🦋 یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانهوار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم 🦋
#رهی_معیری
🕊👇👇👇👇🕊
https://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
مرغِ شب با سایه مهتاب
اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با
سایۀ زلفِ خیالانگیزِ او ...
#رهی_معیری
🕊 @shirintarinzekr 🕊