eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5879983478614791771.mp3
1.02M
گوشواره: العفو خدایا به اشکای زینب یک عمره مهدی بیابون نشینه از دست شیعه دلش آتشینه غربت همین که با ناله و گریه شیعه رو غرق گناهان می بینه آخه چگونه بگیم خیلی مَردیم کاری برای ظهورش نکردیم آیا شده که با حال یتیمی دنبال بابا تو صحرا بگردیم رفتیم به هیئت با حاجات دنیا واسه ظهورش نبوده دعاها شیعه چقد بی خیاله که باباش سرگردونه در دل کوه و صحرا یارب هزار ساله مهدی غریبه تنها و بی کس بدون حبیبه دیگه نداریم ما صبر و قراری قلب ما از غربتش ناشکیبه یارب دیگه خسته ایم از زمونه اشک غریبی مهدی روونه تا کی بفهمیم که مهدی تو صحرا صبح و مساء داره روضه میخونه یارب غضب کن به اشکای زینب مهدی عزاداره هر روز و هر شب داره می بینه مث عمه زینب جسم حسینو زیر پای مرکب یارب غضب کن به غمهای زینب به حقّ زخم‌ کف پای زینب دیگه فرج رو کن امضا خدایا تنها ظهوره ،تسلای زینب یارب ببین‌که عقیله تو بازار مهدی رو میخونه در بین انظار باید بیاد منتقم تا که زینب راحت بشه از غم شام و آزار میخونه مهدی رو عمه ی خسته با اشکای خون و دستای بسته میخونه مهدی رو وقتی تو کوچه باسنگ ،یه ملعون سرش رو شکسته میخونه مهدی رو با قلب محزون دیده لبای حسین رو پر از خون در بزم باده بمیرم چی دیده با خیزرون زد روی لب یه ملعون ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@MAHMOUDKARIMMI_SHAM_SHAHADAT_HAZRAT_ZEINAB_1401_HEIAT_RAYATALABBAS (1).mp3
19.28M
غارت بود و آتیش خیمه دودو آتیش من هم تنها بودم همراهم آهم بود دورم نامحرم بود من هم تنها بودم بهارم میرفت تو که میرفتی قرارم میرفت تو رو از من گرفتنو ازت مونده یه پیرهنو کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو ای تکیه گاه من چشمای تو روشن من بی محمل رفتم با جامه ی پاره گوش بی گوشواره منزل منزل رفتم نبودی ای یار ببینی مارو میون بازار ندیدی سیلی خوردنو کجاها مارو بردنو کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو یک سال و نیمه با این روضه ها تنها روزامو شب کردم از شهر شام ای داد هر وقت یادم افتاد از غصه تب کردم لبت چوب میخورد همونجا ای کاش که زینب میمُرد همه اشکامو دیدنو نگم از می کشیدنو کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━