eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
123 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
12.5هزار ویدیو
150 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 رحیم، سرش را که برگرداند و مرا پشت سرش دید. لابد فکر می‌کرد برگشته‌ام عقب. گفت خدا خیرت بدهد! حالا که مانده‌ای بیا کاری بکن! تو از سمت راست برو به خانه‌ای که چند نفر از نیروهای فاطمیون آن‌جا هستند؛ برایت نیرو می‌فرستم. خودم هم از سمت چپ خانه‌ها می‌روم؛ بیسیمت را هم روشن بگذار. و من بیسیم نداشتم! از سمت راست رفتم! علیکم بالیمین! نگرانی رحیم توی دلم بود که امیر اتفاقی مرا دید. شرایط وخیم بود. تا مرا دید گلایه کرد که معلوم هست کجایی؟ چرا بیسیمت را نیاورده‌ای؟ صدای انفجار و تیراندازی، مجبورمان می‌کرد که بلندبلند حرف بزنیم؛ اینطوری گلایه‌هایمان توی صدای بلند تیر و ترکش گم می‌شد! دستور عقب‌نشینی صادر شده بود. صدای فرمانده محور هم یک‌ریز از توی بیسیمِ امیر، حرف‌هایمان را قطع می‌کرد که برگردید!... .... ۱۲۸ 📔