#شب_نهم
#حدیث_عاشقی 🖤
«قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ»
روزی که شمر برایش امان نامه آورد فرمود «دستت بریده باد! چه بد امانیست این که آوردی، ای دشمن خدا! آیا میگویی برادر و سرور خود حسین فاطمه را رها کنیم و با لعینان و لعین زادگان درآییم؟ ما را امان خدا بهتر است» اصلا وقتی حسین امن من است مرا چه به امان نامه؟
آری... «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ». قلبش سرشار از ایمان به حسین و خدای اوست.
و بعد « أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هٰذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها» که دنیا و درجاتش او را بی رغبت کرده بود
رو به حسین کرد و فرمود: «ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ» سینه ام سنگین شده حسین جان، از دنیا خستهام.
«فَشَرَطُوا لَكَ ذٰلِكَ ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ» پس برایش شرطی نهاده شد و او نیز به شرطش وفا کرد.
مولایشبه او رو کرد و فرمود « لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ» با تمام جنگآوری و رشادتی که داری دست به شمشیر نبر و آب بیاور .
«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» و اوست کسی که فرمان میبرد از انچه خدا امر کرده، پیش میرود تا به سرمنزلهی عهد خود برسد.
عباس به شریعه رسید.
«الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ و إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» آن ها که به عهدشان وفا میکنند و متذکر میشوند، آنها صاحبان خردند.
پس عباس؛ أُولُو الْأَلْبَابِ دشت کربلا دست به زیر آب برد «فذکّر عطش الحسین» و در گوشآن زمزمه کرد: حسین مولایم تشنه است.
آب تمنا میکرد و عباس «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍحَيٍّ» را در سرش تفسیر میکرد؛ مولایم، آب؛ همان نعمت حقیقی، سرمنشاءحیات؛ در خیامْ ایستاده به انتظار .
پس زیر لب «یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت أن تکونی» میگوید که ای من! تو را چه کارْ به دنیای بی حسین؟... نیست باش بدون او.
او نباشد «إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ؟».
آب بر زمین فرو رود چنانکه همه محروم باشند از حیات و نعمت. کیست که دوباره او را هویدا کند؟و قابل دسترس؟
عباس درک کرده بود نبودنِ امام چگونه دنیایی است؛ دنیایی بدون آب! بدون حیات.
ما نیز بدون آبیم در غیاب مولایمان مهدی-ارواحنا فداه-😔
«أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ؟»
آیا به او فکر میکنیم؟
🖤 @shirintarinzekr 🖤
#چند_خطی
#برایتان . . .
گاهی یک گوشه مینشینم
کز می کنم و برای شما روضه می خوانم
روضه های تنهایی هایتان را . . .
تنهایی در زیر بارانِ نگاه مضطرب بچه های تشنه
و یک دنیا سوالهای بی جوابشان
دستهای کوچکی که از تشنگی به لرزه افتاده بود و ترس از پاسخی که میخواهید در جواب اینهمه سوالشان بدهید..
نگاهها همه به سمتتان بود وقتی برگشتید
و شما فقط بدون مقدمه
#عمودِ_خیمه_اش را پایین آوردید!
برای بُکاء شدیدتان
و کمر خم شده تان میشود هزارها بار جان سپرد اربابِ غریب...😭😭😭😭
#شبِ_نهم
#دخیلِ_دستهایِ_برادرتان
#بسم_الله
🍀کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
🍀@shirintarinzekr 🍀