eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
129 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
10.3هزار ویدیو
145 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دوست بیا به هم اهانت نکنیم ما بی خردیم اگر رعایت نکنیم تا آخر عمر باخود عهدی بندیم درمورد هر کسی قضاوت نکنیم @behshtfatm 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره آموزشی رایگان نکات معرفتی نام استاد: رفیعی زمان برگزاری: به صورت آفلاین هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا 5 صلوات @behshtfatm
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ طرف میگه : خدا اگر بخواد درست میکنه اگرم نخواد تلاش فایده نداره (بعد هیچ قدمی هم بر نمیداره هر مشکلی هم داشته باشه میندازه گردن خدا 😳 میگه خدا نخواست ) بعدش هم خدا از اون بالا چپ چپ بهش نگاه می کنه😁 باید بریم ببینیم خدا چه دفاعی از خودش می کنه در قرآن دوره آموزشی رایگان نکات روانشناس ، نام استاد: سید کاظم روح‌بخش زمان برگزاری: به صورت آفلاین هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا 5 صلوات @behshtfatm
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 منطقه در هجوم مسلحین و نیروهای تکفیری قرار دارد. می‌خواهم هرطور شده، کاری بکنم. به ابتدای روستا که رسیدیم، اصرار کردم که جلو بروم اما فرمانده فوج نمی‌گذاشت. در همین حین، چند نفر از نیروهای افغانستانی و عراقی را دیدیم که از روی تپه فرار می‌کردند. هرچه پرسیدیم کسی جوابمان را نداد؛ وحشت‌زده بودند و انگار صدایمان را نمی‌شنیدند. بالاخره فرمانده‌، جلوی چند نفر از نیروهای افغانستانی را گرفت تا بپرسد دقیقا چه اتفاقی افتاده. وسط صدای انفجارها و تیربار دشمن، یکی‌شان گفت نیروهای تکفیری دارند به سرعت به روستای قراصی نزدیک می‌شوند. دل تو دلم نبود که زودتر بروم جلو. اما هرچه اصرار می‌کردم، فرمانده اجازه نمی‌داد. فرمانده، گروهی از نیروهای نجباء را به سمت تپه‌ای فرستاد که تروریست‌ها از آن ناحیه در حال پیشروی بودند. فرصت را غنیمت شمردم و دوباره اصرار کردم که من هم بروم بالای آن تپه. فرمانده گفت فقط برو و ببین بچه‌های عراقی در چه حالی هستند و برگرد. بال درآوردم. آن‌قدر خوشحال بودم که یادم رفت بیسیمم دست فرمانده جا مانده!.. ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 شرایطِ آن سوی تپه، شرایط خوبی نبود. تیر و ترکش‌ها در میان درختان صلح، زیتون، آتش جنگ را شعله‌ور کرده بودند. نیروهای عراقی، آرام‌آرام در منطقه توزیع می‌شدند. تا من بروم و برگردم، سیدغفار و مصطفی و امیر هم آمده بودند. رحیم و چند نفر از نیروهای عراقی توی روستا در خطر بودند. نگرانشان بودم. وسط نگرانی‌هایم سروکله رحیم پیدا شد. از دور او را می‌دیدم که به نیروهای فاطمیون نزدیک می‌شود. در حال رصد کردن اوضاع بود. من از پشت سر به سمتش می‌رفتم. منطقه را زیرنظر داشتم و شب‌هایی را به یاد می‌آوردم که با علی آمده بودیم برای مین‌گذاری در نزدیکی همین منطقه. بخشی از خاکریزهای از قبل مهیاشده حالا کمک‌کننده بودند. آرام به سمت رحیم حرکت می‌کردم. مشغول صحبت با یکی از نیروهای فاطمیون بود. می‌گفت این نیرویی که روی خاکریز ما ایستاده، خودی است؟ جواب داد آخر روی خاکریز ماست، حتما خودی است! دوباره سوالش را تکرار کرد؛ این‌بار یکی دیگر از نیروها گفت، خودی نیست، تکفیری است! رحیم کفری شد که کدام‌تان درست می‌گویید؟ خوب نگاه کنید؛ دارند توی سنگرهای شما را می‌گردند! تا این صحنه را دید به یکی از نیروها گفت به سمتش تیراندازی کن! تعلل کرد؛ رحیم فریاد زد که بزن! تیراندازی همان و فرار و تیراندازی متقابل آن نیروها همان؛ خودی نبودند! رحیم، سرش را که برگرداند و مرا پشت سرش دید. لابد فکر می‌کرد برگشته‌ام عقب. گفت خدا خیرت بدهد! حالا که مانده‌ای بیا کاری بکن! تو از سمت راست برو به خانه‌ای که چند نفر از نیروهای فاطمیون آن‌جا هستند؛ برایت نیرو می‌فرستم. خودم هم از سمت چپ خانه‌ها می‌روم؛ بیسیمت را هم روشن بگذار. و من بیسیم نداشتم!... .... ۱۲۶ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوبان فراوان دیده امـ اما تو چیز دیگری... و خنده هایت عجیب آراممـ میکند... ♥️ سلام صبحتون بخیرو شهدایی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸بسم‌ الله‌الرحمن‌الرحیم 🍃🌸 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 با نام و یاد خدا می‌توان بهترین روز را برای خود رقم زد یک روز دیگر یک برکت دیگر یک فرصت دیگر برای زندگی پس با عشق و ایمان قلبی بگوئیم خدای مهربانم تو را سپاس بخاطر روزی دیگر و آغاز ش آغاز یک روز خوب با سلامی پر از حس خوب زندگی ســ❄️ــلام سلام به سفیدی برف سلام ثانیه‌های زندگی سلام آفتاب مهربانی سلام گل‌های گروه امروزتون پر از مهربانی امیدوارم در این روز زیبای زمستانی بختتون مثل دونه‌های برف سفید باشه و به آرزوهاتون برسید @behshtfatm