چیزی به چیز دیگر تبدیل خواهد شد و در این تبدیل تنها چیزی که ثابت است سلطنت خداوند متعال است که به‌خوبی دریافت می‌گردد که درک چنین سلطنتی برای خوبان بالاترین مژده و بشارت و برای کافران و معاندان سخت‌ترین کیفر و عذاب خواهد بود چه این‌که شرم از حضرت حق به قدری طاقت‌فرسا خواهد بود که با هیچ عذابی مقایسه نتوان کرد و آن شرم از حضور است. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِمُلْکِکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق گرانمایه‌ترین مراتب فرمانروایی‌ات گرچه تمام مراتب فرمانروایی‌ات گرانمایه است. خدایا از تو خواهم به همه‌ی مراتب فرمانروایی‌ات. ✍🏻 ملک چه به معنای مملکت باشد و چه به معنای مالکیت تفاوت چندانی در نوع مسئلت انسان ندارد گرچه به معنای هر کدام که باشد به خودی خود مورد دیگر را شامل خواهد بود مملکت مالک دارد و مالک مملکت خواهد داشت. آن‌چه که مهم است این است که انسان باید بر یک حقیقتی توجه بنماید و از روی نوعی از استیصال از خدای متعال درخواست بنماید که فرصتی به او عنایت کند. با توجه کردن به صاحب ملک و ملکوت و مملکت، خداوند را به فاخرترین ملکیت و مالکیت می‌خوانیم که به حسب مورد ما را نیز در ردیف صاحبان ملک و ملکوت قرار دهد و به گونه‌ای در مسیر سلوک به سیر خود ادامه دهیم که بتوانیم از همه‌ی زوایای وجودی خود به همه‌ی ظرفیت وجودی خود دسترسی پیدا کنیم. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِاَعْلاهُ وَکُلُّ عُلُوِّکَ عالٍ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به والاترین مقام بلندت گرچه همه‌ی مراتب آن والاست خدایا از تو خواهم به همه‌ی مراتب بلندی‌ات. ✍🏻 علو و برتری با مراتب غیر توصیف از آن خداوند است و این مطلب یعنی خدای متعال علو و برتری او همه را در بر گرفته است و از این لحاظ کسی امکان ادعای خاصی نخواهد داشت. این مطلب به این لحاظ است که آدمی اگرچه برتری‌جویی در خمیر مایه‌ی او نهفته است اما هم‌چون قطره‌ای که در دریا در اندیشه‌ی درک مقام برتری باشد فقط و فقط در استهلاک در دریا می‌تواند به آن منزلت و جایگاه تقرب یابد. آدمی نیز علو و برتری او در ذات پاک خدای متعال مستهلک است و این سخن یعنی آدمی هم می‌تواند نهایت علو و برتری را بطلبد و هم به همه‌ی آن متصف و بلکه در همه‌ی آن غرق است و هم چیزی برای خود نخواهد داشت و این همان حقیقتی است که انسان به دنبال آن است که برای حقیقت خود ثابت کند که از هرچه گمان رود برتر خواهد بود اگرچه این همه را در مقام مخلوقیت از آن خود نموده است. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ وَکُلُّ مَنِّکَ قَدیمٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ خدایا از تو خواهم به حق قدیم‌ترین نعمتت گرچه همه‌ی نعمت‌هایت قدیم است. خدایا از تو خواهم به حق نعمت‌هایت ✍🏻 منت هرچه باشد از نوع افاضه است و معلوم است که نسبت به درک بشر هم آن‌چه که باید افاضه را دریافت کند و هم آن‌چه که افاضه است حدوثی بر آن نمی‌توان یافت. بنابراین بحث حدوث و قدم در این‌جا راه ندارد بلکه تا آن‌جا که انسان بتواند بفهمد حدوث و قدم بحثی زائد و بلکه ‌پایه و اساس نمی‌تواند باشد. اما آن‌چه که در این فقره‌ی از دعا گفته شده است که منت خدا قدیم است از آن جهت است که حدوث هرچه که باشد قدمت را به خودی خود خواهد داشت. بشر هم‌چنان که قدیم را نمی‌تواند بفهمد حدوث را نیز نمی‌تواند درک کند بنابراین اگر بنا باشد که بین این دو واژه یکی را طرح کنند به‌طور حتم قدیم را برمی‌گزیند و این‌گونه است که منت خدا قدیم خواهد شد اگرچه در نگاه کلان به هستی از جدیدترین افاضه‌های خداوند همین منت است. و اما مسئلت از من خداوند به این است که آدمی هرجا و به هرگونه که در مقام مسئلت قرار بگیرد جز این‌که از آن‌چه که خدای متعال افاضه کرده است استفاده کند و باز مسئلت نماید راهی نخواهد داشت و از این جهت از من خدای تعالی به طور مطلق مسئلت می‌شود و این به حقیقت نزدیک است. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ آیاتِکَ بِاَکْرَمِها وَکُلُّ آیاتِکَ کَریمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِآیاتِکَ کُلِّها خدایا از تو خواهم به حق گرامی‌ترین آیاتت گرچه همه‌ی آیات تو گرامی است خدایا از تو خواهم به حق همه‌ی آیاتت. ✍🏻 از مجموعه‌ی دعای شریف سحر و بلکه از مجموعه‌ی دعاهای ماثوره از اهل بیت علیهم‌السلام و بلکه از مجموعه‌ی آیات قرآن کریم چنین استنباط می‌شود که نه‌تنها هرچه که در پهنای نظام هستی وجود داشته باشد در ردیف آیات الهی می‌باشد بلکه هر کدام به‌لحاظ جایگاه مخصوصی که در تحقق آن حقیقت مطلق داشته و دارند از بهترین آیات الهی به حساب می‌آیند. اما از آن‌جا که آیات خداوند به خودی خود دارای تقدم و تأخر رتبی هستند از این جهت آیه‌ای که بیش‌تر مورد تکریم قرار می‌گیرد مورد نظر این دعای شریف است و البته در جای خود معلوم است که غرض از آیه آن هم آیه‌ای که از کرامت ویژه‌ای برخوردار باشد جز انسان کامل یافت نخواهد شد. بنابراین خدای متعال در این فقره از دعا نیز وجود مقدس انسان کامل را مورد عنایت و لطف خاص قرار داده است البته در جای خود معلوم است که واژه‌ی کریم و کرامت هیچگونه معادل فارسی نخواهد داشت. بنابراین امکان معنا کردن آن با یک کلمه امکان‌پذیر نیست. بنابراین آنچه که شنونده یا خواننده از معنی کرامت در ذهن شریف خود ترسیم کند از معنا از معنای بلند کرامت می‌باشد اما نمی‌توان گفت که کرامت یعنی این. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَها خدایا از تو خواهم بدان‌چه در آنی از شأن و مقام و بزرگی و از تو خواهم به هر شأن و مقامی جدا و به هر بزرگی جداگانه. ✍🏻 اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ... حقیقت شأن خدای متعال در هر عالمی به‌گونه‌ای متجلی خواهد شد و این همان معنای کل یوم هو فی شأن می‌باشد که البته در جای خود معلوم است که به‌لحاظ ازلی و ابدی بودن ذات باری‌تعالی و هم‌چنین بی‌نهایت بودن طول و عرض و عمق عالم وجود معنی این کلام عبارت است از این‌که حق تبارک‌وتعالی به‌لحاظ نگاه جزئی بنده در هر لحظه در شأنی قرار دارد. اگرچه به واقع شأنی که نسبت به خداوند می‌توان انتظار داشت این است که آن ذات مقدس در هر آن در شأنی است که در محدوده‌ی ازلیت و ابدیت قابل بیان و قابل تصور است! یعنی حقیقت و عمق شأن عبارت است از همه‌ی هستی در طول و عرض و عمق. بنابراین معنای مسئلت انسان این است که در همان آن مسئلت، به شأن همان لحظه که همه‌ی هستی را یک‌جا در بر گرفته است صورت می‌گیرد و این عالی‌ترین مسئلتی است که می‌تواند برای انسان متصور و کارساز قطعی باشد. ادامه دارد... l عضو شوید 👇 @shiravi_ir
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَها خدایا از تو خواهم بدان‌چه در آنی از شأن و مقام و بزرگی و از تو خواهم به هر شأن و مقامی جدا و به هر بزرگی جداگانه. ✍🏻 از آن‌جا که همه‌ی شئون هستی در همه‌ی شئون انسان نقش‌آفرینی می‌نماید و هم‌چنان معلوم نیست که بار انسان به واسطه‌ی کدام شأنی از شئون ذرات عالم بسته می‌شود و آدمی در مسیر تکامل از آن شأن بارور می‌گردد از این لحاظ درخواست خود را به کل شأن وحده مزین می‌نماییم، یعنی می‌شود گفت که به هر مقدار که شأن کلی خداوند در رزق و روزی انسان و بلکه در همه‌ی شئونات انسان نقش آفرینی می‌کند شئون فرعی و ذره‌های عالم وجود هم‌چنان نقش خود را ایفا می‌کنند که نمی‌توان نقش آن‌ها را نادیده گرفت بلکه به عنوان نوک پیکان عمل انسان لحظه به لحظه در حال ابراز وجود و آفرینش نقش خود هستند. بنابراین به همان مقدار از اهمیت برخوردار می‌باشند. والله اعلم. l عضو شوید 👇 @shiravi_ir