eitaa logo
سید محمد جواد سید شبیری
1.1هزار دنبال‌کننده
640 عکس
81 ویدیو
80 فایل
کانال شخصی حجةالاسلام سیدمحمدجواد سیدشبیری(مشهد) شامل محتوای سخنرانی، مباحث حدیثی و مناسبتی مرتبط با معارف اهل البیت(علیهم السلام) ارتباط با بنده👇 @smjssh ارسال پیشنهادات، مطالب جدید و مفید👇 @rejal_admin تبلیغ👇 @Admin_rejal مدیریت کانال👇 @rejal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔸 در مدينه، مردى با كنيۀ «ابو قمقام» زندگى مى‌كرد، آدم محروم و نداری بود . روزى نزد امام كاظم عليه السّلام رفت و از شغل و كارش شكايت كرد و عرض كرد: هركارى را مى‌خواهد انجام دهد نمى‌تواند و برايش فراهم نمى‌شود. 🍃 امام كاظم عليه السّلام به او فرمود: در آخر دعايت در نماز صبح ده مرتبه بگو: 《 ِ سُبْحَانَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ 》 ابو قمقام گويد: من براين كار مداومت كردم. به خدا سوگند! پس از اندك زمانى، گروهى از صحرانشينان نزد من آمدند و به من خبر دادند كه يكى از مردان قبيله‌ام از دنيا رفته است و كسى جز من وارثى براى او نمى‌شناسند. از اين‌رو من رفتم و ارث او را گرفتم، و در حال حاضر شخص ثروت‌مندى هستم. ☘☘☘☘☘☘☘ [الكافي] اَلْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ اَلْمُبَارَكِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ رَجُلٍ مِنَ اَلْجَعْفَرِيِّينَ قَالَ: كَانَ بِالْمَدِينَةِ عِنْدَنَا رَجُلٌ يُكْنَى أَبَا اَلْقَمْقَامِ وَ كَانَ مُحَارَفاً فَأَتَى أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَشَكَا إِلَيْهِ حِرْفَتَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ لاَ يَتَوَجَّهُ فِي حَاجَةٍ لَهُ فَتُقْضَى لَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قُلْ فِي آخِرِ دُعَائِكَ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَجْرِ سُبْحَانَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ قَالَ أَبُو اَلْقَمْقَامِ فَلَزِمْتُ ذَلِكَ فَوَ اَللَّهِ مَا لَبِثْتُ إِلاَّ قَلِيلاً حَتَّى وَرَدَ عَلَيَّ قَوْمٌ مِنَ اَلْبَادِيَةِ فَأَخْبَرُونِي أَنَّ رَجُلاً مِنْ قَوْمِي مَاتَ وَ لَمْ يُعْرَفْ لَهُ وَارِثٌ غَيْرِي فَانْطَلَقْتُ فَقَبَضْتُ مِيرَاثَهُ وَ أَنَا مُسْتَغْنٍ . ‌ •┈┈••✾••┈┈• 📚 بحار الأنوار ، ج ۹۲، ص ۲۹۵ [بحار متن دعا را از کافی اینچنین نقل میکند که دربالا ذکر شد ولی متن کافی کمی متفاوت است:《سُبْحَانَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه》ِ عَشْرَ مَرَّات، کافي ج ۵،ص ۳۱۵] @shobeiri
🍃🌼 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔸از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند : روزی دو برادر به خدمت پيامبر‌اكرم صلی‌الله علیه‌و‌آله ‌شرفياب شدند . گفتند : مى‌خواهيم براى تجارت به شام سفر کنیم . حرزى به ما ياد بدهيد كه بخوانيم . پیامبر خدا فرمودند : « إِذَا أَوَيْتُمَا إِلَى اَلْمَنْزِلِ فَصَلِّيَا اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَةَ فَإِذَا وَضَعَ أَحَدُكُمَا جَنْبَهُ عَلَى فِرَاشِهِ بَعْدَ اَلصَّلاَةِ فَلْيُسَبِّحْ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلاَمُ ثُمَّ لْيَقْرَأْ آيَةَ اَلْكُرْسِيِّ فَإِنَّهُ مَحْفُوظٌ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى يُصْبِح ... » هر گاه براى استراحت در منزلى فرود آمديد و نماز عشا را خوانديد ، هر كدام كه بعد از نماز در بستر قرار گرفتيد ، ابتدا سلام‌الله‌علیها و سپس را بخوانيد ؛ كه حتماً تا صبح از هر خطری محفوظ خواهيد ماند . » آن ها حرکت کردند ، در راه ، گروهى دزد آنان را تعقيب كردند . وقتى جهت استراحت شبانه ایستادند ، دزدان براى آگاهى از خواب و بيدار بودن آنان غلامى را فرستادند . غلام در حالى به آنان رسيد كه يكى از آن ها در بستر بود و آية الكرسى و تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها را خوانده بود و _ به خاطر همين كار _ دو حائل گرداگرد آنان ساخته شده بود . غلام آمد و پيرامونشان چرخيد ؛ امّا به هر طرف كه مى‌چرخيد جز دو ديوار چيز ديگرى نمى‌ديد . برگشت و به دزدان گفت : نه به خدا سوگند ! جز دو ديوار چيز ديگرى نديدم. به او گفتند : خدا ذليلت كند ! يقيناً دروغ مى‌گويى ، تو بُزدل و ترسويى . آن گاه خود برخاستند و نگاه كردند . ولی آن ها هم جز دو ديوار ، چيز ديگرى نديدند . اطراف ديوارها گشتند و کسی را نديدند و به جايگاه خود بازگشتند . فردا صبح نزد آنان آمدند و پرسيدند : ديشب كجا بوديد؟ آن دو برادر گفتند : همين جا. گفتند : به خدا قسم ما آمديم و در اين جا جز دو ديوار چيز ديگرى را نديديم . به ما بگوييد داستان چيست‌؟ گفتند : نزد رسول خدا رفتيم و از آن حضرت درخواست تعليم امرى كرديم. پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله به ما آية الكرسى و تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها را ياد داد . ما هم به آن عمل کردیم . دزدان گفتند : برويد . به خدا قسم ، ديگر هرگز به تعقيب شما نمی آییم و بعد از اين ، هرگز دزدى به شما دست نخواهد يافت. ‌ •┈┈••✾••┈┈• 📚 المحاسن ، ج ۲ ، ص ۳۶۸ 📚 بحار الأنوار ، ج ۷۳، ص ۲۴۶ @shobeiri
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 📖در روایت نقل شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند : روزی پدرم با فردی زمین مشتركى داشتند ، او كه مرد ستاره شناسى بود . تصمیم گرفت زمین را تقسیم كند ، بدین جهت نگاه به ساعتى كرد كه آن را (سعد) مى دانست ، بعد خارج شد و نگاه به ساعتى كرد كه آن (نحس) مى دانست و آنگاه به سراغ پدرم فرستاد ، اما وقتى زمین تقسیم گردید، مرد منجِّم با تعجِّب متوجه شد ، كه قسمت بهتر زمین نصیب پدرم شده ... پدرم به او گفت : چراتعجب مى كنى ؟! مرد موضوع (سعد) و (نحس) اوقات را براى پدرم توضیح داد ، ولى پدرم فرمود : آیا نمى خواهى تو را به كار بهترى از آنچه تو انجام دادى راهنمایى كنم ؟ اگر مى خواهى ( نحسى روز ) از تو برطرف شود ، صبح صدقه بده ، و اگر مى خواهى از (نحسى شب) محفوظ بمانى در ابتداء شب صدقه بده . 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 📄 ... فَقَالَ لَهُ أَبِی مَا لَکَ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ فَقَالَ لَهُ أَبِی فَهَلَّا أَدُلُّکَ عَلَی خَیْرٍ مِمَّا صَنَعْتَ إِذَا أَصْبَحْتَ فَتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ تُذْهِبْ عَنْکَ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ إِذَا أَمْسَیْتَ فَتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ تُذْهِبْ عَنْکَ نَحْسَ تِلْکَ اللَّیْلَةِ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 📚 بحار الانوار (ط - بیروت) ، ج93 ،ص: 131 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 http://eitaa.com/shobeiri
🍃🌼 🌸🌸🌸 🔸سعید بن یسار می گوید : روزی نزد دو فرزند سابور رفتم . که هر دو صاحب فضل و تقوا و تواضع بودند . تا اینکه یکی از آن دو که زکریا نام داشت بیمار شد و به حال احتضار افتاد . من در آن لحظات نزد او حاضر شدم . او دستش را باز کرد و گفت : « یا علی ! دستم سفید شد » . سعید بن یسار می گوید : بعد از مدتی محضر امامصادق علیه‌السلام رسیدم و محمد بن مسلم نیز نزد آن حضرت شرفیاب بود . وقتی از خدمت حضرت بلند شدم ، گمان کردم محمد بن مسلم جریان زکریا بن سابور را برای حضرت می گوید . از منزل حضرت بیرون آمدم ، تا اینکه امام علیه‌السلام کسی را دنبال من فرستاد تا برگردم . برگشتم و به حضور ایشان رسیدم . فرمود : از این مردی که هنگام مرگ نزد او بودی برایم بگو ، از او چه چیزی شنیدی که بگوید ؟ عرض کردم : دست خود را باز کرد و گفت : یا علی ! دستم سفید شد . امام صادق علیه‌السلام فرمود : « وَ اَللَّهِ رَآهُ وَ اَللَّهِ رَآهُ وَ اَللَّهِ رَآهُ . به خدا قسم ! امیرالمومنین علیه‌السلام را دیده است ، به خدا قسم او را دیده است ، به خدا قسم او را دیده است . » ( سفیدی دست کنایه از نجات و عاقبت بخیری است ) ☘️☘️☘️ « مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ أَنَّهُ حَضَرَ أَحَدَ ابْنَیْ سَابُورَ وَ کَانَ لَهُمَا فَضْلٌ وَ وَرَعٌ وَ إِخْبَاتٌ فَمَرِضَ أَحَدُهُمَا وَ مَا أَحْسَبُهُ إِلَّا زَکَرِیَّا بْنَ سَابُورَ قَالَ فَحَضَرْتُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَبَسَطَ یَدَهُ ثُمَّ قَالَ ابْیَضَّتْ یَدِی یَا عَلِیُ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ فَلَمَّا قُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ ظَنَنْتُ أَنَّ مُحَمَّداً یُخْبِرُهُ بِخَبَرِ الرَّجُلِ فَأَتْبَعَنِی بِرَسُولٍ فَرَجَعْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا الرَّجُلِ الَّذِی حَضَرْتَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ أَیَ شَیْ ءٍ سَمِعْتَهُ یَقُولُ قَالَ قُلْتُ بَسَطَ یَدَهُ ثُمَّ قَالَ ابْیَضَّتْ یَدِی یَا عَلِیُّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اللَّهِ رَآهُ وَ اللَّهِ رَآهُ وَ اللَّهِ رَآهُ » 📚 الکافی ، ج ۳ ، ص ۱۳۰ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
🍃🌼 🌸🌸🌸 🔸 اِبْنُ شَهْرَآشُوبَ فِي اَلْمَنَاقِبِ ، عَنِ اَلْأَصْبَغِ وَ أَبِي مَسْعَدَةَ وَ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ يَعْنِي أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَتَى اَلْبَزَّازِينَ فَقَالَ لِرَجُلٍ بِعْنِي ثَوْبَيْنِ فَقَالَ اَلرَّجُلُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عِنْدِي حَاجَتُكَ فَلَمَّا عَرَفَهُ مَضَى عَنْهُ فَوَقَفَ عَلَى غُلاَمٍ فَأَخَذَ ثَوْبَيْنِ أَحَدُهُمَا بِثَلاَثَةِ دَرَاهِمَ وَ اَلْآخَرُ بِدِرْهَمَيْنِ فَقَالَ يَا قَنْبَرُ خُذِ اَلَّذِي بِثَلاَثَةٍ فَقَالَ أَنْتَ أَوْلَى بِهِ تَصْعَدُ اَلْمِنْبَرَ وَ تَخْطُبُ اَلنَّاسَ فَقَالَ وَ أَنْتَ شَابٌّ وَ لَكَ شَرَهُ اَلشَّبَابِ وَ أَنَا أَسْتَحْيِي مِنْ رَبِّي أَنْ أَتَفَضَّلَ عَلَيْكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ أَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ وَ أَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْكُلُونَ اَلْخَبَرَ . ☘☘☘ 🔸 از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمودند : امیر المومنین علیه السلام همراه قنبر به بازار بزازها رفتند ، به مرد کاسبی فرمودند : دو لباس داری به من بفروشی ؟ مرد کاسب عرض کرد بلی ای پیشوای مسلمین ، جنسی که احتیاج داری نزد من موجود است . حضرت ( وقتی متوجه شدند او را شناخته است ) معامله نکرد و از در دکان او گذشتند و مقابل بزاز دیگری که جوان بود توقف کردند و دو لباس خرید یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم ، سپس به قنبر فرمود سه درهمی را تو بردار ، قنبر گفت : شایسته است که شما لباس سه درهمی را بردارید چون منبر میروید و با مردم سخن میگوئید ، حضرت فرمودند : « تو جوانی و به تجمل و‌ زیبایی رغبت داری ، و من از خدای خود حیا میکنم که لباسم از تو بهتر باشه زیرا از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله شنیدم درباره ی غلامان سفارش میفرمود که به آنان همان لباسی را بپوشانید که خود میپوشید و همان غذا را به آنها بدهید که خود می‌خورید » . ‌ •┈┈••✾••┈┈• 📚 مستدرک الوسائل ، ج ۱۵، ص ۴۵۷ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ http://eitaa.com/shobeiri https://t.me/shobeiri
🍃🌼     🌸🌸🌸 🔸 عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ کَانَ الْحَالُ حَسَناً وَ إِنَّ الْأَشْیَاءَ الْیَوْمَ مُتَغَیِّرَةٌ فَقَالَ إِذَا قَدِمْتَ الْکُوفَةَ فَاطْلُبْ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فَإِنْ لَمْ تُصِبْهَا فَبِعْ وِسَادَةً مِنْ وَسَائِدِکَ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ ثُمَّ ادْعُ عَشَرَةً مِنْ أَصْحَابِکَ وَ اصْنَعْ لَهُمْ طَعَاماً فَإِذَا أَکَلُوا فَاسْأَلْهُمْ فَیَدْعُوا اللَّهَ لَکَ قَالَ فَقَدِمْتُ الْکُوفَةَ فَطَلَبْتُ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَیْهَا حَتَّی بِعْتُ وِسَادَةً لِی بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ کَمَا قَالَ وَ جَعَلْتُ لَهُمْ طَعَاماً وَ دَعَوْتُ أَصْحَابِی عَشَرَةً فَلَمَّا أَکَلُوا سَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْعُوا اللَّهَ لِی فَمَا مَکَثْتُ حَتَّی مَالَتْ عَلَیَّ الدُّنْیَا . ☘☘☘ 🔸 قاسم بن برید از قولش پدرش می گوید : روزی به محضر امام صادق علیه‌السلام رسیدم و عرض کردم : فدایت شوم ! اوضاع خوبی داشتم و اما امروز ، شرایط برایم بسیار تغییر کرده است و _ گرفتار شده ام _ . حضرت فرمود : هر گاه به کوفه برگشتی ، ده درهم آماده کن . و اگر نتوانستی ، بالشی از بالش های _ منزلت _ را به ده درهم بفروش . سپس ده نفر از دوستانت را دعوت کن و برای آن ها غذایی آماده کن _ تا مهمان سفره ات باشند . بعد از اینکه غذا را خوردند ، از آن ها بخواه برایت دعا کنند . آن شخص می گوید : به کوفه برگشتم ، اما نتوانستم ده درهم فراهم کنم . تا اینکه بالش خود را طبق دستور حضرت به ده درهم فروختم ، ده نفر از دوستانم را دعوت کردم و برایشان سفره ی غذایی پهن کردم . وقتی غذایشان را خوردند ، از آن ها خواستم برایم دعا کنند . _ به برکت این دستور العمل _ بعد از مدت کوتاهی دنیا به من رو آورد و اوضاع سر و سامان گرفت . ‌ •┈┈••✾••┈┈• 📚 الاختصاص ، ج ۱ ، ص ۲۴ 📚 بحار الانوار ، ج ۹۲ ، ص ۲۹۸ «اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج» 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 🔸کانال سید محمد جواد سید شبیری🔹 https://eitaa.com/joinchat/3426615298C027fb4c4be ایتا https://t.me/shobeiri تلگرام