#نوحه_زمزمه_دوازدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
گرفته امـشب این دلـــم /به یاد غـربت بقـیع
میرســـه بر مشــام جان /نســیم تربت بقیع
سلام بر بقیـــع و بر / چـهار قبـــر بی حـــرم
سلام ما به مـــــادرِ / چهــــار امام محـــترم
به یادگار کـــــربلا / به زین الــعابدین سلام
به سجده گاه و قبله ی/سید ساجدین سلام
سلام بر آقایـــی که / کشـــته زهر کیـن شده
به غربت امامـــی که/ فــــدای راه دیـن شده
همیشـــه می گفتی آقا / امـــان از شـــام بلا
توی مدینه هـم نشـــد / نصیبتون رســم وفا
با غصـــه های کربلا / شکسـتی و پـیر شدی
با این همــه داغ جگر /از زندگـی ســیر شدی
یه عمــری روزه بودی و / چله نشــین کربلا
گریه اَمونــت نمی داد / با دیــدن آب و غذا
با دیدن آب و غذا/زنده می شـد سوز عطش
توی دلت خیمه می زد/روضه جانسوزعطش
تمام اینهـا یه طـرف / غــم اسارت یه طرف
تموم بی حرمتی و / حرف جسارت یه طرف
سه روز بعدِ واقعــه / پیـکــــر پاک شـــهدا
به زیر آفــتاب داغ / مونـــده بـودن تو کربلا
بنی اســد به همـــراهِ/ امـام ســجـاد اومـدن
برای دفـــن شـــهدا / بدون غســل و بی کفن
برای دفـــن پیکـــرِ / عـزیـــز و شــاه نینوا
پیدا نشد توو کـربلا / کـــفـن به غیـــرِ بوریا
امــام سـجــاد نشسـت / کـــنار پیکــــر بابا
غریبــونه بغل گرفـت / پیـکـر بی ســـــر بابا
زخمای روی پیکرش /که بیشــــتر از هزاربود
انگاری روی آفـــتاب / ســتاره، بی شمار بود
نه دستی داره به بدن/ نه انگـشت وانگشتری
سینه پاره پاره ای / که مونده جـــای خنجری
صاحــب عـــزای کربلا /امام زیــن الـعابدین
اعضای پاره پاره رو/جمـع می کرداز رو زمین
رو زخـم سیـــنه ی پدر/ علی اصغر و گذاشت
پایین پـای پــدرش / پیکـــر اکـبر و گذاشت
گریه و نوحه ســـر دادن / کـــنار پاره پاره تن
الهی جـان عاشــــقان / فـدای شـــاه بی کفن
غــریبونه به خاک رفت /عـــزیز جـان مصطفا
عزا به پا شـد میوونِ / ملائـک عــــرش خــدا
می اومد از عـــرش خدا / ناله و آه و زمـزمه
روضه میخونددوباره باز/پهلو شکسته فاطمه
غریب حسین غریب حسین(۴)
#رقیه_سعیدی_کیمیا
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
#خادم_الرضا
#شهیدآیت_الله_رئیسی
#مهمان_حاج_قاسم_سلیمانی
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
برخیز حــاجی ، باز مهمان داری امشب
مهـــمانی از جنس شهیدان داری امشب
آغـــوش خود وا کن تو ای ســردار دلها
یاری عزیز از کوی ســـلمان داری امشب
فرشــی به زیر پای یار خستــــه وا کن
چون خادم از دربار سلطان داری امشب
شــد نام ابراهیـــم نقـــش خاتم این بار
مهــمانی از سوی سلیـمان داری امشب
من از فـــراق و داغ می گریـــم ولـی تو
از شوق وصلش رویِ خندان داری امشب
امروز دیدم قــاب عکست گشتـــه کـامــل
وقتی کنــــارت مرد میــــدان داری امشب
امشب تمـــام میهـــمانانت عـــزیـزند
وقتی شهیدانی از ایران داری امشب
امشب گذشت از آتش ، ابراهیم دیگر
گلهای پرپر از گلستان داری امشب
ای آســــمان تو شــــاهد پــرواز بودی
از این جهت اینگونه باران داری امشب؟
ای کوه آذربایجان ، بشکن ، بریز اشک
در سینه ات ردّی ز یاران داری امشب
ای مِه ، بر آنان بســـتری از ابر وا کن
حتی اگر میلـــی به توفان داری امشب
ای دل ، بنـــال از داغ سرخ لاله هامان
در سوگشان ناله ، فـــراوان داری امشب
امشب ملائک ، عشـق را بر شانه بردند
ای عشق ، تفسیری از ایمان داری امشب
باران ! ببار و مرهمی بر شانه اش باش
بر جسم خسته روح درمان داری امشب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۳/۲/۳۱
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah