#حضرت_زهرا_س
زینب! مبـاد شِکـوِه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدر پروری کنی
با مرگ من چو روز علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
آن سـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی
مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب
بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی
از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد
بایــد تــو بـر حسیـن، پیامآوری کنی
من پای کرسی سخنت میکنم جلوس
وقتی به شهر شام، سخـنگستری کنی
فریــاد زن، خــروش برآور، سخن بگو!
آن سـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی
«میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه
خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی
#استاد_غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س
در شلوغی گذرها غالبا
سخت خواهد بود تنها رد شدن
وای اگر دعوا نباشد تن به تن
مانده باشد بین سیصد مرد! زن..
جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی ست
فاطمه بر اسم حیدر غیرتی ست
شعله بالا رفت زهرا جا نزد
حرفی از سازش به کافرها نزد
پشت پا بر غربت مولا نزد
جز به خون این حکم را امضا نزد
حکم صادر کرد با خون این چنین
هست علی تنها امیرالمؤمنین
اهرمن هیزم به دست آمد اگر
فاطمه بسته است چادر بر کمر
گر گرفته بین آتش میخ در
باز اما می کند سینه سپر
صد هزاران میخ پیش او کم است
فاطمه در راه حیدر محکم است
تا که دود شعله شد از در بلند
گشت دیگر ناله ی کوثر بلند
از زمین دیگر نشد پیکر بلند
زیر پا افتاده اما سربلند
نیمه جان هم باز او صاحب لواست
چادر خاکی او مشکل گشاست
گرچه هر روضه مکرر می رسد
روضه روضه حرف دیگر می رسد
این حماسه کی به آخر می رسد
ارث مادر تا به دختر می رسد
کربلا زهرای خیمه زینب است
روز دشمن از وقار او شب است
گوشه ی گودال تنها می شود
گرچه می افتد زمین پا می شود
زینب کرار دنیا می شود
دین ز صبرش باز احیا می شود
در اسیری سرفرازی می کند
صبر او با مرگ بازی می کند
#سید_پوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نهرسیده شامغمی بهسر، نهرسیده از سحری خبر
نهکسی بهفکر کسیدگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نهکسی هوایی فیضرب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سالها
که هرآنصباح و هرآنمساء،"بَدَلَ الدُّموعِکَ بِالدِّماء"
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری بهدلم بزن، که تو "مُستَعانیومُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
#مجتبی_خرسندی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسین_ع_مناجات
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم
هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم
اشک میریزیم...؛ ما با اشک، بالا میرویم
پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم
از خودش درخواست کن، کم، میشود اینجا زیاد،
از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم
خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق
عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم
درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز
ما از آنکه، درد داده، مرهمش را خواستیم
دیدنیهای جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ !
ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم
#عادل_حسین_قربان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شبِ جمعه ست هوای حرم افتاده سرم
بارَم و بستم و در کوچه ی دل در به درم
عشقِ تو کرده مرا بی سرو پا مستِ جنون
هر طرف گنبد و من کفترِ بی بال و پَرم
عطرِ شش گوشه ی تو برده قرار از کفِ من
چه کنم در طپشِ عشقِ تو من شعله ورم
صحنِ تو با دلِ بشکسته تجسم بکنم
باغِ بین الحرمین شوقِ اذان سحرم
عطرِ آوای خوشِ گنبد و گلدسته همه
با اذانِ سحری جلوه شده در نظرم
یادِ گلهای غریب و عطش و روضه و اشک
سیلِ خون ریزد از این صحنه ز چشمانِ تَرم
نذر کردم به علی اصغرِ شش ماهه ی تو
یک شبِ جمعه بیوفتد حرمِ تو گذرم
حرمِ ساقی عجب حالِ خوشی داده به من
خوش به حالِ دلِ من زائرِ قرصِ قمرم
ماه بالای سرم شاهدِ رویای من است
که به تصویرِ خیال آمده پایان سفرم
آرزوی دلِ من نوکریِ درگهِ توست
من به خاکِ قدمِ زائرِ تو مفتخرم
اربعین کاش مرا پای پیاده ببری
چه کنم باز هوای حرم افتاده سرم!
#هستی_محرابی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
گرچه بی منت همیشه نان رسانی می کنی
جور دیگر فاطمیه مهربانی می کنی
نیستی در ظاهر اما باطنا لطف تو هست
ظاهری و باطنی صاحب زمانی می کنی
روضه زهرا کجا ، پَستی شبیه من کجا
آبرو دار جهان ! پا در میانی می کنی؟
باز آقا جمع کردی نوکران را دور هم
باز داری نام زهرا را جهانی می کنی
باز هم شرمنده از ، مهمان نوازیت شدیم
باز هم مثل محرم ، میزبانی می کنی
باز هم داری به عشق مادرت ، این روز ها
ما شکسته بال ها را آسمانی می کنی
نیستم لایق مرا راهم دهی ، یادم نما
هر کجا این روز و شب ها روضه خوانی می کنی
عرش می ریزد بهم ، آقا تو وقتی گریه بر
یاس هجده ساله قامت کمانی می کنی
#محمدحسین_رحیمیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_عصر_ع_جمعه_ها_ی_مهدوی
🔸نوکر این خانه ام، عالیجنابم مهدی است
🔸نقش لوح هرورق ،درهر کتابم مهدی است
🔸این نمکدان خداداردعجب شوری به دل
🔸برسرهرسفره، نان انتخابم مهدی است
🔸 بخشش از آن بزرگان است برخوان کرم
🔸 نیمه شب آگه به ذکر مُستجابم مهدی است
🔸از شما چیزی نمیخواهد عزیزفاطمه
🔸من به عالم گفته ام تنها"خطابم مهدی است
🔸چشم این رَعْیَت به دستان تو ارباب است و بس
🔸شاهد این سینه ی تنهاکبابم مهدی است
🔸من هوایی میشود با مهدی هرکجا
🔸روز وشب بیدارم ورویای خوابم مهدی است
#آرمین_غلامی
#مجنون_کرمانشاهی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#درد_دل_با_امام_زمان_عج
#در_غوغای_فتنه_ها
#یا_مولا_ادرکنی
برای آمدنت، التماس باید کرد
چه گریه ها به کبودیِ یاس باید کرد
برای آمدنت، همنشینِ غمهائیم
تمامِ عمر، پیِ انتقامِ زهرائیم
برای آمدنت، اُمتی شده مظلوم
ز حقِ خویش، چنان مادرت شده محروم
برای آمدنت، جنگ های تحمیلی
نشانده بر رخِ ما، مثلِ مادرت سیلی
برای آمدنت، شِعب ها تحمل شد
و از عنایت تو، خارها همه گُل شد
برای آمدنت، خونِ دل اگر خواهی
ببین که همچو علی، حفر شد ز دل چاهی
برای آمدنت، خونِ صبر جوشیده
امامِِ راحلمان، جامِ زهر نوشیده
برای آمدنت، فتنه ها گذشت از سر
هزار فِرقه مهیا، به جنگِ یک کشور
برای آمدنت، پاره پاره حنجرها
نِگر به صحنِ خیابان، که سوخت پیکرها
برای آمدنت، کشته ها اگر لازم
فدائیِ تو ز فهمیده هاست، تا قاسم
برای آمدنت، جان و سر دهیم آسان
هنوز کشته دهیم، از زُراریِ سلمان
برای آمدنت، لشکری شده مجروح
برای آنکه شود، عقده ی فرج مفتوح
برای آمدنت، جان چه قابل ای بفدات
بپای مقدمِ تو، جان بِضاعتی مُزجات
برای آمدنت رهبرم فراخوانده...
بیا که من به تو گویم، سلام فرمانده
فدای آمدنت، گفته اند آمده ای
هزار و چارصد و یک شد و نیامده ای
بیا که مادرت از پشت در ترا خوانَد
بیا که جدِ غریبت، ز نیزه ها خوانَد
بیا که با تو، به هر دیده نور میآید
صدای قاریِ تان، از تنور میآید
هنوز چادرِ خاکی در انتظار، بیا
هنوز بینِ غلافِ تو ذوالفقار بیا
هنوز حرفِ اسیریِ عمه اَت زینب
میانِ مجلسِ نامحرمان، به شام و حلب
هنوز غصه ی شامِ بلا و هیزی هست
هنوز روضه تشت و غم کنیزی هست
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری
هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری
سحر از تاب گیسویَت به گوش باد گفتم..،گفت:
عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری
منِ بی عُرضه حتی عرضِ حاجتهام می لنگد
گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری
چه بر می آید از دستِ من درمانده جز گریه
اَقَلّاً دلخوشم با چشم هایم کرده ام کاری
برای سنگِ طفلان سر کویَت..،سر آوردم
بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری
وبال معصیت بال عروجم را ربود از من
کبوتر را قفس وِل می کند امّا به دشواری
قرار از ابتدا این بود..،بارِ هجر بردارم
ببین حالا چگونه شُهرهی شَهرَم به سرباری!
گریز از ناگزیریِ فراقاَت کاش ممکن بود...
چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری
شهیدان تکلم،کُشتگان نُطق معشوق اند
بیا تکیه بزن بر کعبه..،ذبحم کن به گفتاری
اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حدِّ مِهرَت نیست
ندیدم کاسه ام را خالی از لبخند بگذاری
"خودم خاک کف پای تو هستم حضرتعباسی ع"
به قول لاتهای بامرام کوچهبازاری
به جز تو رو به هرکس می زدم..،رو می گرفت از من
هوای این گدای رانده از هر خانه را داری
به حق خانمِپهلوشکسته خواهشاً برگرد
به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری
▪️
▪️
نه تنها مادر ما سوخت..،بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخ در،نه مهلت داد دیواری
#بردیا_محمدی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است
آی مردم! بخدای احد! او هم احد است
قامت سرو خودش را به علی داد و خمید..
راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است
از غذای حسنینش زد و بخشید به ما
مادر ما به خدا مادری اش را بلد است
جامه نو به تن فضه و اسما میکرد
بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است
به فدک کار ندارد هدفش نام علیست
نکند فکر کنی در طلب یک سند است
گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک
پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است
لال باد آنکه ازو شاهد حرفش را خواست
آنچه صادر بشود از لب او مستند است
نبی از خانه او دست به سینه میرفت
تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است
شانی از تربت ارباب فراتر دارد
خاک آن چادر خاکی که به زیر لگد است
بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش..
مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است..
#سید_پوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
#تلنگر #اخلاقی_و_اندرز
عادتاً دم ز عشق یار نزن
بی عمل حرف انتظار نزن
سر تو گرم بازی دنیاست
لاف مجنون بی قرار نزن
زار زد از گناه تو آقا
توبه کن ازگناه زار نزن
از غریبی درش بیار! انقدر..
از غریبی او هوار نزن
تا ز هر دامنی نشُستی دست
دست بر دامن نگار نزن
قول دادی بمان سر قولت
زیر این قول و این قرار نزن
هرچه را از دلت کنار زدی
عشق او را ز دل کنار نزن
پدر ماست گرچه بد شده ایم
به دل خسته اش شرار نزن..
کربلا منتهای خوشبختی ست
پَر سوی غیر این دیار نزن
تا نرفتی میان صحن حسین
حرفی از خیر روزگار نزن..
#سیدپوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شعر_فاطمی
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بوَد که گوشهنشین محبّتم
این گوشه را به وسعت صحرا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینهٔ سینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنّا نمیدهم
سرمایهٔ محبّت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذرّه از محبّت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیهٔ فردا نمیدهم
در سایهٔ رضایم و همسایهٔ رضا
این سایه را به سایهٔ طوبی نمیدهم
من بندهٔ امام زمانم، مؤیّدم
هرگز ز دست، دامن مولا نمیدهم
#سیدرضا_مؤید
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah