“و تقّلای عطش باقی ماند”
روضهخوان از سقّایی عباس شروع کرد
«وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای»
ای امید کودکان…
«خوش به حال لب اصغر که تو سقّا شدهای»
ای آرامش گریههای اصغر…
نه
یادم آمد اصغر آرام نشد…😭
امید کودکان نا امید شد…😭
ادامه شعر روضهخوان تصدیق میکرد افکارم را
«به سجود آمدهای یا که عمودت زدهاند؟
یا خجالت زدهای؟ وه! که چه زیبا شدهای»😭 😭 😭
#نهممحرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
#محرم
🖤@shirintarinzekr 🖤