شیرینترازعسل ذکرحسین ع
#مهدویت 🍃
▫️شاد بود و خندان...
خوشحال از مژده ای که تازه شنیده بود.
پرسیدند: بانی برق لبخندتان چیست؟!
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«روز و شبی نیست، مگر اینکه هدیه هایی دارم، از جانب پروردگار. امروز اما، هدیه ای بی نظیر نصیبم شد.
جبرییل آمد...با سلام حضرت حق و این مژده که:
یا محمد! خدایت برگزیده از بنی هاشم، هفت تن را...
کسی به مقام آنان نمی رسد، نه در گذشته، و نه در آینده.
تو، اولین آن هفت تنی و سید انبیا... سپس برادرت، علی بن ابیطالب، سید اوصیاء ، آنگاه حسن و حسین؛ سپس جعفر طیار و حمزه سید الشهدا...
👈آخرین آنها #قائم است؛ مردی از نسل #حسین...
او جلو می ایستد و عیسی در پشت سر...
او قامت می بندد و عیسی اقتدا می کند...
روزی که بازگشته باشد به زمین، به اذن و فرمان پروردگار»
📚 کافی، جلد8، ص49.
#موعود_ادیان
#داستانک_مهدوی
#پیامبر_اکرمصلیاللهعلیهوآله
eitaa.com/yarooghaye
▪️همسرش را جواب کرده بودند، همه، حتی حاذق ترین پزشک ها.
باید برمی گشتند اصفهان.
قصدش را فقط با یک آشنا در میان گذاشت.
مخفیانه عازم جمکران شد.
قامت بست برای نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها.
ذکرهای سجده را می گفت و اشک می ریخت:
پانصد و ده مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی!
بانوی دو عالم را قسم داد به همسر و فرزندان مطهرش.
ملتمسانه گفت: طاقت ندارم خانم! مرگ همسر و یتیمی کودکانم را.
بعد از نماز، متوسل شد به صاحب مسجد جمکران.
عهد بست که بست نشین باشد، تا شفای کامل همسرش.
نه آبی بنوشد و نه غذایی بخورد.
شبی را همانجا ماند.
صبح فردا، همان آشنای با خبر کنارش بود، با خبری خوش. با مژده ی شفا.
همسرش خواب دیده بود، خواب چند بانوی گرامی.
فرموده بودند: شفایت را گرفته ایم!
رؤیای زن حقیقت داشت.
با پای خودش آمده بود جمکران،
بیمار جواب کرده ی دیروز آمده بود برای عرض تشکر، از حضرت زهرا و حضرت صاحب الزمان (سلام الله علیهما).
📚خاطرات زهرایی، ص139.
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
eitaa.com/yarooghaye