eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا پس از تو حُرمتِ ما مستدام نیست جای من و علی وسط این عوام نیست تا هستی حُرمتِ حَرمت در مدینه هست ورنه به اهل بیت تو هیچ احترام نیست زانو زدم به بی کسی ام گریه می کنم از گریه ی زیاد اثری در صدام نیست ماه مدینه هستی و بعد از غروب تو فرقی دگر میان همین صبح و شام نیست دلشوره های دختر خود را نگاه کن تو می روی و دلخوشی اصلاً برام نیست این خانه بود بابِ حوایج ولی دگر از این عشیره در حَرمت ازدحام نیست بابا بمان و اشک مرا بیشتر مکن زخم مرا به غیر پدر التیام نیست این روزها نفس زدنت هم به سختی است خنده دگر به روی لبت ای امام نیست ارکانِ من تویی و علی، لیک بعد تو غیر از علی به زندگیِ من قوام نیست تنها شدی و خونِ جگر بود حاصلت گفتم که، بینِ این همه یک بامرام نیست گفتی مباد تشنه بخوابد حسین من حالا غمی شبیهِ غم کربلام نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
این چهارمین شب است که محتاجِ رحمتم امشب برای توبه به دنبال فرصتم شبها گذشت و رویِ سیاهم نشد سفید تا کِی بناست تیره شود بختِ صورتم نَفسَم مرا زمین زد و بالم کبود شد افتادنم به خاک شد ای وای قسمتم روزیِ هر شبِ سحرم نیست جز ضرر این ورشکستگی نشد هربار عبرتم ظلمت تمامِ زندگیَم را گرفته است آه ای خدا فراری از این شهرِ ظلمتم پیشانی‌ام شکسته ز بس خورده‌ام به سنگ این سر شکستگی نشد آخر سعادتم راهی نشان بده که پناهم همان شود بی تکیه ‌گاه هستم و در فکرِ عزتم آیا دوباره می‌شود آسوده، خاطرم؟ آیا دوباره می‌دهی از لطف مهلتم؟ چندی است با نماز و دعا قهر کرده‌ام بسکه به فکرِ جلوه نمایی و شهرتم کاری برای روزِ قیامت نکرده‌ام از بس‌که بی تفاوت و بی درد و غیرتم کم کم برای رفتنم آماده می‌شوم پر می‌زنم فقط به هوای شهادتم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شب ششم شده اما هنوز هم زارم هنوز در دلِ خود آهِ بی اثر دارم همیشه توبه شکستم همیشه بخشیدی ولی به جای شما این منم طلب‌کارم اگر چه از تو به من خیر می‌رسد، اما به جای تو، به گناهم فقط گرفتارم تو بودی آنکه ندیده گرفتی عصیانم به عفو و بخشش تو سالها بدهکارم گناه کردم و شد نامه‌ام سیاهِ سیاه ذلیل و خوار شدم، کِرده‌ام نشد یارم اسیرِ نفس شدم خوبیِ تو یادم رفت جسور و، خیره سر و، بی وفا و، بی عارم شکسته بال و پرم در گناه یا شافی اسیرِ معصیتم، مستکین و بیمارم نشسته‌ام سرِ این سفره هر سحر، افسوس نشد ز سفره‌ی لطفِ تو رزق بردارم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
هفتمین شب یادِ تشنگیِ محشر می‌کنم سختیِ آن روز را امروز باور می‌کنم گریه‌ام از قبر و تنهایی و وحشت کردن است تا زمان باقی است پس گریه مکرر می‌کنم نامه‌ی اعمال من خالی است از صدق و وفا لاجَرَم این ماه را به روزه‌ها سر می‌کنم وحشتِ روز قیامت خنده‌هایم را گرفت هر سحر می‌آیم و این دیده را تر می‌کنم غرقِ عصیانم، ولی با لطفِ بی پایانِ تو در میانِ روضه‌ها خود را مطهر می‌کنم گر چه رویم از گناهانم سیاه و تیره شد یک حسین می‌گویم عالم را معطر می‌کنم تشنگی این روزها من را به روضه وصل کرد هفتمین شب گریه بر حلقومِ اصغر می‌کنم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم مرا یا جابرالعظم ‌الکسیر امشب مداوا کن شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن به فضل تو پناه آورده‌ام یا نور و یا قدوّس تو بخشنده ترین بخشنده‌ای من را تماشا کن مسیرم گم شده افتاده‌ام در جاده‌ی غفلت به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن به هر در می‌زنم نفسَم نمی‌گردد جدا از من رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن ز خجلت سر به زیر انداختم شرمنده‌ام از تو دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده می‌ترسم گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم مرا امشب اسیرِ روضه‌ی فرزندِ لیلا کن زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن نمی‌خواهد برای من ز روی خاک برخیزی تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
نُه شب گذشت و بنده ز رویِ تو رو گرفت بیراهه رفت و جایِ تو، با غیر خو گرفت این نفسِ تیره بخت، که شد صاحبِ دلم تقوا هر آنچه بود ز من، مو به مو گرفت شیطان نشست در دلم هنگامه‌ی سحر از من دوباره فرصت هر گفتگو گرفت عصیان، امید و آرزویم را به باد داد پیشِ تو هر چه داشته‌ام آبرو، گرفت عمری است تر نگشته دو چشمانِ تارِ من سنگینیِ گناه ز من آبِ رو گرفت صحبت ز تشنگیِ قیامت شد و دلم در گوشه‌ای ز اشک، وجودم وضو گرفت العفو گفتم و نفسم تازه شد دمی دیدم تمامِ پیکر من شستشو گرفت بینِ دعا و ذکرِ مناجاتِ هر شبم گفتم حسین و زندگیَم رنگ و بو گرفت آتش گرفتم از نَفَسِ دختری که گفت ( یک مشک از قبیله‌ی ما یک عمو گرفت )   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شکر خدا با اینکه غرقِ در گناهم ده شب در این میخانه آقا داد راهم آغوش خود وا کرد من را هم بغل کرد اصلا نپرسید از خطا و اشتباهم با اینکه آلوده ترین مهمان اویم حرفی نزد از زشتی و روی سیاهم یک عمر غفلت کردم و یک عمر بخشید یک عمر در وقت گنه کرده نگاهم ای کاش از عصیان جدا گردم ببینم در سایه‌ی رحمت خدا داده پناهم بال و پرم زخمی شده نایی ندارم از اینکه بی بال و پر هستم عذرخواهم دیگر دعاهایم خدایا کارگر نیست زیرا صفایی نیست در این سوز و آهم باید یکی دست مرا گیرد، و گرنه تا در گنه افتاده‌ام در قعر چاهم ذکر حسین این روزها باب نجات است تا با حسین هستم همیشه سر به راهم امشب دلم یاد غم عصر دهم کرد یاد امام بی کفن در قتله‌گاهم عصر دهم آقای ما را سر بریدند جسم عزیزش را به خاک و خون کشیدند   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━