eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
11هزار ویدیو
110 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد 🔻ارتباط با مدیر کانال🔻 ▶️ @roghayehbanoo◀️ کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴تشنگان کربلا۲🌴: ☘️ سلام بر ابراهیم ☘️ 💥قسمت یازدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. 🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ٭٭٭ 🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. 🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! 🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند. ٭٭٭ 🔸در باشگاه بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند! 🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت. 🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد! بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما مييايم تا ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟! 🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه . اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين. ٭٭٭ 🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! 🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. 🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: 🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. 🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي و نمازخوان که محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🌹 @yarooghaye🌹
✍آیت الله حسن زاده : به حرف درآمدن زوداست اما خیلی مشکل است وخیلی ریاضت میخواهد... وچقدرکشیک کشیدن میخواهد تا سکوت اختیار شود... @yarooghaye
📢چگونه بفهمیم که روزه‌هایمان مورد قبول درگاه الهی واقع شده است؟ ✍شهید مطهری پس اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم و میتوانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. 📚آزادی معنوی، ص: ۵۰ و ۵۱ @yarooghaye
🔹امام صادق عليه السّلام می فرمایند: یک شیعه باید هر صبح و شب منتظر امام زمانش باشد. این به این معنا نیست که فقط بگوییم "یاصاحب الزمان" و "اللهم عجل لولیک الفرج"!!! 🔸مقام منتظر، مقام عظیم و بزرگی است که در پنج آیه قرآن خدای تعالی می فرماید: «انتظروا انی معکم من المنتظرین». منتظر باشید، منهم با شما منتظرم. روایات می فرمایند: منتظرین امام زمان ارواحنافداه بهترین خلق خدا هستند. و مانند هزار شهید از شهدای بدر و احد اجر دارند. 🔹یک منتظر واقعی که اینهمه مقام دارد چه کسی است؟ کسی که اهل جهاد با باشد. کسی که در جهت یاری امام زمان ارواحنافداه قدم بر میدارد. نمی نشیند دست روی دست بگذارد. اولین قدم برای یاری امام زمان ارواحنافداه این است که انسان درونش را پاک بکند. ✍استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی @yarooghaye
💌 شیخی از شاگردش پرسید: چند وقت است ڪه در ملازمت من هستی؟ شاگرد جواب داد: حدودا سی و سه سال. شیخ گفت: در این مدت از من چه آموختی؟ شاگرد: هشت مسئله. شیخ گفت: إنا لله وإنا إلیه راجعون! مدت زیادی از عمر من با تو گذشت و فقط هشت چیز از من آموختی‌!؟ شاگرد: ای استاد، نمی خواهم دروغ بگویم و فقط همین هشت مسئله را آموخته ام. استاد: پس بگو تا بشنوم. 👈شاگرد: 💌اول به خلق نگریستم دیدم هر ڪس محبوبی را دوست دارد و هنگامی ڪه به قبر رفت محبوبش او را ترڪ نمود. 👌پـــــس نیڪی ها را محبوب خود قرار دادم تا در هنگام ورودم به قبر همراه من باشد. 💌دوم به ڪلام اندیشیدم؛ ۩ " وأما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی/ فإن الجنة هی المأوی": و اما ڪسی ڪه از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت، بی گمان بهشت جایگاه اوست. نازعات: ۴۰ ۩ 👌پـــــس با خویش به پیڪار برخاستم تا این ڪه بر طاعت خدا ثابت گشتم. 💌سوم به این مردم نگاه ڪردم و دیدم هر ڪس شئ گران بهایی همراه خویش دارد و با جانش از آن محافظت می ڪند پس قول خداوند را به یاد آوردم : ۩ " ما عندڪم ینفذ و ما عند الله باق ". آنچه پیش شماست، تمام می شود و آنچه پیش خداست، پایدار است. نحل:۹۶۩ 👌پـــــس هر گاه شیء گران بهایی به دست آودم، آن را به پیشگاه خدا تقدیم ڪردم تا خدا حافظ آن باشد. 💌چهارم خلق را مشاهده ڪردم و دیدم هر ڪس به مال و نسب و مقامش افتخار می ڪند. سپس این آیه را خواندم : ۩ " إن أکرمکم عند الله أتقاکم ". در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. حجرات:۱۳ ۩ 👌پـــــس به خویش افزودم تا این ڪه نزد خدا ارجمند باشم. 💌پنجم خلق را دیدم ڪه هر ڪس طعنه به دیگری می زند و همدیگر را لعن و نفرین می ڪنند. و ریشه ی همه ی این ها است سپس قول خداوند را تلاوت ڪردم: ۩نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا ". ما [وسایل] معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم ڪرده ایم. زخرف:۳۲ ۩ 👌پـــــس را ترڪ ڪردم و از مردم پرهیز ڪردم و دانستم روزی و فضل به دست خداست و بدان راضـــــی گشتم. 💌ششم خلق را دیدم ڪه با یکدیگر دشمنی دارند و بر همدیگر ظلم روا می دارند و به جنگ با یڪدیگر می پردازند. آن گاه این فرمایش خدا را خواندم ۩" إن الشیطان لڪم عدو فاتخذوه عدوا ". همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن گیرید. فاطر:۶۩ 👌پـــــس دشمنی با مردم را ڪنار گذاشتم و به دشمنی با شیطان پرداختم 💌هفتم به مخلوقات نگریستم پس دیدم هر ڪدام در طلب روزی به هر دری می زند و گاه دست به مال حرام نیز می زند و خود را ذلیل نموده اند. و خداوند فرموده : ۩" وما من دابة فی الأرض إلا علی الله رزقها ". و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر [این ڪه] روزی اش بر عهده ی خداست. هود:۶ ۩ 👌پـــــس دانستم من نیز یڪی از این جنبنده هایم و بدانچه ڪه خداوند برای من مقرر ڪرده است، راضی گشتم. 💌هشتم خلق را دیدم ڪه هر ڪدام بر مخلوقی مانند خودشان می ڪنند؛ این به مال و دیگری نان و دگران به صحت و مقام.... و باز این قول خداوند را خواندم: ۩ " ومن یتوڪل علی الله فهو حسبه ". و هر ڪس بر خدا توڪل ڪند، او برای وی بس است. طلاق:۳ ۩ 👌پـــــس توڪل بر مخلوقات را ڪنار گذاشتم و بر به خدا همت گماشتم.... @yarooghaye
📢چگونه بفهمیم که روزه‌هایمان مورد قبول درگاه الهی واقع شده است؟ ✍شهید مطهری پس اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم و میتوانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. 📚آزادی معنوی، ص: ۵۰ و ۵۱ @yarooghaye
﷽❣ ❣﷽ آلودگی هواکه سهل است...! آلودگی نیز ازحد هشدار🚨گذشته هایمان به شماره افتاده! سالهاست زندگی مان تعطیل رسمیست...!🚫 هوای باریدن🌧نداری ⁉️ 💛@shirintarinzekr 💛