eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
205 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
  ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در خجل با غروب آفتاب طلعت نورانی‌ات گشته‌ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل هم صدف بشکست هم دردانه‌ات از دست رفت سوختم بهر صدف گردیدم از گوهر خجل همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند مُردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل گاه‌گاهی مرد خجلت می‌کشد از همسرش مثل من هرگز نگردد مردی از همسر خجل همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت از حسن گردیده‌ام تا دامن محشر خجل خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد مادر از دختر خجل شد دختر از مادر خجل باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد باغبان از غنچه و از لاله پرپر خجل بانگ «یا فضّه خُذینی» تا به گوش خود شنید از کنیز خویش هم شد فاتح خیبر خجل نظم «میثم» شعله زد بر جان اولاد علی تا لب کوثر بود از ساقی کوثر خجل   @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ظلمت آمد به خانه ی خورشید کفر محض آمده است و شرک پلید کینه دارد ز سوره ی توحید می رسد با هزار و یک تهدید   آمده آفتاب را ببرد جهل،  ام الکتاب را ببرد منتظر بود تا ولی آید    پشت در بی معطلی آید حضرت مرتضی علی آید از علی پاسخ بلی آید ناگهان نقشه اش بر آب شد و... پیش چشم همه خراب شد و... زنی انگار پشت در آمد شیرزن در دل خطر آمد با همان داغ بر جگر آمد سوگوار از غم پدر آمد پشت در زد صدا چه می خواهید از من و مرتضی چه می خواهید مرتضی اصل هر کلام من است علی اسلام من سلام من است این فدایی شدن مرام من است چون علی رهبر و امام من است من علی را ، علی مرا دارد شده تنها ولی مرا دارد سایه ی مرتضی است روی سرم با همین حال زار، پشت درم  از غم حیدر است شعله ورم به فدای علی من و پسرم از علی یک نفس نمیگذریم من و محسن برای او سپریم ناگهان آتش آمد و در سوخت برگ های گلی معطر سوخت شعله بسیار شد مکرر سوخت کودکی داد زد که مادر سوخت    در خانه که شعله ور می شد میخ هم داشت سرخ تر می شد بی حیا زد لگد که در افتاد بر دل انبیا شرر افتاد از دل آسمان قمر افتاد ثمر از شاخه ی شجر افتاد تا زمین خورد پشت در زهرا ناگهان زد صدا: که فضه بیا ظلم و بیداد بیش از حد شد مادر افتاد و عاقبت بد شد آنچه در خانه اش نباید...شد در که افتاد صد نفر رد شد   مجتبی ناله از جگر می زد وسط معرکه به سر می زد ستم بی حساب آوردند کینه از بوتراب آوردند حمله بر آن جناب آوردند عده ای هم طناب آوردند کعبه روی زمین کشیده شد و... ناله فاطمه شنیده شد و ... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اَز اَشک های چَشمِ تو، زَمزَم دُرُست شُد اَز ناله های نیمه شَبَت، غَم دُرُست شُد با یاریِ مَلائِکه، دَر هِیئَتِ خُدا از چادُرِ سیاهِ تو پَرچَم دُرُست شُد اَوّل تو آفَریده شُدی، شَک نمی کُنَم زآن پیش تَر، که طَرحِ دوعالَم دُرُست شُد وَقتی به شِکلِ اِنسیه ی کامِلی شُدی اَز باقیِ گِلَت گِلِ ما هَم دُرُست شُد ما را، طَلایه دارِ غَمِ تو نِوِشته اَند اَز آن زَمان، که غُصّه و ماتَم دُرُست شُد اَز ما سُوال و، اَز تو جَوابی، گُلِ علی... ...تابوتِ لاغَرِ تو چِرا خَم دُرُست شُد؟! ما نوکَرِ حُسِینِ غَریبِ شُما شُدیم اَز فاطِمیّه ای که مُحَرَّم دُرُست شُد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: ماتت فاطمه مابین المغرب و عشاء روح حضرت زهرا علیهاالسلام بین مغرب و عشاء به ملکوت اعلی پیوست شعری که توفیق شد قبل مجلس با رفقا نوشتیم ساعت سخت عروج مادر است ساعت مرگ امید حیدر است یا بن زهرا ،در غروب نور حق چشمهای خون شده سوی در است مادرتو رو به قبله ، بی نفس با تنی زخم و کبود و لاغر است مرتضی گریان و می خندد عدو لحظه ی خوشحالی آن کافر است زخمهایی که زده کاری شده رد پایش بروی آن پیکر است آه با صورت زمین خورده علی لرزه بر زانوی مرد خیبر است آه امشب بین مغرب تا عشاء روضه های مادرت زجرآور است گفتم از زجر و دلم ویرانه شد روضه ی دختر شبیه مادر است جای دست زجر روی صورتش زینتی های کبود دختر است روضه خوان با روضه خوان ها گریه کرد قلب هر بیتی برایت مضطر است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_6023667357484846209.mp3
3.75M
🌾یه کمی حرف بزن 🌾حرف رفتن نزن ۲ 🌾پاشو اینجوری منو نده عذاب 🌾کلمینی 🌾بری از پیشم میشم خونه خراب 🌾کلمینی 🌾بین این همه سلام بی جواب 🌾کلمینی 🌾یه کمی حرف بزن علی نمیره 🌾حرف رفتن نزن علی میمیره ۲ 🌾میبارم مثل آسمون برات 🌾میکشی منو با اشک بی صدات 🌾سرتو بگیر بالا جون علی 🌾بمیرم برات 🌾پاشو اینجوری منو نده عذاب 🌾کلمینی 🌾بری از پیشم میشم خونه خراب 🌾کلمینی 🌺فاطمه جان 🌾بین اینهمه سلام بی جواب 🌾کلمینی 🌾پاشو اینجوری منو نده عذاب 🌾کلمینی 🌾یه کمی حرف بزن علی نمیره 🌾حرف رفتن نزن علی میمیره ۲ 🌾رنگ صورتت شده سرخ وکبود 🌾از علی دل بُردی اما زود 🌾خانومم رفیق نیمه راه شدی 🌾قرار این نبود 🌾یه کمی حرف بزن علی نمیره 🌾حرف رفتن نزن علی میمیره ۲ 🙏التماس دعای فرج @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اشعار بصیرتی و روشنگرانه با محوریت ایام فاطمیه و موضوعات جهادتبیین.pdf
434.4K
اشعار بصیرتی و روشنگرانه با محوریت ایام فاطمیه و موضوعات جهادتبیین ،بصیریت فاطمی،الگوی زن مسلمان ،حاج قاسم سلیمانی،فرزندآوری ،افزایش جمعیت و ..... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد دل را چه شد که با همه ی لطف های او نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد بنده چنین خراب و بدون بها نبود دور از امام شد که چنین آس و پاس شد گریه، کفایت از غم هجران نمی کند کارم برای آمدنش التماس شد تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها صحن علی وسیله ی این انعکاس شد گفتند با علی که کتاب خدا بس است برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد وای از مصیبت تن زخمی فاطمه با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او از درد استخوان شکسته خلاص شد؟! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی گام مردانه او لرزه به عالم انداخت گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بردارید هر چه دارید همه از من و حیدر دارید سر این سفره اگر روزی خود را بستید همگی ریزخور حیدر و زهرا هستید گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است اگر از بند به بند تن من جان برود نگذارم که علی بی کس تنها بشود به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم تا زمانی که نفس هست علی میگویم حرمت نان نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدک فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت ون یکاد از نفس حضرت مادر می گفت آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن دست در دست حسن بود که بیرون آمد بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور کوچه ها از قدمش پُرشد از احساس غرور ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد بند بند فلک از دست ستم شد فریاد تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید کوچه ی تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود دوربر را نظری کرد نباشد خبری یا مبادا که ازاین ره گذرد رهگذری هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد آنچنان زد که فلک پر شده از ناله چنین همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین تلخ این بود حرامی به خودش می بالید تلخ تراین که به اشک حسنش می خندید با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد پاره ها ی فدک فاطمه را دستش داد گفت این حق شما، خنده کنان رفت که رفت با غرور از ستمش نعره زنان رفت که رفت مانده باقی حسن و فاطمه و بقیه راه دو قدم گریه و اشک و دو قدم ناله و آه با پر بال وشکسته نفسش بند آمد نفس همقدم و هم نفسش بند آمد راه میرفت و به لب داشت به زحمت سخنی حسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی راه کوتاه ولی کم نه از این فاصله شد هرقدم روی زمین خوردن او مسئله شد بذرظلمی که در آن کوچه غم دشمن کاشت حاصلش عصر دهم لشگر کوفی برداشت برگ گل از ستم و سیلی و غارت پژمرد دست نامحرم کوفی به پر معجر خورد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بوی حرم آمد و بیرق غم می‌کشیم چشمِ ترِ خویش بر شانه‌ی هم می‌کشیم گرچه چهل سال است ظلم و ستم می‌کشیم راه حسین است و ما باز علَم می‌کشیم ما که قسم خورده‌ایم پای قسم می‌کشیم فاطمیه آمد و سینه پریشان کنیم یادِ سلیمانِ عشق یادِ شهیدان کنیم مجلسِ روضه به پاست ناله‌ی سوزان کنیم حاجت یکسال را عرضه به جانان کنیم سر به درِ خانه‌ی اهل کَرَم  می‌کِشیم آه که از بازویش هیچ شکایت نکرد وای که بر پهلویش هیچ عنایت نکرد مادرِ ما را کسی گرچه   عیادت  نکرد لیک به غیر از علی فاطمه صحبت نکرد پای علی صد بلا در دل غم  می‌کِشیم فاطمه فرموده است مرد ولایت بمان گر همه ره کج کنند با همه غیرت بمان گفت که در فتنه  بر  راهِ بصیرت بمان هرچه که داری بده تا به شهادت بمان سیره‌ی زهراست و تیغ دودَم  می‌کشیم آنچه که داریم ما  یک دل طوفانی است آنچه که مانده کنون  راهِ سلیمانی است گفت:" به صهیون بگو لحظه‌ی پایانی است وقتِ تماشای ما  وقت پشیمانی است بر روی نامِ شما زود قلم می‌کشیم" خواسته‌ام از خدا تا که مُرادم دهد تا که بسوزاندم  تا که  به بادم دهد مثل شهیدی که ماند عشق به یادم دهد وای اگر رهبرم حکمِ جهادم دهد هرچه که مستکبر است زیر قدم می‌کشیم یادِ تو را بعد از این بین حرم می‌کنیم یاد علمدار با مشک و عَلم می‌کنیم یادِ عمود و سر و دست قلم می‌کنیم باش که این جمله را زود دودَم می‌کنیم روی  تِل‌آویو‌ها خاکِ عدم می‌کشیم می رسد آنروز که دیده‌ی گریان ما می‌نگرد بر حرم ، بر حرمِ جان ما می‌رسد آندم که با همتِ دستان ما فاطمه دارد حرم در حسنستانِ ما صاحب ما می‌رسد طرح حرم می‌کشیم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_238287585900758814.mp3
5.94M
... یافاطمه ...یافاطمه... جوونا صدا بزنید ،بیاد قدیمیا،پیر غلاما..گذشتگان که با این نغمه ها سینه میزدند... با حاجت بگو...همه بگن... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... ای سوره ی قدر نبی.. ای کوثر بی خاتمه نام تو تسبیح علی یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... بزن به سینه ات، خدا خیرت بده...ماشاءالله یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه ای سوره ی قدر نبی.. ای کوثر بی خاتمه نام تو تسبیح علی یافاطمه ...یافاطمه... راضیه ،مرضیه بتول.... راضیه ،مرضیه بتول یامحجته قلب رسول ای مهر توبرطاعت و ایمان مامهر قبول یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... رحمت خدا به این ناله ها... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... همه نوحه خون حضرت زهرا بشین،کسی ساکت نباشه !!! یا فاطمه ...یافاطمه... یا فاطمه ...یافاطمه... آیه به آیه خط به خط قران وصفت کامل است در شأن انفاق شما ویطعمون نازل است یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... خیلیا التماس دعا گفتن... یافاطمه...زن ومرد... آن چادری که میشود... آن چادری که میشود... روز جزا حبل المتین در کوچه های شهر غم از چه شده نقش زمین یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... کشتی،علی را آن دمی... کشتی،علی را آن دمی... که خواندیش با این نوا... کشتی،علی را آن دمی... که خواندیش با این نوا... روحی لروح کل فدا..نفسی لنفس کل بقاء یافاطمه ...یافاطمه... برای بار آخر همه بگن.. یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5890886764196790517.mp3
17.47M
الاکه صاحب عزای تمام غم هایی دوباره فاطمیه آمده نمی آیی به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر تورا طلب کند این دیده های دریایی کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی کجا شبیه روضه خوان زهرایی برای گریه ی به غمهای مادرت آقا نه اینکه فکر کنم مطمعنم اینجایی شنیده ایم زمین خورده است مادرتان دران دمی که به در خورد ضربه ی پایی هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا میزنید زهرا را.. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مصیبت هایم امشب جان گدازه-حاج محمود کریمی -دشتی.mp3
4.11M
😭😭😭 مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه نبیند کاش زینب روی دوشم ز تابوت بریزد خون تازه به یاد لرزه های پیکر تو گرفته لرزه پای شوهر تو به قبرت خاک می ریزم ولیکن بریزد خاک بر سر دختر تو خدا داند دلم خون گریه می کرد به عالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کرد الهی دخترت زینب بمیرد ببین تنهایی ام را ای عزیزم الهی از کنارت برنخیزم خودم با دست خود خاکت نمودم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم الا ای چاه یارم را گرفتند گلم،باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah