شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#شهادت_حضرت_فاطمه_س
#روضه
#روضه_بستری
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟
جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است
من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است
*برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..*
ایشکسته بال پس کی استراحت میکنی
هر زمان کهپا شدم دیدمتو بیداری، بس است
اینطرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف
زندگیکردن برای من بس است، آری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
شاعر : علی اکبر لطیفیان
چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بیبی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا ..
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
15903یکی-بیاد-تو-کوچه-ها-به-مادرم-کمک-کنه.mp3
20.54M
#نوحه
یکی بیادتوکوچه ها به مادرم کمک کنه
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
12-khalaj(www.rasekhoon.net)_12.mp3
9.72M
اگر خشکم اگر زردم درخت رو به پاییزم
تمام برگ هایم را به پاهای تو می ریزم
چه نیرو می دهد بر من نگاه چشم های تو
بیا بنشین کنار من که از عشق تو برخیزم
الا ای دست رحمت دست هایم را نمی گیری
که در این لحظه ی آخر به دامانت بیاویزم
تو آن تنهاترین هستی یل خانه نشین هستی
من آن تنها زنی هستم که از درد تو لبریزم
الهی بشکند دستی که باعث شد به پیش تو
از اینکه مقنعه از چهره برگیرم بپرهیزم
غریبی خوب می دانم ولی کمتر بیا خانه
خجالت می کشم وقتی به پایت بر نمی خیزم
#علی_اکبر_لطیفیان
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
#روضه_خوانی_حضرت_زهرا_س_در_میان_كوچه_و_گرد_و_غبار
در میان كوچه و گرد و غبار
مادری بود و دل او غصه دار
دشمنی پاشید بر زخمش نمك
خواست تا گیرد از او برگ فدك
اینهارو امام حسن میگه ،سیدا،بچه یتیمای فاطمه
دست من در دست مادر بود و بس
مرغ جانم بود آزاد از قفس
كنایه فهم ها
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
آری آن دم در میان كوچه ها
دست من از دست مادر شد جدا
شد میان كوچه روی او كبود
چشم های او سیاهی رفته بود
دیدید تا حالا،این نابیناها وقتی می خوان، چیزی رو پیدا كنند،دست می كشن دنبالش
چشم او از ضربه ی دشمن ندید
بهر پیدا كردنم دست می كشید
حسن مادر جان،تو رو كه نزد پسرم،مادر نكنه بلایی به سرت اُمده باشه
آمد آنجا در تلاطم خشم من
سیل اشكی جمع شد در چشم من
می كشیدم دامن آن اهرمن
چی می خواد بگه امام حسن علیه السلام
می كشیدم دامن آن اهرمن
جان پیغمبر دگر بر او مزن
امام حسن علیه السلام می گه،دستم تو دست مادرم بود،قباله ی فدك رو گرفته بودیم،راهی خونه بودیم،تو كوچه ها راه می رفتم و خوش بودم،مادرم حق شو گرفته،یهو دیدم یه سایه ی سیاهی روبروی مادرم ایستاد،فاطمه قباله فدك و بده به من،مادرم گفت :نمی دم،حق منه،یه قدم جلو اُمد،مادرم عقب عقب می رفت،تا اینكه پشت مادرم به دیوار خورد،دیگه نمی گم چی شد، فقط همین قدر بگم یه وقت حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین اُفتاده،شاید اونجا نشست بالا سر مادر،گوشه ی نقاب مادر و كنار زد،صدا زد وای مادر چرا صورتت این رنگی شده،نشست
آروم با دستای كوچیكش،خاكای چادر مادر رو پاك كرد،هی می گه مادر حسن قربونت بشه،پاشو بریم مادر،اُمدن سمت خونه،حسن عصای دست زهراست،همچین كه دم در خونه رسیدن،شاید بی بی گفت:حسن جان صبر كن مادر جان كارِت دارم ،با چشمای گریون یه نگاه به مادر كرد،بله مادر،مادر با گوشه ی چادر اشكای حسن و پاك كرد،حسن جان نكنه ماجرا رو برا بابات علی تعریف كنی،بابات به اندازه كافی غصه تو دلش داره.شاید امشب زینب سلام الله علیها،معجرش و كوشه ی حیات به دهنش گرفته بود،آروم آروم گریه می كنه، ناله هاشو خفه می كنه،حسن یه گوشه زانوی غم بغل گرفته،حیسن یه گوشه،علی تك و تنها ایستاده،یه بدن لاغرو نحیف و كفن كرده،بندای كفن و بست،گفت بچه ها هر كی می خواد آخرین خداحافظی رو با مادر كنه،بیاد،زینب خودشو به كفن مادر آویزان كرده،حسن صورت رو سینه مادر گذاشته،حسین صورت كف پای مادر،یه وقت امیر المومنین علیه السلام می گه دیدم بندای كفن باز شد،دستای زهرام بیرون اُمد ،بچه هارو به بغل گرفت،از آسمون ندا رسید، یا علی بچه هارو از كنار جنازه مادر جدا كن ،عرشیان طاقت ندارن این صحنه رو ببینند،ناله بزن یا زهرا..........
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
۱۸ آذر ۱۴۰۲
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند..
🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...ت
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
شعراء 227
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
۱۸ آذر ۱۴۰۲
#نوحه_سومین_سالگرد_شهادت_سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
ای شهید دین و قرآن ملت از داغت پریشان
شد سه سال رفته ای از بر ما سوزد از داغ تو رهبر ما
آه و واویلتا وامصیبت(۲)
این فدایی ولایت کوه صبر و استقامت
امت از داغ تو در خروش است
خون یاران از این غم به جوش است
آه و واویلتا وامصیبت(۲)
ای شهید راه قرآن بر تو میبالند شهیدان
از غمت کربلا گشته ایران رفته ای سوی شاه شهیدان
آه و واویلتا وامصیبت
در ره قرآن شهیدی نزد زهرا روسپیدی
مالک اشتر رهبری تو جان فدای ره حیدری تو
آه و واویلتا وامصیبت
داده حق بر تو سعادت داشتی فیض شهادت
پیرو خط صاحب زمانی سوزد از سوز داغت جهانی
آه و واویلتا وامصیبت
ای به خونت آرمیده ریزد اشک من زدیده
فخرمن باشد ایرانیم من بهر رهبر سلیمانیم من
آه و واویلتا وامصیبت
ای سراپا روح احساس پیکرت شد همچوعباس
بر تو نالند همه فاطمیون بر تو گریند همه حیدریون
آه وواویلتا وامصیبت
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
ژانویهٔ ۰۱, 854935.mp3
1.93M
#سه_بند_زمینه_ویژه_ی_سالگرد_شهادت_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی
#بند_اول:
وسط آتیش دست و پا زدی شبیه مادر
وسط آتیش چه غریبونه شدی پر پر
وسط آتیش شدی پاره پاره پیکر
رسیدی به آرزوت وقتی که سوا شدی
مثل حججی تو هم جزء شهدا شدی
راهِ تو ادامه داره تو این کشور
می مونیم همیشه در مسیره حیدر
جون میدیم با یک اشاره ای از رهبر
#بند_دوم:
دیدی که دشمن حتی از اسم تو می ترسید
دیدی که دشمن با خروشی از تو می لرزید
دیدی که دشمن مرگشو با دست تو می دید
رفتی ولی خونِ توشده واسمون امید
ساخته میشه این مسیر با خونِ تو ای شهید
هر لحظه با رمز یا حسین خوش بختیم
با روضه همیشه تو خیالی تختیم
مردونه به فکر انتقامی سختیم
#بند_سوم:
نداره ترسی ملتی که حسین و داره
نداره ترسی تو مسیری که سر میاره
نداره ترسی به شهادت قدم میزاره
قبله ی همه فقط به طرف کربلاست
به خدا که این وطن بیمه ی امام رضاست
این دنیا میشه یه روزی از رنج آزاد
با ما هم میشه یه روز موافق این باد
با مهدی بقیع میشه یه روزی آباد
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
324.3K
#زمزمه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#آتش_زدن_درب_خانه
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
دل من امروز ز سینه پر زده سوی مدینه
یاد زهرای حزینه آن عزیز بی قرینه
بهشتم کوی تو،دو دستم سوی تو
مشام جان پر است،ز عطر و بوی تو
مدد یا فاطمه۴
تو گل باغ ولایی نور چشم مصطفایی
مظهر حی تعالی همنشین مرتضایی
گل پیغمبری،تو جان حیدری
کنار مرتضی،شفیع محشری
مدد یا فاطمه۴
گرچه پست و بی بهایم بر سر کویت گدایم
حق نموده از کرامت مهر و حبت را عطایم
تو بر من تکیه گاه،منم بر تو پناه
امید عالمین،نما بر من نگاه
مدد یا فاطمه۴
ای امید اهل عالم یاد تو هستم همیشه
بی ولایت فاطمه جان زندگی ممکن نمی شه
عزیز بی حرم،گدای این درم
خدا باشد گواه،تویی چون مادرم
مدد یا فاطمه۴
فاطمیه دل فتاده یاد زهرا پشت آن در
لگد و مسمار و سینه گریه ی سوزان حیدر
به پیش دیده اش،گلش پرپر شده
پر از رنج و محن،دل حیدر شده
مدد یا فاطمه۴
ز در بیت ولایت آتش کین زد زبانه
فاطمه را دشمن دین زد به دستش تازیانه
پس از غصب فدک،به زخمش زد نمک
به پیش مرتضی،به زهرا زد کتک
مدد یا فاطمه۴
بعد پیغمبر بمیرم مرتضی خانه نشین شد
ز جفای دشمن دین همسرش نقش زمین شد
ز او دشمن گسست،دو دستش را ببست
از این جور و ستم،دل زهرا شکست
مدد یا فاطمه۴
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
Mehdi Rasooli - Be Bagheboon Begoeid (320).mp3
15.65M
#شهدای_گمنام
شهدای گمنام ببرید از ما نام…
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره!
گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره!
آهای مسافرهای عشق از کربلا خوش اومدید…
آهای غریب جبهه ها به جمع ما خوش اومدید…
شما که از تابوتاتون می باره عطر کربلا!
کی گفته که گمنامید اسمتون عشقه به خدا…
از التهاب این دلم که بی قراره کم کنید…
محضر بی بی فاطمه سفارش منم کنید!
شهدای خوش نام ببرید از ما نام
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره…
گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره!
رسیدید از راه که به این دلهای خسته جون بدید
ستاره ها ستاره ها راه و به ما نشون بدید…
غبار خاک جبهه ها برای دردمون دواست!
مثل شما شهید شدن صراط مستقیم ماست…
برای قلب عاشقا یه نیم نگاهتون بسه!
مثل دفاع از وطنم اسم شما مقدسه
شهدای خوش نام ببرید از ما نام…
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره…
گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره!
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲
گمنام و تنهایی.m4a
1.4M
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهید_گمنام
زمزمه فاطمیه و شهید گمنام سبک دامن کشان رفتی....
گمنام و تنهایی درست مثلِ مادر /۳/
سربازِ مولایی درست مثلِ مادر /۳/
تویی پرچمدارِ نهضتِ مولا
دَمِ رفتن گفتی ذکرِ یازهرا
سلامُ اللّه سلامُ اللّه
مادرت نمیدونه چی اومد سرت؟ /۳/
بیحرم شدی تو هم مثِه مادرت /۳/
موندی تک و تنها درست مثلِ مادر /۳/
افتادی رو خاکا درست مثلِ مادر /۳/
گلِ هجده ساله خوش اومدی
شاید تشنهلب دست و پا زدی
گلِ زهرا سلامُ اللّه
امّا رویِ نیزهها نرفته سرت /۳/
همسفرِ دشمنا نشد خواهرت /۳/
دامن کشان رفتی دلم زیر ُو رو شد /۳/
چشمِ حرامی با ... حرم روبهرو شد /۳/
بیا برگرد خیمه اِی کس و کارم
منو تنها نگْذار اِی علمدارم
علمدارم علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت /۳/
حسین قامتش خمید فدای سرت /۳/
#حسین_ایمانی
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
۱۸ آذر ۱۴۰۲