حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمّدهادی امینی(فرزند علامه امینی) میگوید: «عشق و محبت بیکرانه و سرشار امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) چنان وجود و قلب علامه امینی را مسخّر و منقاد و مطیع خود ساخته بود که جز وجود امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، در نظر او دنیا و مردم، مفهومی نداشت.
یک روز هشت تن از علمای بزرگ اهل تسنن بغداد خدمت آقا آمدند. هوا خیلی گرم بود. آن زمان مرحوم علامه به خاطر گرمی هوا در زیرزمین مینشست. بعد از تعارفها، صحبتهای زیادی شد. هنگام رفتن گفتند: شما یازده جلد درباره #امام_علی_بن_ابیطالب(علیهالسلام) نوشتی؛ قدردانی و تجلیل #شیعه از شما این است که در منزل کهنهای زندگی میکنی؛ اگر یک جلد از این یازده جلد را درباره یکی از خلفا مینوشتی، کاخی از طلا برای شما میساختیم، ولی ما هر چه نگاه میکنیم، میبینیم وضع شما به جای بهتر شدن، بدتر میشود. شما الان یخچال ندارید، کولر ندارید، فرش ندارید، چه و چه ندارید، خلاصه وسایل راحتی تابستان و زمستان هیچ ندارید، چطور زندگی میکنید؟ ایشان تأملی کرد و بعد فرمود:
این اشکالات را شما وقتی به من وارد میکنید، من به قلبم رجوع میکنم، قلبم به من میگوید: عوض یخچال و فرش و...، علی(ع) را دارم و علی مافوق تمامی این مواهب است. من علی دارم؛ چه غم دارم و از زندگانی خودم اصلاً ناراحت نیستم و شاکرم.
الغدیر و وحدت اسلامی، ص۴۳
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri