#حضرت_زهرا_س
زینب! مبـاد شِکـوِه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدر پروری کنی
با مرگ من چو روز علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
آن سـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی
مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب
بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی
از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد
بایــد تــو بـر حسیـن، پیامآوری کنی
من پای کرسی سخنت میکنم جلوس
وقتی به شهر شام، سخـنگستری کنی
فریــاد زن، خــروش برآور، سخن بگو!
آن سـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی
«میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه
خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی
#استاد_غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_شب_شام_شهادت
تا نهان زیر گِلت ای گل رعنا کردم
نفسم حبس شد و مرگ تمنّا کردم
این که در خاک نهادم تن پاک تو نبود
جان خود را دل شب دفن به صحرا کردم
تا ندانند که یار من مظلوم کجاست
دل شب رو به سوی قبر تو تنها کردم
تو شدی کشته ی من، من نشدم حامی تو
که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم
بس که تنها شدهام نیمه ی شب در دل چاه
سر فرو بردهام و عقده ی دل وا کردم
به جز از قاتل تو مردم این شهر همه
پشت کردند به من روی به هر جا کردم
زینبت جای تو می کرد ز رخ اشکم پاک
هر زمان گریه ز هجران تو زهرا کردم
مُردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار
تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم
غم دل با که بگویم که نخندد به دلم
من که زخم دل خود با تو مداوا کردم
به امیدی که اجل سوی تواَم باز آرد
لاجرم صبر در این ماتم عظمی کردم
تا بسوزد به عزای تو دل عالم را
من به «میثم» جگرِ سوخته اعطا کردم.
#استاد_غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مناجات_امام_زمان_عج
در هــر دمــم هــزاران فریـاد انتظار است
یک لحظه بی تو بودن، یک عمر احتضار است
وقتــی تــو را نــدارم، بهتر که جان سپارم
این زندگی تباهی، ایـن عمـر انتحـار است
آنکــو قــرار دارد، کـی عشق یار دارد؟
عاشق بسان طوفان، پیوستـه بی قرار است
ای یاس باغ نرگس! باز آ که میکنم حس
بـی روی تـو زمانـه پاییز بی بهـار است
بی جلـوۀ تـو عالم تاریکتر ز گور است
وین مهر عالـم افروز شمع سر مزار است
عیسی کـه از نبـوت بـر خویشتـن نبالد
آرد نمـاز بـا تو، این اوج افتخـار است
ما دور کعبه گشتیم با اشک خود نوشتیم
ای زائریـن کعبـه! کعبـه جمال یار است
از هجـر یــار گفتیـم، از انتظـار گفتیـم
کو مرد انتظاری «یابنالحسن» شعار است
گیرم تـو غمگساری در بیـن مـا نـداری
ای نور دیده! ما را کی جز تو غمگسار است؟
میثم به دعوی عشق، مگشای لب که عاشق
یـا زیـر تیـغ قاتـل، یــا بر فـراز دار است
#استاد_غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_4697495755.mp3
5.28M
#نوحه
#شهادت_امام_صادق_ع
آن طائر بهشتی
تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوج افلاک
اشکش به رخ روانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن
بیرون بَرَد ز خانه
( آه و واویلا ) تکرار
او با کُهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دست تازیانه
کاهیده بُد تن او
کز بهر کُشتن او
منصور ، لحظه لحظه
بگرفت از او بهانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیّه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
( آه و واویلا ) تکرار
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی در آستانه
آوُخ که کُشت منصور
او را به زَهر و انگور
دردا که گشت خاموش
آن گریه ی شبانه
هفتاد سالِ عمرش
هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد
از فتنه ی زمانه
( آه و واویلا ) تکرار
آن عزّت رفیعش
آن غربت بقیعش
جز تلّ خاک نبوَد
از قبر او نشانه
فردا اگر چه در خاک
مدفون شد آن تنِ پاک
تا روزِ حشر باشد
این نور جاودانه ...
( آه و واویلا ) تکرار
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
غایبی و پیدایی سیدی و مولایی
صورتی و معنایی سیدی و مولایی
هر طرف درخشیدی مثل قرص خورشیدی
ماه انجمنهایی سیدی و مولایی
هم تو منجی عالم هم تو مصلح عالم
هم تو صاحب مایی سیدی و مولایی
هم کلیم موسایی هم مسیح عیسایی
هم عزیز زهرایی سیدی و مولایی
دور غربتت تا کی طول غیبتت تاکی
عاقبت تو میآیی سیدی و مولای
قوم فیل در کعبه خادم الحرم گشتند
کعبه را تو آقایی سیدی و مولایی
دست ما به دامانت جمله تحت فرمانت
تاچه حکم فرمایی سیدی و مولایی
کار دوستان آه است چشم کعبه درراه است
تا تو چهره بگشایی سیدی و مولایی
نور دیدهی زهرا قبر مادر خودرا
کی به شیعه بنمایی سیدی و مولایی
نیست چشم میثم را تاب دیدن رویت
تو همیشه پیدایی سیدی و مولایی
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
#حاجیان_بیت_الله_الحرام
#مکه_مکرمه
#حج
بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم
کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم
میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا
کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم
مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم
کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟
میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم
بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم
دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی...
تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟
به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم
چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم
اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن
که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم
خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت
اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم
بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم
که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم
عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم
بسـان میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#به_مناسبت_عید_سعید_قربان
عید قربان است، ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل، وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتادهست جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگها از مشعر وصلِ الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حُلۀ احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر "وجه ربّک" پای جان بگذاشته
گام اول در "هوالهو" خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفتگو با ذات پاک حیّ سبحانی کنید
از سر من، موی بتْراشید و محو "هو" شوید
تا همه لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمهی عین الیقین
حُلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینهی حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغِ از الماس در دست پدر برندهتر
ای عجب نازکتر از گل، آن گلوی نازنین
نه! گلو بشکافت، نه! آن کارد حنجر را بُرید
هم پسر گردید محزون، هم پدر شد خشمگین
پای تا سر شعله شد، فریاد زد کای تیغ تیز!
از چه کندی میکنی در امر ربُّ العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پُر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبُر
ناگهان آمد ندا از جانب ربّ جلیل
مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آوردهست بر فرزند پاکت جبرئیل
ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیل
ما تو را در بوتهی اخلاص کردیم امتحان
ما تو را دادیم تا صبحِ جزا اجر جزیل
هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل
کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت
چون جمال دوست دیدی، این بلا آمد جمیل
تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
ای خلیل الله اسماعیلِ تو از آن ماست
تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست
غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست
فرقها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش بر سینهی تو، او سرش بر نیزههاست
حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست
جسم اسماعیل تو، چون روح، در آغوش تو
پیکر مجروح او از سُم اسبان توتیاست
ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود
ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست
ای خلیل ما، بُود تا سیل اشکت در دو عین
آب شو چون شمع سوزان، گریه کن بهر حسین
کیستی تو مروه و سعی و صفایی، یا حسین!
بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی، یا حسین!
تو طوافی، تو مطافی، تو نمازی، تو دعا
تو ذبیحی، تو ذبیحاً بالقفایی، یا حسین!
آب زمزم تشنهی لعل لب خشکیدهات
تو هزاران خضر را آب بقایی، یا حسین!
خون تو جاریست در رگهای احکام خدا
بلکه خود خون خدا، خون خدایی، یا حسین!
تو حسینی، تو حسینِ کل خلق عالمی
تو شهیدی، تو شهید کربلایی، یا حسین!
تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی، یا حسین!
آفتابا بر سر خلق دو عالم سایهای
نخل "میثم" از کتاب زخمهایت آیهای
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#به_مناسبت_عید_سعید_قربان
کویرِ خشک حجازست و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هــر کــه مینگـرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست؛ رو به سوی خداست
یکی بــه جانــب مسلخ بـــرای قربانــی
یکــی روانــه بــه دنبــال یوســف زهـــراست
یکی بهشت خـدا را بـه چشم خود دیده
یکــی بــه یــاد جهنــم ز تـــابش گرمـــاست
یکی بــه خیمــه نــدای الهــی العفوش
یکی دو دیدهاش از اشکِ شوق، چون دریاست
یکی بـه امـــر خداونـــد ســر تراشیــده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
ســلام بــاد بــر آن مُحـــرم خداجویـــی
که روح بنـدگی از اشـک دیــدهاش پیــداست
ســلام بــاد بـــر آن کـــاروان صحــراگرد
که لحظـهلحظـه بـه دنبـال سیـدالشهداست
ســلام بــاد بــه عبـاس و اکبـر و قاسم
که حـج واجبشــان در زمیـن کــرب و بـلاست
سـلام بـاد بـه اخـلاص و صـدق ابراهیم
که بهـر ذبـح پسـر همچـو کــوه، پابرجــاست
سـلام بـاد بـه ایثـار و عشـق اسمـاعیل
که سر بـه دست پـدر داد و خـویش را آراست
وجـود او همــه تسلیم محض، پـا تـا سر
که دست شست زجان و سر و خدارا خواست
کشیــد تیـغ ولـی آن گلــو بریــده نشد
فتــاده بـود بـه حیـرت کـه عیبِ کــار کجاست
بـه تیـغ گفـت ببــر! تیــغ گفت ابـراهیم!
خـدات گفتـه نبـر! گـر بـُرَم خطاست خطاست
خلیــل! یَــامُرُنــی و الجلیـــل یَنْهانـــی
هوالعزیــز، همانــا کــه حکــم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تــو از خـــدا و خداونــد از تــو نیــز رضـــاست
بـه جـای ذبـح پسر ســر ز گوسفند بِبُر!
که ایــن پســـر، پــدر بهتریــن پیمبــر ماست
مبــاد تیغ کِشــی بــر گلــوی اسماعیل
به هوش باش که در صلب این پسر زهراست
درست اگــر نگــری در وجــود ایـن فرزند
جمــال نـفس رســول خــدا علــی پیــداست
گــذار خنجــر و دست ذبیح خــود بگشا
کـه ذبــح اعظــم مــا ظهــر روز عاشــوراست
ذبیح مــاست حسینــی که پیکر پاکش
هـزار پـاره ز شمشیــر و تیــغ و تیـر جفـاست
بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین
کـه پیکــرش بـه زمین، سـر به نیزۀ اعداست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنـور و نیــزه و دیـر و درخـت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمـــام وسعت ملـک خــداش بــزم عـــزاست
سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین
کـه زخـم نیـزه و خنجــر بـه پیکــرش زیباست
هــزار مرتبــه شــد کشتــه روز عاشورا
زبسکه زخم به زخمش رسید از چپ و راست
گلوی تشنه، سرش را ز تــن جدا کردند
که بهــر داغ لبش چشـم عالمــی دریــاست
به جز ز اشک غمش دل کـجا شود آرام
به غیــر تـربت پاکـش کــدام خـاک، شفاست؟
به یـاد دست علمـدارش آه ماست علم
بـرای آن لـب خشکیـده چشـم مـا سقــاست
به غیــر وجــه خــدا، کـلُ مَــن علیها فان
یقین کنیــد همانـا حسیـن، وجــه خـــداست
بـه یـاد خـون گلــوی حسیـن تــا صـف حشــر
سرشکِ «میثم» اگر خون شود، همیشه رواست
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#میثم_تمار_علیه_السلام
#شهادت
#قصیده
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آن شیردل بیشه سر سبز ولایت
آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار
در چرخ کمال علوی، اختر دانش
بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
پرسید از آن شیفته آل محمد
فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟
هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
آرند زبان از دهنت فرقه اشرار
گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
فرمود که ای یار علی! در همه احوال
بینم که در این راه کشی محنت بسیار
در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
لبخند تمسخر زده با حالت انکار
چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
میثم ز سر دار بلا سر به در آورد
چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
گویا به ثنای علی و عترت اطهار
فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
دانید علی کیست؟ علی محور توحید
دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار
بالله! که با طاعت کونین نباشد
بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار
میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
وز تخت شود زاده مرجانه نگونسار
با خشم رسیدند و بریدند زبانش
کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
بعد از سه شب و روز از این وقعه جانسوز
زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
در راه علی کشته شدن آرزویش بود
جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار
شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار
از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار
گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
قاتل سر نورانی او برد به کوفه
گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافکار!
آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
در بین عدو عترت خود دید گرفتار
«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
#استاد_غلامرضا_سازگار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermansh
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
مدینه مرکز پیکار نابرابر بود
علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود
به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید
قد خمیدهی او ذوالفقارِ حیدر بود
نگاه زینب کبری به غربت مادر
نگاه فاطمه بر اشکِ چشمِ دختر بود
رُخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود
تنی که روی زمین اوفتاد، کوثر بود
چهار کودک معصوم با تنی لرزان
دعایشان به پدر، چشمشان به مادر بود
چهل نفر به سر بضعۀ پیمبر ریخت
شرورتر ز همه «قنفذِ» ستمگر بود
برای همسر مولا نه خانه، نه کوچه
«مدینه» و «اُحد» و قبر «حمزه» سنگر بود
خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند
به قصد کشتن او، ضربهها مکرّر بود
به فتح خیبر و بازوی شیر حق سوگند
که قتل دخت نبی، انتقام خیبر بود
برای فاطمه میسوخت از ازل «میثم»
که بیت بیت کتابش شرار آذر بود
#استاد_غلامرضا_سازگار
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
اگر دهند به من آبهاي عالم را
نمي دهم نمي از گريه ي محرم را
نماز را كه ملائك هميشه مي خوانند
براي گريه خدا آفريد آدم را
گناهكارم و گر سوي دوزخم ببرند
به آب ديده گلستان كنم جهنم را
عجيب نيست اگر در صف جزا بخشد
خدا به قطره ي اشكي تمام عالم را
تمام عمر عزيزم اگر شود يك دم
كنم نثار عزاي حسين آن دم را
مگو كه شمر سر از پيكر حسين بريد
بگو بريد گلوي رسول اكرم را
بهشت عاشق پيراهن سياه شماست
كفن كنيد به تن، اين لباس ماتم را
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah