eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
205 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در دلم شوق ماسوا دارم میل پرواز تا خدا دارم سر راه کسی نشسته ام و  دست خالی چو یک گدا دارم  من گدای همیشه محتاجم تا زمانی که مجتبی دارم عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن  (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم... من گدای همیشه محتاجم تا امام چو مجتبی دارم  از مدینه ست، از دعای حسن  من اگر شور کربلا دارم  چشم من بی دلیل ابری نیست  در گلو بغض بی صدا دارم  سینه ام گر گرفته میسوزد بین این سینه شعله ها دارم من دچار غم حسن شده ام غصه دار غم حسن شده ام درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی... گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر... ساکت از ضعف پیکرت هستی فکر افتادن پرت هستی دست هایت چقدر می لرزد در نفس های آخرت هستی گفته بودی که تشت را ببرد چقدر فکر خواهرت هستی تن تو تیر می خورد وقتی پیش چشم برادرت هستی تکه ها جگر قسم می خورد زخمی از داغ مادرت هستی رفتی و گوشواره باقی ماند شاهد اشک دلبرت هستی ماجرای تو مو سفیدت کرد غربت کوچه ها شهیدت کرد گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم... غربت کوچه ها چه سنگین است گریه ی بی صدا چه سنگین است مادرت بی دلیل ناله نزد ضربه ی بی هوا چه سنگین است کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد...... بغض خود بشکن خلاصم کن بغض بی انتها چه سنگین است زن همسایه سر تکان می داد دست آن بی حیا چه سنگین است رفتی آستین به دندانت گریه بی صدا چه سنگین است سایه ات بر سر اهالی شهر مادر این روزها چه سنگین است کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭 دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم، ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد * گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری # آقا جان زائر نداری، قبرت چراغ نداره، اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭 اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭 آخ مادر ...... یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، ها، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭 گریز کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان، چقدحساسه نسبت به حسین ع،...... میخوام دلت رو ببرم کربلا ، با یه جمله خودت میون داره روضه باش...... بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند: (الهی بشکنه دستِ مغیره)2 میونِ کوچه ها بی مادرم کرد *این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:* الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین.... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ذات نیکو (حجـــاب) اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب می‌آید برون اهل صــورت ، عـــــاری از آداب می‌آید برون تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــده‌هـای بلهــوس گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــو‌اب می‌آید برون فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر در زمسـتان ، پـــای بی‌جـــوراب می‌آید برون چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب می‌آید برون تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب می‌آید برون حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشـت‌رو ، با وسمــه و سرخــاب می‌آید برون چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب می‌آید برون غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب می‌آید برون مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان می‌دهد قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب می‌آید برون آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب می‌آید برون از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، می‌آید برون گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی بـا هــرآنچــه می‌کنـد ایجـــاب ، می‌آید برون ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب می‌‌آید برون گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب می‌‌آید برون شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم  بـا کتــاب و دفتـــر‌ و لب تـــاب می‌آید برون عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن شاعــری ، از خطّــه‌ی "پنجــاب" می‌آید برون بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، می‌آید برون عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب می‌آید برون حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب می‌آید برون (ساقیا) آنکس که نوشد باده‌ای از جام عشق کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب می‌آید برون. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بعد از من ای زهرای من بیمار گردی از دشمنان من دگر بیزار گردی اینکه به فکر کوچه های تنگ هستم در بین کوچه دخترم بی یار گردی فکری به حال چهره ی نورانیت کن از ضربه پی در پی اش غمبار گردی آن که جهان دور سرت می گردد ای جان بهر جهان چون نقطفه ی پر کار کردی ای ساقه و ای ریشه ی اصل رسالت از میوه های داغ و غم پر بار گردی ای کاش می مردم نمی گفتی پس از من در پیش چشم امتم هم خار گردی روی در بیتت تو مسمار ندیدی؟ ای داد من زخمی زآن مسمار گردی ای جان من بعد من مشغول دفع ظلم و بلا از حیدر کرار گردی گر که بخواهی پا شوی از جایت ای جان با دست خود منت کش دیوار گردی همچون تمام مردم مظلوم عالم مظلوم ظلم درهم و دینار گردی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان دادگان زندۀ این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و همسنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و همقدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّار وار همنفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکۀ آخریم ما 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
علیه دین خدا هم شعار سر داده و خون دختر بیچاره را هدر داده منافقانه ز گفته کسی که غیرت خود را به سیم و زر داده حجاب از سر زن می کشند ، اُف بر او- که عقل خویش به یک مشت پرده در داده سکوت ماست که دشمن خیال باطل کرد سکوت ماست که بر فتنه بال و پر داده میان هلهله ی قوم لوط ، بعضی را - خدا دو دیده ی کور و دو گوش کر داده بمیرد آنکه به اسم وطن ز کینه برید گلوی آن که برای نظام سر داده همیشه غصه ناموس سخت تر باشد خدا به قلب حسن صبر بیشتر داده 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
من که از کودکی ام غرق ولای حسنم شامل لطف وی و لطف خدای حسنم   سائلم دست تهی آمده ام سوی کریم این بود فخر من زار گدای حسنم او گرفته است ز جود و کرم خود دستم عمری شرمنده از این جود و سخای حسنم سفره اش پهن و نشستم به سرسفره ی او شکر حق ریزه خور خوان عطای حسنم همه ی عمر ز لطف ازلی بر لب من هم بود ذکر خدا، هم به نوای حسنم مادرم شیر محبت ز حسن داده به من من نمک خورده ی احسان و غذای حسنم من مریض گنهم، حق به حسن بخشیدم من شفا یافته ی دست شفای حسنم او جگرگوشه ی زهرا و علی می باشد منم آن ذره که در تحت لوای حسنم او دعا کرده برای همه ی شیعه ی خود من مسلمان شده با سوز دعای حسنم حرف هر شیعه ی مولای دو عالم این است مکتب آموخته ی صبر و رضای حسنم کوچه و سیلی و مسمار و طناب او را کشت یاد غم های حسن، غرق عزای حسنم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_453472285018295442.mp3
4.23M
آهو رضا لاله ی خوشبو رضا 🌿✨▪️🌿✨▪️🌿✨▪️ آقا جون قربونتم آخه من مهمونتم ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا ممنونم امام رضا که رام دادی تو حرمت حالا این دست من و این همه لطف و کرمت اومدم اینجا آقا تا با تو درد دل کنم دلمو با مهر تو هر دوتا متصل کنم اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی به سرم دست بکشی یکباره درمونم کنی اومدم اینجا آقا نوکریمو امضا کنی چی میشه که این درو به روی ما تو وا کنی منو ردّم نکنی نگاه به بعدم نکنی ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا اومدم امام رضا خونه به دوش تو باشم مادرم گفته باید حلقه به گوش تو باشم کمکم کن که منم آقا غلام تو باشم بار عشقتو همش بروی دوشم بکشم درو وا کن اومدم به من نگاه کن اومدم ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا کاشکی من کبوتری تو صحن باصفات بودم سایه بون حرم و گلدسته ی طلات بودم آقا جون با یک نگاه قلب منو صفا بده جون زهرا مادرت مریضا رو شفا بده مریضا تاب ندارن از عشق تو خواب ندارن ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا من میخوام تا عمر دارم همیشه نوکرت باشم ذاکر کوی تو و خادم مادرت باشم گر که من خار تو ام نوکر دربار تو ام خوشحالم گر بدونی که نوکر دربارتم دردمو شفا بده به قلب ما صفا بده ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ( دل خواهرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای ) 2 (تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه، ای وای ) 2 دل مادرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای ( گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه ، ای وای ) 2 ( پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار ) 3 دل مادرم خونه ، ای وای اگه جگرم خونه ، ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه (پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار) 2 ( دیگه آخر کاره ای وای عالمی عزاداره ای وای ) 2 (جای گل انگار رو کفن بارون تیره که داره میباره ، ای وای)2 چه داغ عجیبی،تشییع غریبی حالا بین تابوت یه بدن با یه کفن پاره ای وای .... تابوتش روی شونه علمدار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار (با روضه های خواهر ای وای شده آسمون مضطر ای وای) 2 (شکر خدا زینب ندید که غرق خون شد کفن و پیکر،ای وای)2 پیش چشم زینب زیر سم مرکب 2 روی خاک صحرا بدن حسینه که میشه بی سر،ای وای ای وای از زینب و نگاه بازار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار یا حسن..... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دو چشم بی رمق وا کن پدر جان غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی نظر بر حال زهرا کن پدر جان واویلا از دل مولا از دل زهرا کنار بسترت احیا بگیرم میان وادی غم ها اسیرم پدر جان تو دعایت مستجاب است دعا کن زود بعد از تو بمیرم کند آه دل تو بی قرارم به روی صورتت صورت گذارم خودت گفتی که حورای بهشتم توان ضربه ی سیلی ندارم واویلا از دل مولا از دل زهرا پس از تو صبر زهرا سر بیاید زمان غربت حیدر بیاید پس از تو خانه ام آتش بگیرد صدای من ز پشت در بیاید کشد اتش به دور من زبانه زنم ناله به زیر تازیانه بیا بابا که زهرا بی پسر شد میان این در و دیوار خانه واویلا از دل مولا از دل زهرا فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی بشکنه دست مغیره به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی حرمله آتیش بگیری الهی خواهرت زینب بمیرد نباشد بعد تو ماتم بگیرد کجا میخوای بری چرا من و نمی بری حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم تقصیر من است زیر و رویت کرده اند ای کاش گلوت را نمی بوسیدم حسین حسین حسین وای وای وای حسین حسین حسین وای شهید تشنه لب وای وای وای روضه ی روز و شب های های های حسین حسین حسین وای صلی الله علی الباکین علی الحسین @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
زیر پای تو بجز عرش کجا لایق توست آنکه ازمدح توگفته ، خودِخالق توست روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی میدود عشق شب و روز پی قافله ات باخدا نیست بجز یک نفسی فاصله ات اختیار دو جهان دست شما بود فقط شب معراج تو بودی و خدا بود فقط حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا بر همه عالمیان رحمت تامی آقا عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد تویی آنکس که خداوند به تو کوثر داد نعمتش را به تو بخشید،به تو دختر داد بین القاب که گفتن برایت آقا دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را تویی آن نور که پنهان شده درغربت خود تو غریبی به خدا در وسط امت خود روز وشب گرچه که ازعالم و آدم گفتیم بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم ازتو دوریم همین است که مشکل داریم امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است بزم سوگ تو نه درخاک که درافلاک است سینه ی دهر از این غم پُرِ درد است،مرو داغ توخون به دل فاطمه کرد است،مرو ای که برنام تو حق جلوه ی قرآن را بست ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست عشق حیدر به دل انباشته ای لحظۀ مرگ سر به زانوی علی داشته ای لحظۀ مرگ دخترت را دم آخر که نوازش کردی در همان دم به علی صبر سفارش کردی گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد ازهمین روز علی خانه نشین خواهی شد کمر خویش در اینجا به جفا می بندند ای یدالله بدان دست تو را می بندند اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو استخوان در گلو و خار به چشمت آید صحنه ها ی در ودیوار به چشمت آید بعدِمن عرش به راه تو زمین خواهدخورد فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد بر تن دختر من زخم و جراحت باشد و کبودیِ رُخش مزد رسالت باشد گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را میزند بر سر وسینه ز غمت دختر تو حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بابا پس از تو حُرمتِ ما مستدام نیست جای من و علی وسط این عوام نیست تا هستی حُرمتِ حَرمت در مدینه هست ورنه به اهل بیت تو هیچ احترام نیست زانو زدم به بی کسی ام گریه می کنم از گریه ی زیاد اثری در صدام نیست ماه مدینه هستی و بعد از غروب تو فرقی دگر میان همین صبح و شام نیست دلشوره های دختر خود را نگاه کن تو می روی و دلخوشی اصلاً برام نیست این خانه بود بابِ حوایج ولی دگر از این عشیره در حَرمت ازدحام نیست بابا بمان و اشک مرا بیشتر مکن زخم مرا به غیر پدر التیام نیست این روزها نفس زدنت هم به سختی است خنده دگر به روی لبت ای امام نیست ارکانِ من تویی و علی، لیک بعد تو غیر از علی به زندگیِ من قوام نیست تنها شدی و خونِ جگر بود حاصلت گفتم که، بینِ این همه یک بامرام نیست گفتی مباد تشنه بخوابد حسین من حالا غمی شبیهِ غم کربلام نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah