4_5818734775367631781.mp3
2.06M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام علیک
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
روضه پایانی 1397.12.03.mp3
12.97M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
▪️نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
▪️پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
▪️چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
▪️سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها ▪️نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است ▪️پس گدا دور و بر بیت شما بی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم
نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
با عصا آمده خود را برساند امروز
با همان سوز جگر روضه بخواند امروز
مدد بده مارو آقا
روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲)
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی، بر روی دامان رباب
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ...
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند
بی بی جان نبودی ببینی
فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه
یه جوری عمود زدن به فرق عباست
که سرش رو نیزه بند نمیشد
روضه میخواند .....
یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شد
به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند
یا ام البنین مدد بده بی بی جان ....
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید
حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ...
لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای
غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲)
نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنش هست به یادم ای وای
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
علی الله
هرچه باداباد
بند آخر مالِ امام زمان
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد....
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#ام_البنین_روضه_نخوون.... #زمینه_و_توسل_ویژهٔ_وفات_حضرت_أُم_البَنین_سلام_الله_علیها ┏━━ °•🖌•°━━┓
#سینه_زنی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#ام_البنین_روضه_نخوون...
هر روز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون
ستاره ها داد می زنن امُّ الْبَنین روضه نخوون
هر روز صدای گریه هاش میرسه تا عرش خدا
از سوز روضه خوندنش قیامتی میشه به پا
«أُمُّ البَنین.. أُمِّ بی بَنین...»
مدینه کربلا میشه شهر فرشته ها میشه
آدم و یعقوبم میان مدینةُ البُکاء میشه
فرقی نمی کنه براش کسی نیاد تو روضه هاش
عالم و بر هم می زنه بغضِ نشسته تو صداش
به سینه و سر می زنه بقیع باهاش نوحه گره
دَم تمومِ نوحه هاش حسینِ من بی کفنه
رو خاکایِ سرد بقیع صورت چار قبرکشیده
طوری غریب حسین میگه انگارکه گودال و دیده
از پسراش نشد یه بار با کسی حرفی بزنه
زمزمه ی لبش شده حسین من بی کفنه
طاقت نداره، کارشه شبا میره سئوال کنه
با گریه می خواد از رباب عباسش وحلال کنه
طفلی سکینه رو بگو دل نداره نگاش کنه
روُش نمیشه مثل قدیم أُمُّ البَنین صداش کنه
«أُمُّ البَنین...أُمِّ بی بَنین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
#وفات_حضرت_ام_البنین
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
روضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
14.28M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #گریز_به_کربلا السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
« قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا...
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند »
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
« بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
« گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ »
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
روضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
14.28M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #گریز_به_کربلا السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
« قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا...
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند »
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
« بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
« گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ »
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
|ای أُمِّ عشق.... #روضه_حضرت_ام_البنین_س به نفس استادحاج منصور ارضی قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
.
|ای أمِّ عشق....
#روضه #حضرت_ام_البنین_س
به نفس استاد حاج منصور ارضی
ای اُمِّ عشق مادرِ سرلشکر ادب
وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب
بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب
در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب
از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی
با احترام کردن خود، محترم شدی
روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت
مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات
قربان این درایت و دشمن ستیزی ات
رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات
از ابتدا بنام تو بر احترام بود
جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود
در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی
شمسُ الضحی مکتب حقُ الیقین شدی
ماه تمام چهار مه جبین شدی
دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی
ام البنین شدی و به تو التفات شد
آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد
بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو
باب النجات داده کلیدِ حرم به تو
غرق توسل است عرب تا عجم به تو
داده امام عصر، خدا را قسم به تو
یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی
سجادۀ عبادتی و باب حاجتی
عالم به حیرت است از این جانثاریات
مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات
جان ها فدای مادری افتخاری ات
قربان این تفضل و این سفره داری ات
خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری
تو باب فضلی و به اباالفضل مادری
مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی
در هر بهار راوی فصل خزان شوی
باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی
گریان شوی و مادر گریه کنان شوی
ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای
خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای
بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت
گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت
بر پیکری که زود سرش در تنور رفت
از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت
آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد
بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد
بعد از حسین زنده نمودی قیام را
گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را
زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد
یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد
زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی
نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی
یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی
چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی
اما یلان تو همه در خاک خفته اند
در بین خاک با تن صد چاک خفته اند
وقتش رسیده روضه حساس را بخوان
در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان
مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان
یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان
شرح نزول ساقی سرمست را بگو
از مرکب افتادن بی دست را بگو
*وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..*
برگو چگونه عطش گریه خیز شد
جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد
شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد
بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد
برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد
با پارچه سرش به روی نیزه بند شد
*برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن . اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا "اخا ادرک اخا" ابی عبدالله به سرعت آمد. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد ..*
منابع:
1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱
البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵
بحار الأنوار، ج45، ص: 41
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#وفات_حضرت_ام_البنین
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhanksh