مدح #میلاد_حضرت_علی_اصغرع
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین
شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین
هم چو گردون اختری با جلوههای سرمدی
هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین
غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور
زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین
جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب
دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین
یاد مادر میکند زینب چو امشب بنگرد
خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین
خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش
ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین
پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش
یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین
گرکه از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح
نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین
هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است
احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین
در رگ و شریان او جاری بود خون خدا
از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین
عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش
از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین
تا شود گلهای سرخ کربلا را عندلیب
مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین
این پسر مُهر شهادتنامه ی انصار اوست
خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین
شاهد فردای عاشورا بود در دامنش
یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین
عرصه گاه حق و باطل، چون شود دشت بلا
بهر آن جا داوری را در بغل دارد حسین
موج خونش، چون کند تضمین فتحی جاودان
طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین
با زبان بی زبانی رازگوی خلقت است
یاور نوآوری را در بغل دارد حسین
تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست
بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین
آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند
کارساز دیگری را در بغل دارد حسین
ای «مؤید» هرچه خواهی نک از آن مولا بخواه
کِامشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین.
#مرحوم_استاد_سید_رضا_مؤید
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
#قاسم_صرافان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
گاهگاهی نگاه، ما را بَس
بوسهای گاهگاه، ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه، ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه، ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه، ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه، ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه، ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها دادند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران، زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوییا جمع یاس و یاسمن است
بین آغوش فاطمه حسن است
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو پدر اذان و خدا
گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بین گودال نه، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#دهه_فجر
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
عید بهار سرخ فجر انقلاب است
گلهای پرپر گشته را فصل گلاب است
خورشید پیغام آورد با خندهی نور
چشم همه روشن که عید آفتاب است
عید رهایی عید عزت عید ایمان
عید حیا عید شرف عید حجاب است
عید همه مستضعفان عید تو و من
عید امام و عید امت عید بهمن
بهمن که در سردی بسی گرمی به ما داد
بهمن که چون نور روز گیتی را صفا داد
بهمن که داغ سینهسوز باغبان را
با عطر انفاس مسیحایی شفا داد
بهمن که با بگسستن بند اسارت
سر خط آزادی به دست ما خدا داد
بهمن بهار لالهگون خنده و اشگ
بهمن که فروردین به دامانش برد رشک
دست خدا با خون به خاک ما نوشته
بگریخت دیو، اینک بهشت، اینک فرشته
اهریمن طاغوت با ضعف و زبونی
چون عنکبوت افتاده در تاری که رشته
از کربلای کشور ایران بچیند
محصول بذری را که ثارالله کشته
اینک خدا امام را به عالم برتری داد
بر کودک ما هم مقام رهبری داد
دیگر از آن شبهای ظلمانی خبر نیست
دیگر بجز خورشید اینجا جلوهگر نیست
هان ای شهیدان به خونآغشته خیزید
که امروز در ما از شما کس زندهتر نیست
در باغ سر سبزی که از خون آب دادید
نخلی به غیر از نخل قرآن بارور نیست
چون لاله بر هر دل هزاران داغ دیدیم
تا میوهی آزادی از این باغ چیدیم
اینک شده بهمن بهاران در بهاران
گردیده دامان زمستان لالهباران
در پرتو خورشید قرآن گشت روشن
فکر جوانان چون دل پیر جماران
با اشگ شادی از سر مژگان فرو ریخت
آن خارهای سالها در چشم یاران
در هر قدم چندین چراغ راه داریم
قرآن و ثارالله و روح الله داریم
دشمن به نابودی ما بگرفت تصمیم
با حربههای کهنه تهدید و تحریم
آن حربهها افتاد از کار و نیفتاد
یک لحظه پای عزم مادر دام تسلیم
سر دادن بر حکم ظالم تن ندادن
ما را محمّد (ص) داده از آغاز تعلیم
لا گفته و بر هر بلا گردن نهادیم
در شعب بوطالب مقاوم ایستادیم
باید شمردن عید بهمن را گرامی
باید گرفتن جشن آن با شادکامی
باید به موسای زمان تبریک گفتن
کاری وادی ایمن تهی شد از حرامی
باید بر این ارض مقدس سجده بردن
هرگز مباد این خاک را بی احترامی
زین سرزمین بر چشم عالم نور دادیم
شور آفرینان جهان را شور دادیم
نتوان گرفتن ره صدور نور ما را
خواندند مظلومان همه منشور ما را
آن روزگار تلخ تر از زهر بگذشت
شیرین گرفته ملک عالم شور ما را
زندانی گور سیاه خویش گردید
خصمی که کند از روز اول گو رما را
در لاله زار خون یاران تا قیامت
ماییم سرو جاودانه راست قامت
ما از می قالو بلا مستیم مستیم
عهدی کز اول با خدا بستیم بستیم
در خط جندالله تا بودیم بودیم
سرباز روح الله تا بودیم هستیم
الله را الله را خواندیم خواندیم
ابلیس را ابلیس را راندیم راندیم
استاد #غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#دهه_فجر #انقلاب_اسلامی
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
این روزها میان شهیدان چه همهمهست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمهست
از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک
وقتی عَلم به دست علمدار علقمهست
تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست
اطراف خیمهگاه علی از چه همهمهست
فرعون هم مقابل موسی کسی نبود
جادوی سامری که فقط یک مجسّمهست
حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت
با اشعری بگو که زمان محاکمهست
فریاد فاطمهست که پیچیده در جهان
مقصود اگر علیست شهادت مقدمهست
#مهدی_جهاندار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#دهه_فجر
اقرار کن بلندی این اقتدار را
این انقلاب مستمر ریشه دار را
باید به تنگ چشمی دشمن نشانه رفت
فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را
مرگا به ما اگر که به ضحاک وا نهیم
این سرزمین رستم و اسفندیار را
بهمن اگر چه سرد ؛ ولی نیمه های آن
حس می کنم طراوت فصل بهار را
روزی که چشم ظلمت شب روشنا گرفت
روزی که داد خاتمه شب های تار را
در موجی از کدورت و در اوجی از غبار
دیدند آن زلالیِ آیینه وار را
هرسال یاد و خاطره ات زنده می شود
قلبی تپنده تر شده ای روزگار را
#محمدحسن_بیات_لو
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#دهه_فجر
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#انقلاب_اسلامی #بیداری_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی #بصیرت
شب بود و تاریکی به سرعت پخش میشد
در کوچه ها ظلم و جنایت پخش میشد
حبس عدالت بود و ابراز جسارت
انگار رفته بود عقل و دین به غارت
یک عده سرگرم زر اندوزی و شهوت
یک عده مشغول هیاهوی سیاست
آشفتگی در قلب ایران بود آنروز
کاخ امید و عشق ویران بود آنروز
در خاک ایران در قضاوتگاه کشور
"ایرانی" از حیوان غربی بود کمتر
خاری و خفت بود سهم مردمانش
بودند همچون بردگان پیر و جوانش
تا آنکه نخل استقامت بارور شد
خورشید "آمنت بربّه" جلوه گر شد
تاریکی ظلم از سر این خاک کم شد
از میهن ما سلطه ی ناپاک کم شد
آن روزگار تلخ تر از زهر طی شد
عطر بهاران شهر پشت شهر طی شد
از سوی مغرب ای عجب خورشید آمد
از آسمان سیاره ی امید آمد
بهمن بهاری تازه شد با یک دم او
یاد شهیدان بود خیر مقدم او
اسلام در ایران هویدا شد در آنروز
ایران اسلامی شکوفا شد در آنروز
طاغوت در تاریخ زندانِ ابد شد
راه نفوذ خصم استکبار، سد شد
با همت والای یاران خمینی
آخر نتیجه داد غوغای حسینی
شور عزا پیروزی شیرین به ما داد
داغ محرم داشتن تسکین به ما داد
فقه امام صادق و شور حسینی
شد تکیه گاه حرکت پاک خمینی
لطف و رئوفی رضا شد شامل ما
با حضرت معصومه حل شد مشکل ما
این انقلاب این چشمه ی پر خیر و برکت
این نخله ی سرسبز آزادی و عزت
اکنون که دست غیرت نسل جوان است
شکر خدا در اوج عزت همچنان است
ایران همانا سرزمین ارغوان است
خون شهیدان در رگ نسل جوان است
من یک جوانم کشورم را دوست دارم
از عمق جانم رهبرم را دوست دارم
من یک جوانم ایده و اندیشه دارم
چون کاوه در تاریخ ایران ریشه دارم
من یک جوانم کوه استعداد هستم
مشکل اگر شد بیستون، فرهاد هستم
با همت و با استقامت پیش آیم
با سعی خود غالب به هر تشویش آیم
آید اگر دیوار سختی در مسیرم
در سازم از دیوار و راه خویش گیرم
شور جوانی را شعور انگیز سازم
روح بهار از خشکی پاییز سازم
آنان که از خیل جوانان ناامیدند
باید بگویم کور بودند و ندیدند
نسل جوان بازوی روح الله بودند
دروازه های فتح ملت را گشودند
آن قدر پا در چرخه ی تدبیر کردند
تا لانه ی جاسوس را تسخیر کردند
نسل جوان در جبهه ها غوغا نمودند
دنیای استکبار را رسوا نمودند
امروز هم نسل جوان آماده باشند
سرباز های رهبری آزاده باشند
نسل جوان با پشتکاری فوق العاده
پای تمام آرمان ها ایستاده
با فکر آبادی و اقدامی جهادی
بی وقفه تازد مثل ابراهیم هادی
این خوش دلان مانند همت کم نظیر اند
مانند کاوه گوش بر امر امیر اند
از آنچه می بینیم این باور عیان است
خون شهیدان در رگ نسل جوان است
آید اگر در صحنه نیروی جوانی
گر متحد باشند اردوی جوانی
ایران از این آشفتگی سامان بگیرد
این نیمه جان خاکِ گرامی، جان بگیرد
در عرصه ها خود را نشان دادند این نسل
در هر کجا خوب امتحان دادند این نسل
در هسته ای با نور عشق و نور ایمان
دنیا به حیرت آمد از کار جوانان
در صنعت و علم فضا ممتاز بودند
با لطف مولانا رضا ممتاز بودند
با ردّ خون راه هنر را باز کردند
در منطقه ممنوع هم پرواز کردند
باید ز جا برخواست تا فتح جهانی
یک یاعلی کم دارد این شور جوانی
آینده دست حکم فرمای جوان است
امید این کشور به زهرای جوان است
ای با شهیدان هم نوا! وقت جهاد است
رمز موفق بودن ما اتحاد است
باید که از جام عدالت خورد شهدی
آماده شد بهر طلوع نور مهدی
نسل جوان! در یاری مهدی بکوشید
بهر دفاع از نائبش از جان خروشید
او چشم بر راه است و ما در راه مانده
دردا که این یوسف اسیر چاه مانده
ای آخرین امّید دنیا کیْ می آیی
أین الحسن، أین الحسین، آخر کجایی
#سیدروح_الله_موید
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#میلاد_علی_۱۳_رجب
دل به قـرآنت تفـأل ،زدعلی
ازحرم تاعـرش را پُل ،زدعلی
برگـلِ روی«شما»گـل ،زدعلی
برشما دست تـوسل ،زدعلی
در نجف گفتم دمادم بی عدد
یـــا امـــیرالمـومنـین حیدرمــدد
کیست حیدر،کیست کز روز عدم
بودبا احمدهمیشه هم قدم
بـارهـا از مصطفی بُـرده است غم
گشته با اوپـرچـم دیـنم عَـلَم
هم به جان ونام«حیدر»دم زنم
هــم بـــه رخـسـار پیمــبر دم زنم
ازنگاهت،بس،عنایت آمده
از نگاه حق حمایت آمده
مژده،سلطان«ولایت»آمده
درمسیرحق هدایت آمده
جبـرئیل امشب خبـر را داغ کــن
نام حیدر رابیا ابـلاغ کــن
سرخوش عشقم که پیرحیدرم
مست از جام غدیر حیدرم
درکَمَندِ خـود اسیرحیدرم
درنجف امشب فقیرحیدرم
درهوای عشق مُستَوجِب نما
عــاشــق ِ«اِبـنِ ابیــطالـب» نما
بـاوضـو بـرده محمدنـام تـو
او ولایت دیده در فـرجام تو
شیعه گردیده لبش ازکام تو
جان بـه قـربـان تـو و اســلام تــو
کن مرا از شیـعیان راستین
مستم ازنامت امــیرالمــومـنین
درمــدار دیـن، قــرار دیـن رسید
حیدرآمد، شهسواردین رسید
شدغدیرخم،بـهـاردیـن رسید
در خطــر،دلدل سوار دیـن رسید
خلـقـت کــون و مــکـان راعلت است
مکتـب دین مبین راعزت است
بر تن هستی تویی جان بشر
قطب عـالـم، روح ایمان بشر
نوح جان دروقت طوفان بشر
بهـتریـن تفسـیر قــرآن بشر
شــد غـــدیــر شدروز حیدربـــاوری
شدعلی منصوب شاه و رهبری
امشب ازاو هرکسی، گیردمدد
گردد او،سرشار لطف بی عدد
ازعلی حاجت بگیرد خوب وبد
نوکرش رادوست میدارد اَحـد
کاش آنـکه بـا«ولی» باشیم ما
کاش در راه «عـلی» بــاشــیم مـــا
باعلی هرقدر باشم ،شیعه ام
دررکابش بدرباشم ،،شیعه ام
دائما درصـدر باشم،شیعه ام
یا که عالیقدرباشم ،شیعه ام
کاش یارب،همچوعمارش شوم
درپریشان خـاطـری یارش شوم
کیست حیدر، مظهرحـق بـاوری است
کیست حیدر،پادشاه دلبری اسـت
شیـعه مدیـون نگاری حید ری است
حب اومعیار حق و برتری است
مسلمین باید کـه در عصـر«ولـی»
دســت بیــعت داده بـــا «سیـدعلـی»
ای علی جان هسـتی ام قــربـان تـو
دوستت دارم همیشه،جان تو
هستی ام قـربـان فـــرزنـدان تــو
بوده ام«مجنون»آن چشمان تو
درغدیرخم به آوای جلـی
تــا دم قبرم بگــویـم یاعلـی
#آرمین_غلامی
#مجنون_کرمانشاهی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
62215_13981128111914_3767955.mp3
3.77M
#قلب_پیمبر_علی
به نام نامی حیدر عزیز قلب پیغمبر
امیر فاتح خیبر علی جانم
همان شاه قَدَرقدرت همان دُردانه خلقت
همه مبهوت آن هیبت علی جانم
بنازم ناز چشمانش شده سلمان مسلمانش
ملائک مست و حیرانش علی جانم
بده پیمانه ساقی که دل شد مست حیدر
بُوَد دست خدا در دست حیدر
هر آنکس که نجف رفته دل دیوانه ای دارد
بگوید حضرت حیدر عجب میخانه ای دارد
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
بُوَد از هست او هستم که دل بر مِهر او بستم
علی ساقیست من مستم علی جانم
به کف تسبیح و دف دارم به دل شور و شعف دارم
به سر شوق نجف دارم علی جانم
منو این شور مشتاقی جهان ، فانی تویی باقی
بده پیمانه ام ساقی علی جانم
تو دریایی و من هم بدون تو سرابم
منم که خاک پای بوترابم
پریشانم مکن ساقی مزن شانه به گیسویت
گمان دارم که جانم را بگیرد تیغ ابرویت
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
منم ظلمت تویی نورم سلیمانی و من مورم
به محشر با تو محشورم علی جانم
تو بالایی و پایینم شهنشاهی و مسکینم
تویی آن شور شیرینم علی جانم
تویی حِصن حَصین من تویی حبلُ المتین من
امیرالمومنین من علی جانم
به غیر از تو چه دارد مگر دین محمد
تویی دست خدا و جان احمد
اگر هیچم اگر پستم اگر حتی گنهکارم
سرافزارم به محشر چون به دل حب علی دارم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
امیرالمومنین حیدر علی جانم
#حاج_حسین_سیب_سرخی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
2. ناد علی.mp3
6.64M
#ناد_علی
#مدح_حضرت_علی_علیه_السلام
#استاد_سید_جواد_ذبیحی
دم چو زنم ،
از تو زنم یا علی
جز ز دمت ،
دم نزنم یا علی
در همه جا ،
شد سخنم یا علی
وِرد زبانم شده نام علی
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
خلق جهان
بهرِ وجود علیست
خلد برین
مظهر جود علیست
در همه جا
گفت وشنودِ علیست
عقل بشر
مات مقام علیست
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
جن و مَلک
گشته ثنا خوان او
روح الامین
خادم و دربان او
چونکه بوَد ، طفل دبستان او
یافت مقامی ز کلام علی
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
هست علی ، کشتی راه نجات
هست علی چشمه ی آب حیات
هم به حیات و به صراط و مَمات
هست فزون ، قدر و مقام علی
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
ای که ز حق
عِلمِ نبی را دری
بر همه ی خلقِ جهان رهبری
بعد نبی ، از همه بالاتری
شد ز خدا ، بهره تو نام علی
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
ماهِ خِرد بس ز تو اعجاز شد
بهره تو دیوار حرم باز شد
با لب تو این سخن آغاز شد
پیش بیا فاطمه نام علی
( ناد علیاً علیاً یا علی
از تو شد آئینه ی دل مُنجلی)
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#قبلگاه_راز
امشب این دل شور و شادی ساز کرد
راز و رمز عاشقی ابراز کرد
شهر مکه قبلهگاه راز کرد
نغمه های عشق را آغاز کرد
گویم امشب از عطای ایزدی
نوری از انوار حی سرمدی
جبرئیل وحی حق داده نوید
نوربخش عالم امکان رسید
آمده در این جهان نور امید
از قدوم این پسر گردیده عید
شهر مکه نور باران گشته است
رحمت یزدان دو چندان گشته است
فاطمه بنت اسد با سوز و آه
می درخشد چهره اش چون قرص ماه
گفت یا رب بر همه عالم پناه
یاری ام فرما و کن بر من نگاه
عالم هستی سراسر ناز شد
ناگهان دیوار کعبه باز شد
با همه غیر از خدا بیگانه شد
محو روی جلوه ی جانانه شد
مرتضی آمد گل گلخانه شد
تا سه روز مهمان صاحب خانه شد
مصطفی در انتظار دیدنش
در بغل بگرفتن و بوسیدنش
تا نگاه مصطفی بر او فتاد
او زمان صبر را از دست داد
روی دستش آیه ی قرآن بخواند
مصطفی لب بر لب حیدر نهاد
گفت ای شمع وجود عالمین
بر منی تا روز محشر نور عین
مظهر خلاق داور آمده
نور چشمان پیمبر آمده
همسر زهرای اطهر آمده
عاشقان ساقی کوثر آمده
هر دل عاشق شد امشب منجلی
ذکر هر لب گشته امشب یا علی
آمده خورشید عالمتاب دین
شیعیان را این پسر حبل المتین
نوربخش این جهان حق الیقین
جانشین و یار ختم المرسلین
مهر او از عالم بالاستی
بر تمام خلق علی مولاستی
در جهان شمس حقایق می رسد
عاشقان قرآن ناطق می رسد
بر پیمبر یار لایق می رسد
باب حاجات خلایق می رسد
این پسر باب النجات امت است
پای تا سر مهر و جود و رحمت است
دین پیغمبر بود پاینده اش
جود و ایثار و سخا شرمنده اش
حاتم طایی کمینه بنده اش
غم ز دل ها می برد گل خندهاش
گشتهام مهمان بار عام او
زنده گرداند دلم را نام او
عالم و آدم همه حیران تو
ریزه خوار سفره ی احسان تو
گشته ام از لطف حق مهمان تو
یا علی دست من و دامان تو
این سخن گویم به آوای جلی
دردها درمان شود با یا علی
روحبخش این جهانی یا علی
چون خدایت مهربانی یا علی
بر همه آرام جانی یا علی
نور چشم شیعیانی یاعلی
یا علی جان ساقی کوثر تویی
دستگیر شیعه در محشر تویی
کوی تو قبله گه اهل ولاست
آن حریم پاک تو دارالشفاست
این دلم امشب در ایوان طلاست
آرزویم بوسه بر قبر شماست
عرضه می دارم به صد شوق و شعف
دعوتم کن یک شبی آیم نجف
از طفولیت گدای حیدرم
تا ابد من خاک پای حیدرم
شکر حق غرق ولای حیدرم
شامل لطف و عطای حیدرم
سیره ی مولاست ذره پروری
حیدری ام حیدری ام حیدری
بر مشام جان رسد بویت علی
جنت و رضوان من کویت علی
شاملم لطف خطاشویت علی
دست های خالی ام سویت علی
امشب از لطفت مرا دادی پناه
جان زهرایت نما بر من نگاه
ای مدال افتخارم یا علی
ای تمام اعتبارم یا علی
بر گلستان تو خارم یا علی
کن نگه بر قلب زارم یا علی
فخر من باشد غلام حیدرم
ریزه خوار بار عام حیدرم
ای که هستی محرم رازم علی
روح عرفان بال پروازم علی
در جهان من بر تو می نازم علی
با ولایت نغمه پردازم علی
من(رضا) هستم علی جان نوکرت
کن نگاهم جان زهرا همسرت
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مدح_ولادت_حضرت_علی_ع
به دل ها شادی دیگر رسیده در عالم مظهر داور رسیده
گل گلزار پیغمبر رسیده همه شادی کنید حیدر رسیده
همه دل ها ز یمنش منجلی شد
جهان روشن ز رخسار علی شد
شده بیت خدا چون وادی طور
ز یمن مقدمش نور الا نور
بود بنت اسد در شادی و شور
دل ختم النبیین گشته مسرور
گلی از بوستان عصمت آمد
یگانه مقتدای امت آمد
به شهر مکه غوغایی به پا شد
درون کعبه با او با صفا شد
ز یمن او پر از نور خدا شد
ز او تفسیر نور و انما شد
گرفته در بغل ختم رسالت
کند حیدر بر او قرآن تلاوت
جهان گردیده غرق عطر و بویش
چنان احمد بود خلق نکویش
بود دست تمام خلق سویش
پیمبر بوسه برگیرد ز رویش
محمد شادمان از دیدن او
ز احمد برده دل خندیدن او
همه اهل جهان حیران حیدر
همه ریزه خوران خوان حیدر
ز لطف او شده مهمان حیدر
کنار سفره ی احسان حیدر
تمامی تشنه ی آب بقایند
همه امشب گدای مرتضایند
تو نوری ما همه گم کرده راهیم
به درگاهت گدایی روسیاهیم
شب میلاد تو بر تو پناهیم
تمامی مستمند یک نگاهیم
نگاهت می برد غم از دل ما
کند نام تو حل مشکل ما
تو نور حضرت پروردگاری
چراغ پر فروغ شام تاری
به دل های محبان تو قراری
به شیعه رحمتت هر لحظه جاری
تو فرقانی تو نوری هل اتایی
تو با اذن خدا مشکل گشایی
تویی خورشید تابان ولایت
تویی بر شیعیان نور هدایت
تو داری بر همه لطف و عنایت
تمام عالم هستی گدایت
همه ذره تو خورشیدی علی جان
تو جلوه گاه توحیدی علی جان
به شیعه تا صف محشر امیری
بشیری تو بصیری تو نصیری
تو در جود و سخاوت بی نظیری
دو عالم شیعیان را دستگیری
تو در شام سیه صبح سپیدی
تو در قلب همه نور امیدی
تو نور دیده ی اهل ولایی
تو بر شیعه، دو عالم مقتدایی
به خلق و خصلت و خو مصطفایی
به محشر هم شفیع این (رضایی)
رضای حق رضای توست مولا
همه عالم برای توست مولا
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah