شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#ایام_فاطمیه
#لاله_زار_حیدری
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
در موسم بی یاوری دیدم غم بی مادری
با دیدة از خون تری دیدم غم بی مادری
با چهرة نیلوفری دیدم غم بی مادری
در کودکی با چشم تر هجران مادر دیده ام
بابای مظلومم علی بی یار و یاور دیده ام
گلخانة آل عبا گلزار مردان خدا
در آتشی از کینه ها در غم شناور دیده ام
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
دیدم میان کوچه ای سیلی زدند بر مادرم
رخسار نیلی بر زمین افتان و خیزان شد برم
قلبم گرفت از بی کسی از دورة دلواپسی
من نوجوان نورسی دستش رها شد از سرم
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
از چادر خاکی او خاک غریبی می تکید
از دیدة خونین من اشک عجیبی می چکید
یک لحظه پا شد از زمین اما برای دومین
دفعه زمین خورد و غمین پنجه به درها می کشید
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
روزی دگر آتش زدند کاشانة پر نور ما
حرمت شکستند خانه را آن دشمن مغرور ما
دور از دو چشمان پدر از ضربت دیوار و در
پهلو شکسته منکسر شد مادر مسرور ما
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
هر لحظه جسم مادرم در سوزش و تب می گذشت
دردش فزونی می گرفت هر روز او شب می گذشت
بالین او بودیم همه غرق دعا و زمزمه
آنجا میان ما همه بدتر به زینب می گذشت
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
از دیدن اندوه او خونابه می کردم روان
با گریه های بی صدا می بردم از بابا توان
تا چشم او بر چشم من می خورد و می گفت این سخن
فرزند دلبندم حسن بر عهد بابایت بمان
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
در غربت خاک بقیع گم شد هوای آرزو
شد لاله زار حیدری در هالة ماتم فرو
یک سو عزای مادرم یک سو نوای خواهرم
گردیده بابا حیدرم با کنج عزلت رو به رو
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
آخر شبانه پر کشید تا آسمان ها روح او
پنهان ولی شد در زمین آن پیکر مجروح او
از شرح سوگ مادری از قصة بی یاوری
سوزد زبان سروری از غصة مشروح او
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
**
#ایام_فاطمیه ، #نوحه_سروری
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah